معرفی حال عالی: تحولی نوین در درمان افسردگی و اضطراب
«حال عالی: تحولی نوین در درمان افسردگی و اضطراب» اثر دیوید برنز و ترجمهی مهدی قراچهداغی از سوی انتشارات ذهنآویز چاپ و منتشر شده است. این کتاب که تاکنون بیش از 5 میلیون نسخه از آن به فروش رفته است با هدف یافتن خلقوخوی جدید، یک درمان سریع و انقلابی تازه برای افسردگی و اضطراب نوشته شده است. حال عالی براساس 40 سال تحقیق و بیش از 40 هزار ساعت درمان افرادی است که مشکلات خلقی شدید داشتند نوشته شده است و هدف از آن فقط از بین بردن سریع و کامل احساسات منفی نیست، بلکه رشد شادی و روشنگری است.
پس از هزاران جلسه رواندرمانى با كسانى كه با افسردگى يا اضطراب شديد دستبهگریبان بودند و پس از انجام دادن صدها جلسۀ رواندرمانى و انتشار آن، دکتر برنز فهميد كه چرا رواندرمانى برخی بيماران روانى را بهبود میبخشد و در برخى دیگر با شكست روبهرو مىشود. او جوابى را كه مىخواست پيدا كرد و كتاب «حال عالى» را نوشت.
برخلاف «از حال بد به حال خوب» كه همهی مطلبش دربارهی انقلابِ شناختى است، كتاب حاضر دربارهی موضوع انقلابِ انگيزه بحث مىكند. برنز به اين نتيجه رسيده است که بعضى بيماران از آن جهت با روش شناختدرمانى بهبود نمىيابند كه ما انسانها احساسات آميختهاى دربارهی بهبودى داريم. گرچه ممكن است ناراحت باشيم و مأيوسانه بخواهيم تغيير كنيم، اما احتمالش وجود دارد نيروهاى قدرتمند ضد و نقيضى وجود داشته باشند كه مانع از بهبودى ما شوند؛ ممكن است بعضى تلاشهایمان با همان تغييرى كه مشتاقانه دوست داريم صورت خارجى پيدا كند مغاير باشد. اين همان مطلبى است كه فرويد آن را «مقاومت» ناميد. اگرچه اغلب درمانگرهايى كه بعد از فرويد درگير مسائل روانى شدند سعى كردند از جواب اين سؤال براى درمان و حل مسئله استفاده كنند. اينجاست كه اين كتاب وارد عمل مىشود. از طريق اين روش جديد، كه CBT - TEAM نام گرفته، مىتوانيد بر اين مقاومت چيره شويد و به بهبودى سريع دست یابید.
روش TEAM از تجربههاى بالينى دکتر برنز نشأت گرفته است. در كتاب قبلى، دربارهی CBT زياد بحث شده است. برای درک بیشتر مطلب به نكات زير توجه كنيد:
T = آزمايش: بررسى كردن و آزمودن بيمار در ابتدا و انتهاى دورهی درمان و كشف اينكه چقدر درمان مؤثر بوده يا شكست خورده است.
E = همدلى: در ابتداى جلسه درمان سعى مىكنيم با بيمار گرم و صميمانه برخورد كنيم.
A = ارزيابى مقاومت: قبل از اينكه روى بيمار كار درمانى بكنيم، سعى مىكنيم مقاومت بيمار را تغيير دهيم. وقتى مقاومت از بين رفت، بيمار احساس مىكند كه به پرواز درآمده است؛ زيرا به انگيزه فراوان دست يافته است. اين كمك مىكند كه ما و آنها به تفاهم برسيم و با هم و به اتفاق براى بهبودى هرچه زودتر همكارى كنيم.
M = راهكارها: به بيماران آموزش مىدهيم كه بهسرعت دو احساس افسردگى و اضطراب را تبديل به شادى و لذت كنند.
درحالىكه اين كتاب را مىخوانيد، به همراه نویسنده، در قالب يك تيم قدرتمند، درد و تألم ناشى از افكار منفى را كه بانى و باعث افسردگى هستند از ميان برمىداريد و به اتفاق مىتوانيد كوهها را جابهجا كنيد و درد و رنج بيمار را كاهش دهيد.
دیوید برنز میگوید: «من اين كتاب را به دو دليل نوشتهام. يكى اينكه رواندرمانگرهايى كه مشتاقانه مىخواهند به مطالب جديد دست يابند از آن استفاده كنند. دليل دوم بيمارانى هستند كه با اضطراب و افسردگى در حال مبارزهاند.»

