فیلمنامه اصلی: مغولها
«مغولها» فیلمی است به کارگردانی پرویز کیمیاوی. کیمیاوی خبر ساخت فیلم را در سال 1350 میدهد: «یک فیلم دو ساعته با نام موقت مغولها که سال آینده در خراسان خواهم ساخت.» و در همان سال، اطلاعات بیشتری دربارهی فیلم در یادداشتی با عنوان فیلم تازهی کیمیاوی میآید: «پرویز کیمیاوی از اول خرداد ماه کار فیلمبرداری فیلم تازهی خود، مغولها را آغاز خواهد کرد. نقشهای اصلی این فیلم را فهیمه راستکار و فرشید رمزی اجرا خواهند کرد و کارهای فیلمبرداری آن زیر نظر میشل تریه انجام خواهد شد. این فیلم که در حوالی کاشان، یزد، طیبات و نیشابور فیلمبرداری میشود رنگیِ سیوپنج میلیمتری است و به هزینهی تلویزیون ملی ایران تهیه میشود.»
«مغولها» تخیلات یک کارگردان تلویزیونی به نام پرویز را روایت میکند که در پی فهمیدن آن چیزی است که سینما مینامند. همسر کارگردان دربارهی حملهی قوم مغول به ایران پژوهش میکند و پژوهشش به جانمایهای برای خیالپردازیهای کارگردان بدل میشود. سینما، تلویزیون و تهاجم مغول سه مفهوم اصلی است که در مغولها با هم نسبتی برقرار میکنند.
فیلمساز دورههایی از تاریخ سینما را در فیلمش مرور میکند و در این رابطه میگوید: «من در مغولها از سینمای صامت شروع میکنم، بهتدریج پیش میروم، به عقیدهی من آدم یک هنر را نخواهد شناخت مگر تاریخچهی آن را بهخوبی بشناسد، این فکر از مدرسهی وژیرار برای من آغاز شد، آنجا که ژان ویویه ـ استاد من ـ تکنیک و تکامل سینما را درس میداد، از همان روزها که به فکر تهیهی فیلم مستندی بودم که ببینم که چطور سینما را میشود دوبارهسازی کرد.» پرویز کیمیاوی با مرور تاریخ سینما به پرسش اصلی فیلم برمیگردد و افزون بر چیستی سینما، به چگونگی بازسازی سینما نیز میپردازد و تاریخ سینما را با سینما بیان میکند و رسانههای پیش و پس آن را فرا میخواند.
فیلمی که در آن چیستی سینما اهمیت مییابد به یکی از مهمترین آثار متفاوتِ ساختهشده در تاریخ فیلمسازی ایران بدل میشود و در جهان سینمایی غرب نیز سروصدایی به پا میکند. هانری شاپیه در روزنامهی کومبا مینویسد: «لازم است که روی اصالت عمیق سوژهی کیمیاوی، تخیل سرشار او بهعنوان سینماگر ـ شاعر و نیروی انتقادی بسیار خشن و جدلی او تأکید کنیم.» یا لوئیس فورزدل پس از دیدن مغولها، پرویز کیمیاوی را همتراز بهترین کارگردانان دنیا میداند: «فیلمهایی که در ایران دیدم مرا متقاعد کردند که پرویز کیمیاوی فیلمسازی است که شانهبهشانهی بهترین کارگردانان دنیا میساید. تسلط تکنیکی او حیرتانگیز است. بااینحال، بزرگترین امتیاز کار او از نظر من، تمهایی است که برای فیلمهایش برمیگزیند و نیز در صداقت و برخورد انسانی او با این تمها نهفته است.»
رضا براهنی بر نبود توالی زمانی در «مغولها» تأکید میکند و آن را یک داستان خوب ایرانی، غیرقراردادی و نامألوف میداند: «مغولها ساخت روایتی بهصورت قراردادی ندارد، و البته طبیعی است که من از این تجربهی بههمریختن ابعاد زمان بسیار خوشم بیاید؛ منتها خوشبختانه این بههمریختن ابعاد زمان به معنای هرجومرج در ساخت خودِ فیلم نیست، بلکه مثل یک اثر کمیک که از دور نگاه کنی غرق در هرجومرج به نظر میآید، ولی از نزدیک که معاینهاش بکنی، ابعاد ساختمانی خود را دقیقاً به رخ میکشد. کار کیمیاوی الگوی هرجومرج را بهصورت یک ساخت هنری ارائه میدهد. زمان گذشته عناصر سمبولیک خود را، مثل گُلهایی که از اعماق تاریکی به سوی نورافکنی پرتاب شوند، در برابر روشنایی زمان حال جلوه میدهد و زمان حال گذشتهای خاکسترنشین را از مفهومی امروزین میآکند.»
