معرفی کتاب: اسرار زوج های شاد
«اسرار زوجهای شاد» کتابی است نوشتهی کیم الور که نشر سایهسخن آن را به چاپ رسانده است. وقتی از حضور در کنار همسرمان دلسرد میشویم، به یقین عینک ناکامی بر چشم داریم و چیزهایی میبینیم که مأیوسمان میکند. حال اگر «عینک قدردانی» بر چشم بگذاریم، چیزهای حیرتانگیزی میبینیم که باید قدردانشان باشیم. شاکریم که همسرمان در کنارمان است و وجودش را حس میکنیم، قدر مراقبتهایش را میدانیم و بودنش را جشن میگیریم.
بدیهی است که با عینک ناکامی همهجا و همهکس را تیرهوتار ببینیم و ویژگیهای منفی پیش چشممان رژه بروند. بنابراین، بهتر است پیش از هر قضاوتی از خود بپرسیم در زندگی کدام عینک را به چشم داریم؟ عینک ناکامی یا عینک قدردانی؟
با خواندن این کتاب درمییابیم بیشتر کسانی که رابطهی موفق و رضایتمندی دارند، عینک قدردانی بر چشم دارند و اعتماد و وفاداری به یکدیگر و عشق بدون قیدوشرط را به منزلهی مهمترین نیازها در فهرست نیازهای خود گنجاندهاند.
اگرچه تمرکز اصلی این کتاب بر چگونگی بهبود کیفیت روابط زناشویی است، مؤلف با مهارت بینظیرش به خواننده کمک میکند در زندگی زناشویی تفاوتها و تعارضهای فردی را به رسمیت بشناسد و راه چگونگی مدیریت آنها را بیاموزد.
از سوی دیگر، نام این اثر را میتوان کتابچهی راهنمای آموزش روابط گذاشت چراکه نویسنده پژوهشهایش را دربارهی صد زوج شاد در اختیار خوانندگان قرار داده است. اگر میخواهید روابط عاشقانهتان را حفظ کنید و بهبود ببخشید، حتماً این کتاب را بخوانید و تمرینهایش را اجرا کنید تا تأثیر شگرف آن را در زندگی شخصی خود ببینید. مجرد باشید یا متأهل، این کتاب به پرسشهای اصلی شما پاسخ میدهد.
کیم الور همچنین از نظریههای متخصصان پیشتاز الهام گرفته و آنها را به زبانی ساده برای زوجها بیان کرده است. طبیعی است که روشهای او در آموزههای بنیادین تئوری انتخاب و نظریات دکتر گلسر ریشه دارد و حتی فراتر از واقعیتدرمانی است. یکی از مهمترین اسرار زوجهای شاد آموختن نحوهی بهکارگیری قانون جدید و اصلاحشدهی پلاتینیوم است که دکتر نونی الساندرا آن را ابداع کرده است. کیم الور توصیه میکند که در روابط زناشویی به جای استفاده از قانون طلایی بهتر است قانون پلاتینیوم را به کار گیریم.
قانون پلاتینیوم یعنی با دیگران بهگونهای رفتار کن که دوست دارند با آنها رفتار شود. برای بهکارگیری این قانون باید به این نکتهها توجه کرد: 1. بپذیرید میان شما و همسرتان تفاوتهایی وجود دارد. 2. برای یافتن این تفاوتها با محبت و بدون قضاوت گفتوگو کنید. 3. ببینید آیا تمایل، صبر و منابع لازم را در اختیار دارید تا به جای خواستهی خودتان، خواستهی همسرتان را برآورده کنید. 4. رفتارهایی را در پیش گیرید که همسرتان بیشتر به آنها ارج مینهد.

قسمتی از کتاب اسرار زوجهای شاد:
عدهی زیادی از فرد مهم زندگیشان دروغ شنیدهاند یا خیانت دیدهاند. پس از چنین رویدادی، طبیعی است که فرد از خود بپرسد: «من چه ایرادی دارم؟» و این مسئله را شخصی بپندارد. «فرد قربانی» از خودش میپرسد: «چه کردهام که لایق چنین رفتاریام؟ چرا از همان ابتدا متوجه این موضوع نشدم؟»
هنگام تردید، برای محافظت از خود در مقابل درد، خواه واقعی باشد و خواه پیشبینیپذیر، دیواری دور قلبتان میکشید. همسرتان هیچ کاری نکرده که مستحق بیاعتمادی شما باشد، اما بهدلیل تجربیات گذشته، ناعادلانه تنبیهش میکنید.
در روابط دونفره، اغلب یکی یا هر دو طرف به فرد مهم زندگیشان به چشم دارایی شخصی مینگرد. یکدیگر را با الفاظ «مرد من»، «زن من»، «شوهرم» یا «همسرم» خطاب میکنند. از فردی که او را «متعلق به خود» میدانند، رفتارهای خاصی انتظار دارند. میخواهند همسرشان دقیقاً آنگونه که انتظار دارند، رفتار کند.
کسانی که همسرشان را دارایی شخصی فرض میکنند، تعیین تکلیف برای او را حق خود میدانند. به یاد دارم در دوران دانشجویی، دوستی داشتم که بلافاصله پس از عضویتم در تیم اسبدوانی گفت: «همسر من هرگز نباید اسبسواری کند یا عضو تیم اسبدوانی باشد.» لازم نیست بگویم که بعد از آن روز، دیگر دوستم نبود.
اگر الگوی شما این است که همسرتان را دارایی شخصی فرض کنید، باید سعی کنید او را انسانی مستقل ببینید که آرزوها و خواستههایش ممکن است با شما متفاوت باشد. گاهی ممکن است رفتار همسرتان را تصدیق نکنید.
نمیتوانید آب را در مشتتان نگه دارید، اما اگر دستتان را مانند فنجان کنید، بیآنکه مجبور باشید مانع ریختن آب شوید، در دستتان باقی خواهد ماند. سازِکار روابط نیز همینگونه است.
ریچارد باخ میگوید: «اگر کسی را عاشقانه دوست داری، او را آزاد بگذار. اگر به سوی تو بازگشت، به تو تعلق دارد؛ اگر بازنگشت، هرگز به تو تعلق نداشته است.» در روابط نیز اینگونه عمل کنید. وقتی از تلاش برای تملکِ همسرتان دست بردارید، احتمال اینکه کنارتان بماند، بیشتر خواهد بود. اگر شما را ترک کند، فرد مناسبی برایتان نبوده است، شاید هم این رابطه در زمان مناسبی شکل نگرفته باشد