قسمتی از کتاب حال عالی اثر دکتر دیوید برنز
خطاهاى شناختى كداماند و چرا امكان دارد شما به آنها علاقه نشان دهيد؟ واژه شناخت ممكن است شما را مرعوب كند و يا بسيار روشنفكرانه باشد؛ اما اين واژه معنايى ساده دارد. شناخت به معناى فكر و انديشه است. اين راهى است كه شما درباره آنچه اتفاق مىافتد فكر مىكنيد. همين حالا ممكن است شما درباره من اطلاعاتى داشته باشيد، يا اينكه بدانيد درباره چه مطالبى بحث مىكنيم؛ اما امكانش وجود دارد كه درباره خودتان هم اطلاعاتى داشته باشيد. در هر دقيقه از روز، افكار شما احساسات شما را خلق مىكند. براى مثال همين حالا ممكن است فكر كنيد كه من يك هنرمند رياكار هستم و يا اين يك كتاب سطحى است و يا كتابى است مانند ساير كتابهاى خوديار. ازاينرو ممكن است احساس بدبينى و سوءظن داشته باشيد و يا حتى احساس كنيد كه اذيت مىشويد.
يا ممكن است فكر كنيد كه هيچكس و هيچچيزى نمىتواند به شما كمك كند زيرا مسائل شما به شدت جدى هستند. در نتيجه ممكن است دلسرد و نوميد شويد، ممكن است روحيه خود را از دست بدهيد.
يا اينكه ممكن است اين كتاب براى شما بسيار جالب باشد و به احتمال زياد مىتواند مشكلات شما را برطرف كند. اگر چنين باورى داشته باشيد، اين كتاب احتمالاً شما را اميدوارتر مىكند.
آيا متوجه منظور من هستيد؟ همه كسانى كه اين كتاب را مىخوانند با كلمات مشابهى آشنا مىشوند، اما نظرشان درباره اين كتاب مىتواند متفاوت باشد. احساس شما با آنچه در حال حاضر فكر مىكنيد، رابطه مستقيم دارد. اين افكار شما و نه شرايط زندگىتان است كه نوع احساس شما را مشخص مىكند. احساس شما همان است كه فكر مىكنيد.
اما گاه ما درباره خود و زندگىمان غيرمنطقى فكر مىكنيم و حتى در مواقعى با خود منصف نيستيم. ما آنچه را اتفاق مىافتد تعبير و تفسير مىكنيم. ممكن است اين تعبير و تفسير درست نباشد اما اين درست نبودن به ذهنمان خطور نمىكند. اين همان خطاهاى شناختى است: روشى به شدت گمراهكننده براى انديشيدن به خود و به زندگى. وقتى احساس مىكنيد افسرده و مشوش هستيد، بدانيد كه خودتان را گول مىزنيد. اين بدان معناست كه انديشههاى منفى شما واقعيت را منعكس نمىكنند. افسردگى و اضطراب قديمىترين فريبهاى دنيا هستند.
در ادامه مطلب به 10 خطاى مهم شناختى اشاره مىكنيم:
- تفكر هيچ يا همهچيز. شما دنيا را سفيد يا سياه مىبينيد، انگار خاكسترى وجود خارجى ندارد. شما خود را صددرصد موفق يا صددرصد شكستخورده ارزيابى مىكنيد. اين نوع فكر كردن زندگى را مصيبتبار مىكند. سبب مىشود كه شما خود را يك صفر مطلق بدانيد. شما درواقع نمىتوانيد خودتان و يا دنيا را سياه يا سفيد مطلق بدانيد. شرايط به ندرت امكان دارد به شدت بد و وحشتناك و يا كامل مطلق باشد.
- تعميم مبالغهآميز. شما موفقيت، شكست يا اشتباه را تعميم مىدهيد و ممكن است احساسى را كه هماكنون داريد و يا تجربه منفى اتفاقى را كه در گذشته وجود داشته به آينده تعميم دهيد. هرگاه افكار منفى شما دنياى شما را برچسب مىزند و يا از كلماتى مانند هميشه و هرگز استفاده مىكنيد، بدانيد كه گرفتار خطاى فكرى هيچ يا همهچيز هستيد. براى مثال اگر كسى كه او را دوست داريد دست رد به سينه شما بزند، ممكن است خود را دوستنداشتنى ارزيابى كنيد و در نتيجه عمرى را بهتنهايى بگذرانيد. شما درعينحال ممكن است اتفاقات فعلى را به آينده تعميم دهيد. البته اين خطا محدود به دل نمىشود. اگر در كارى تاكنون شكست خورده باشيد، ممكن است خود را يك ناكام ارزيابى كرده و احساس كنيد كه هرگز موفق نخواهيد شد. در اينجا نيز شما يك شكست و ناكامى را تعميم مبالغهآميز مىدهيد مبنى بر اينكه در آينده هم در كارى موفق نخواهيد شد...