«مغولها» با وجود رویدادهای غیرزمانی، داستان دارد. شکستن روال زمانیِ مرسوم و منطبق با انتظار مخاطبان به معنای نبود داستانپردازی نیست. بیان رویدادهای غیرمنطقی مغولها مخاطبان را با روایتی غیرمعمول مواجه میکند و مخاطبان برای درک بهتر این فیلم ناگزیرند داستان آن را غیرخطی دریابند و به همین دلیل، نمیتوانند انتظار داستانگویی مرسوم را داشته باشند.
فیلمساز نیز فیلمش را حاوی داستان میداند، گرچه یک روال سادهی داستانی ندارد. او «مغولها» را با آثار دیگرش، یعنی «باغ سنگی» و «پ مثل پلیکان» مقایسه میکند و میگوید: «شاید در مغولها یک نوع افراط سینمایی وجود دارد و به خاطر همین، از مردم دور است؛ چون میخواستم کاملاً آزادی فکر داشته باشم. فکر میکنم هر سکانس مغولها بهطور مستقل بسیار ساده و مفهوم بود، ولی در ترکیب چون از ذهن مغشوش مردی میگذرند که افکارش متوجه چندین مسئلهی گوناگون زندگیاش شده است، فیلم پرداخت مشکلی پیدا کرده و یک روال سادهی داستانی ندارد.»
آنچه در «مغولها» اهمیت دارد منطق درونیِ منطبق بر موضوع فیلم است که روایتی غیرمرسوم بر مبنای زمان غیرخطی را بیان میکند و با نقالی در ایران قرابت دارد. با در نظر گرفتن فرم «مغولها» و گفتههای براهنی، تا حدی تکنیکها و اسلوبهای روایی و شیوهی فیلمسازی پرویز کیمیاوی در این فیلم آشکار میشود.
نه فقط تصور زمانی، بلکه موقعیت جغرافیاییِ فضا و مکان نیز برای مخاطبان درهم میریزد، چراکه موقعیتهای فیلم با دادههای ارائهشده در آن انطباق نمییابند. کارگردان تلویزیونی در ابتدای «مغولها» به نابازیگرانش اطلاع میدهد که قرار است به یزد و کاشان سفر کنند؛ سپس مشخص میشود که برای مأموریت گسترش ارتباطات شبکهای به زاهدان میروند. باوجوداین، یکی از مکانهایی که در فیلم به تصویر درآمده نشتیفان، واقع در خواف است. مخاطبان با عدم تطابق نام این مکانها با آنچه در فیلم میبینند روبهرو میشوند. فصل مشترک تمام آنها خشکی و بیآبوعلفی است. موقعیت جغرافیایی در مغولها آشکارکنندهی چشماندازی از طبیعت و بازتابی از مکانهای تاریخی، کوچهها و بافتهای سنتی است که بهواسطهی مونتاژ همچون یک مکان به تصویر درآمدهاند. مخاطبان با پیشفرضهایی که دارند، مکانهای مأنوسی مانند پارک، ایستگاه اتوبوس و مترو را سریعاً میشناسند و درک میکنند. مکانهای مغولها، مانند بیابانهای برهوت، اتاقخواب زن و مرد و حتی اتاق نشیمن خانه نأمانوساند.
«مغولها» با جملات آغازینش انتظاراتی را در مخاطبان ایجاد میکند و به تعویق میاندازد. صحنههای آغازین در ابتدای فیلم اطلاعات اولیه برای بسط آن را در اختیار مخاطبان میگذارند. این اطلاعات شامل سفر کارگردان تلویزیونی به زاهدان، روابط کاری، روابط زناشویی و موضوع پژوهش همسر پرویز و دغدغههای سینمایی کارگردان (دربارهی تاریخ سینما)ست.
نام کارگردان تلویزیونی «مغولها» پرویز است که خودِ فیلمساز، یعنی پرویز کیمیاوی، این نقش را ایفا میکند. در ابتدا، ممکن است به نظر آید که فیلمساز شخصیت خود را در این فیلم بازتاب میدهد. مخاطبان با شناخت این موضوع باید مرزی میان پرویز بهعنوان بازیگر و پرویز کیمیاوی بهعنوان فیلمساز بکشند و به نقش پرویز در فیلم بپردازند و نسبت آن را با دیگر عناصر فیلم دریابند. بارزترین ویژگی پرویز پیوند خیال و زندگی واقعی است. مخاطبان با شناخت این ویژگی صحنههایی از این فیلم را تصاویری در ذهن پرویز در نظر میگیرند. پرویز شخصیت پیچیدهای نیست و فرازوفرود رفتاری ندارد، ولی ذهن خیالانگیزش او را به شخصیتی پیچیده مبدل میکند، شخصیتی که در پی پاسخ به چیستی سینماست؛ گرچه پاسخِ واضحی نمییابد، ولی فرایند داستانی این فیلم پاسخی به چیستی سینما میشود.