معرفی کتاب: آنچه نمیخواهند دربارهی پول بدانید
«آنچه نمیخواهند دربارهی پول بدانید» کتابی است نوشتهی کِلر بَرت که نشر مون آن را به چاپ رسانده است. این کتاب اثری است تأثیرگذار در حوزهی آموزش مالی فردی که با نگاهی متفاوت به موضوع پول و مدیریت آن میپردازد. کلر برت که خود روزنامهنگاری باسابقه و متخصص در امور مالی است، با تکیه بر جزئیات شخصی و حرفهایاش، اثری را خلق کرده که هم جنبهی آموزشی دارد و هم جنبهی روانشناختی. مخاطبان این کتاب فقط افرادی نیستند که در ابتدای مسیر مالی خود قرار دارند، بلکه کسانی هم که تجربههای متعددی از کار، پسانداز، سرمایهگذاری و حتی بدهی داشتهاند، میتوانند از آن نکاتی جدید و عمیق بیاموزند.
نقطهی قوت این کتاب در نثر صمیمانه و درعینحال عالمانهی نویسندهاش است. برت نهتنها اصول اقتصادی را با زبانی ساده بیان میکند، بلکه تلاش دارد رابطهی ما با پول را از زاویهای متفاوت بررسی کند. او بهدرستی باور دارد که رابطهی ما با پول فقط به دانش اقتصادی ما بستگی ندارد و به طرز تفکر، باورها، ترسها و عادات شکلگرفته در طول زندگیمان بازمیگردد. او به جای آنکه مانند بسیاری از کتابهای این حوزه، صرفاً به ارائهی فرمولهای پسانداز یا راهکارهای سرمایهگذاری بپردازد، ابتدا از خواننده میخواهد که در آینه نگاه کند و رابطهی خودش با پول را بشناسد.
نویسنده با بیان اینکه در نظامهای آموزشی غربی، آموزش مالی عملاً وجود ندارد یا بسیار ناقص است، مخاطب را با واقعیتی روبهرو میکند که در آن بیشتر افراد از روی تجربه یا اشتباه، مسائل مالی را میآموزند. او میپرسد: «چرا چیزی به این مهمی مانند بودجهبندی، کنترل بدهی، سرمایهگذاری و حتی درک روانشناختی از پول، در مدارس تدریس نمیشود؟ چرا جوانان وقتی از مدرسه فارغالتحصیل میشوند، ممکن است بتوانند یک معادلهی ریاضی پیچیده را حل کنند، اما ندانند نرخ بهره چیست یا چگونه باید حقوق ماهانهشان را استفاده کنند؟»
در ادامه، برت به موانع ذهنی میپردازد که بسیاری از افراد را در چرخههای معیوب مالی نگه میدارد. ترس از بررسی حساب بانکی، اضطراب از پرداخت بدهی، احساس شرم از اشتباهات مالی و بیاعتمادی به نهادهای اقتصادی همگی جزء احساساتی هستند که میلیونها انسان روزانه با آن درگیرند. نویسنده به جای سرزنش مخاطب، تلاش میکند این احساسات را درک کرده و آنها را به نقطهی آغاز تغییر تبدیل کند. او بارها تأکید میکند که هیچکس بهطورذاتی با دانش مالی متولد نمیشود، بلکه این مهارتی است که باید آموخته شود؛ حتی اگر دیر شده باشد، باز هم میتوان آن را یاد گرفت.
در بخشهای دیگر، برت به نقش رسانهها، شبکههای اجتماعی و تبلیغات در شکلدهی رفتار مالی افراد میپردازد. او مینویسد که چطور فرهنگ مصرفگرایی، میل بهظاهر ثروتمند بودن و فشار برای همپای دیگران بودن باعث شده بسیاری از افراد فراتر از توان واقعیشان خرج کنند. به عقیدهی او، الگویی که رسانهها از موفقیت مالی ارائه میدهند، اغلب غیرواقعی و فریبنده است و فقط باعث اضطراب مالی بیشتر میشود. او توصیه میکند که به جای مقایسه با دیگران، باید تعریف شخصیتری از موفقیت مالی داشت: تعریفی که براساس آرامش، امنیت و آزادی فردی شکل گرفته باشد.
سرمایهگذاری از دیگر موضوعات مهم کتاب است که برت به زبان ساده به آن میپردازد. برخلاف بسیاری از منابع که سرمایهگذاری را پیچیده و تخصصی جلوه میدهند، او میکوشد به مخاطب نشان دهد که با آگاهی ابتدایی و پیروی از اصول پایهای، میتوان بهآرامی وارد دنیای سرمایهگذاری شد. تمرکز او بیشتر بر صندوقهای شاخص، بهرهی مرکب و اهمیت زمان در رشد سرمایه است. او تأکید میکند که نباید ترس از اشتباه باعث شود هیچ حرکتی نکنیم، بلکه مهم آن است که با گامهای کوچک اما مستمر، تجربه بیندوزیم.
در انتهای کتاب، نویسنده با نگاهی جامع، مخاطب را به ترسیم آیندهی مالی خود دعوت میکند. او تأکید میکند که هدف از مدیریت مالی نباید صرفاً جمعآوری پول یا رسیدن به عدد خاصی در حساب بانکی باشد، بلکه هدف اصلی باید دستیابی به آزادی مالی، کاهش اضطراب و امکان زندگی مطابق با ارزشهای فردی باشد. به عقیدهی او، هر فرد باید تعریفی شخصی از موفقیت مالی داشته باشد و نباید آن را از الگوهای دیگران تقلید کند.
قسمتی از کتاب آنچه نمیخواهند دربارهی پول بدانید:
داشتن هدف مالی بسیار انگیزهبخش است. فرقی ندارد چه هدفی در سر دارید، رؤیای رسیدن به این هدف راهنمای تمام تصمیمهای پولی شما خواهد بود. این موضوع خصوصاً درمورد اهداف بلندمدت صدق میکند: مقاصد مالیای که رسیدن به آنها سالیان سال طول میکشد.
مشکل اینجاست: نگرانی برای آینده به خوشبینی نیاز دارد و در این روزها داشتن چنین خوشبینیای بسیار سخت است. استفاده از هشتگ هدف در فضای مجازی هم دیگر کمی تناقضآمیز شده است.
اهدافی که زمانی داشتیم (مثل خرید ملک یا ارتقای پرتفوی سرمایهگذاری) بیشتر انگیزهی ما را از بین میبرند، چون در حال حاضر رسیدن بهشان ناممکن است.
آنچه باعث میشود شما هم به قشر بیخیالان امور مالی بپیوندید و همین مقدار اندک پولتان را به باد بدهید تصور این نکته است که برای خرید یک خانهی کوچک با وام و قسطهای کلان باید دههها مانند مرتاضها ریاضت بکشید. درست میگویم؟ (مطمئنم تمام دم را غنیمت شمارها موافقاند!)
همچنین به اوضاع و اتفاقات اقتصاد نگاه میکنیم و بررسی میکنیم این اوضاع چه تأثیری بر اهداف سنتی ما، مثل خرید ملک میگذارند.
بعد از آن کمی جسارت به خرج میدهیم و بررسی میکنیم که شرایط وام مسکن و خرید خانه چیست، با اینکه خرید خانه الان رؤیایی دور از دسترس است، همچنین به مشکلات نرخ بهره برای کسانی میپردازیم که خانه خریدهاند.