معرفی کتاب: آرامش خود را حفظ کن
«آرامش خود را حفظ کن» با زیرعنوانِ فلسفه برای موقعیتهای اضطراری روزمره کتابی است نوشتهی ماری روبر که نشر کتاب تداعی آن را به چاپ رسانده است. این کتاب را نویسندهای فرانسوی در رابطه با چگونگی فائق آمدن بر بحرانهای روزمره در زندگی نوشته است. مری روبر، مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه سوربن دارد و مدتی هم در آنجا به تدریس پرداخته است. در نظر اول، شاید مشکلاتی که او توصیف میکند، برای خوانندهی غیراروپایی ــ یا کسی که جزء طبقهی متوسط غربی نیست ــ چندان مهم و نزدیک به نظر نیاید اما گرچه برخی از این مثالها گاه بیشازحد پیشپاافتاده و مختص به فرهنگی خاص به نظر میرسند، اما ماهیت آنها جهانشمول است و توصیههای فلسفیای که نویسنده برای غلبه بر این بحرانها ارائه میدهد، بهطور حتم قابلیت استفاده در زمانها و مکانهای مختلف را دارند.
توصیههای فیلسوفانی که روبر به زبان ساده بیان میکند، میتواند جدای از پیشزمینهی مشکلات توصیفشده برای حل بسیاری از مشکلات روزمره در رابطه با مصرفگرایی، روابط عاطفی، فرزندپروری، غلبه بر ترس و... که امروزه تقریباً برای همه وجود دارند، مورد استفاده قرار گیرد.
نویسنده میگوید: «این کتاب دربارهی دوازده فیلسوفی است که میتوانند به ما کمک کنند آرامش خود را ــ حتی وقتی همهچیز زندگیمان به نظر در حال ازهمپاشیدن است ــ حفظ کنیم. در فصلهای این کتاب دربارهی زمانهای دشوار و پرآشوب در زندگی، وقتی عصبانی، شرمگین، ترسان یا سردرگم هستیم حرف خواهم زد. مردم باید روزبهروز و سالبهسال برای پشت سر گذاشتن چنین زمانهایی راه چارههایی بیابند. چه چیزی بهتر از فلسفه برای کنار آمدن با لحظات چالشبرانگیز وجود دارد؟ چرا رو به سخنان و ایدههایی نکنیم که قرنهاست به مردم کمک کردهاند معنایی برای وجود خود بیابند؟
میخواهم فلسفه را از کتابخانه بیرون آورده و وارد کافهها، مهمانیهای شام، ادارات و زندگیهای روزمرهی افراد کنم تا فلسفه بتواند آن چیزی باشد که باید باشد؛ خِرَدی که به ما در هدایت زندگیمان کمک میکند، نه چیزی پُرمدعا و انتزاعی. مطالعهی فلسفه نباید به این معنا باشد که چیزی را در کتابی بخوانیم و سپس آن را فراموش کنیم. فلسفه باید زندگی ما را معنادارتر کند. باید به ما آرامش داده و آزادیبخش باشد. باید به ما کمک کند با بخشهای دشوار زندگیمان کنار بیاییم؛ چه در حال آمادهشدن برای رفتن به یک قرار ملاقات باشیم، چه در حال مشاجره با یک نوجوان و چه در حال سوگواری برای حیوان خانگیمان.
پایین آوردن فلسفه از برج عاجش میتواند بهترین کاری باشد که برای آن و برای خودمان میکنیم. اگر بتوانیم با این اندیشمندان بزرگ آشنا شویم، وقتی لحظهی بحرانی بعدی فرا میرسد، به جای آنکه به هم بریزیم و در آیکیا گریه کنیم، میتوانیم بنشینیم و فنجانی قهوه با ارسطو، افلاطون یا کانت بنوشیم و تا زمانیکه احساس بهتری کنیم به گفتوگو با آنها ادامه دهیم.

قسمتی از کتاب آرامش خود را حفظ کن:
لویناس در آثارش دربارهی مفهومی حرف زد که آن را «دیگری» مینامید. این اصطلاح ساده عمیقاً برای فلسفهی او مهم است. دیگری فردی در مقابل شماست که جرئت کرده اصلاً شباهتی با شما نداشته باشد. نمیتوانید دریابید که به چه فکر میکند. این واقعیت که نمیتوانید او را درک کنید باعث سرخوردگی شما میشود. دوست دارید از او متنفر باشید. او متعارض با شماست. اساساً، دیگری، صرفاً به این دلیل که شما نیست، هر فرد متفاوت با شماست. دیگری میتواند هرکسی باشد: والدین، شریک زندگی، رئیس، فردی در مترو، همسایه روبهرویی یا در حال حاضر نوجوانی که در خانهتان زندگی میکند.
لویناس با صراحت از تناقضات در روابط صحبت میکند؛ صراحتی که وجه مشخصهی تمام فلسفهاش است. او توصیف میکند که دیگری چقدر باعث خشم است. دیگری هرگز آنطور که شما از او انتظار دارید عکسالعمل نشان نمیدهد. او سلایق کاملاً متفاوت دارد. عجیب است و غریبه محسوب میشود. بااینحال، به دلیلی عجیب، همواره دنبال حضورش هستید؛ او بهشدت برای شما جالب است. به جای آنکه از این دیگریِ باعث سرخوردگی دوری بگزینید ــ که پاسخ منطقی است ــ تلاش میکنید تا حد ممکن به او نزدیک شوید. هر کاری لازم باشد میکنید تا بفهمید انگیزهی اصلی آنها چیست. با ارادهی راسخ و تمرکز روزافزون دوروبرشان میپلکید تا اطلاعات بیشتری دربارهی آنها جمعآوری کنید.
این تعارض میان سرخوردگی و نیازی نومیدانه برای ارتباط، حقیقیترین شکلش را در رابطهی میان والدین و نوجوانان متجلی میکند. میتوانید وقتی فرزند نوجوانتان ناله میکند که شما چقدر آزاردهنده هستید ــ درحالیکه گوشی تلفن در یک دست و کنترل بازی ویدئویی در دست دیگرش است ــ او را به حال خودش رها کنید. میتوانید عقب ایستاده و صبر کنید تا طوفان هورمونها سپری شود. در عوض، زمان و انرژی زیادی را صرف تعقیب آنها میکنید، درحالیکه وحشتزده هستید که چرا پارهی تنتان چنان با شما متفاوت است. میتوانید تلاش کنید زبان آنها و موسیقیای را که به آن گوش میدهند یاد بگیرید یا میتوانید تلاش کنید به اجبار عشق خواندن خود را به آنها منتقل کنید، اما اتخاذ هریک از این روشها تأثیری نخواهد داشت. هیچ میزانی از مکالمه، خواندن کتاب دربارهی بزرگ کردن نوجوانان با فعالیتهای بهوجودآورندهی اُلفت، این رابطه را آسان نخواهد کرد. دیگر چونان رمزی غیرقابلدرک باقی مانده و سالها به پشت چشم نازک کردن برای شما ادامه خواهد داد، اما چه باور کنید چه نکنید، این درواقع چیز خوبی است.