شادکامی/ درسهایی از یک علم جدید
کتاب «شادکامی» اثر ریچارد لیارد به همت نشر کرگدن به چاپ رسیده است. این کتاب که در سال 2005 منتشر شده، به بررسی عوامل مؤثر بر شادی و رفاه انسانها از منظر علمی میپردازد. لیارد، اقتصاددان بریتانیایی و استاد مدرسهی اقتصاد لندن، در این کتاب تلاش میکند تا با ترکیب یافتههای روانشناسی، اقتصاد و علوم اجتماعی، راههایی برای بهبود کیفیت زندگی افراد و جوامع ارائه دهد.
هدف اصلی کتاب شادکامی این است که نشان دهد چگونه میتوانیم زندگی شادتر و رضایتبخشتری داشته باشیم. لیارد استدلال میکند که شادی یک مفهوم قابل اندازهگیری است و میتوان آن را از طریق روشهای علمی بررسی کرد. او معتقد است که سیاستهای عمومی و تصمیمگیریهای فردی باید بر مبنای افزایش شادی و رفاه انسانها باشد، نه صرفاً افزایش ثروت مادی.
لیارد در کتاب خود، به بررسی عوامل مختلفی میپردازد که بر شادی افراد تأثیر میگذارند. برخی از این عوامل عبارتاند از:
درآمد: لیارد نشان میدهد که افزایش درآمد تنها تا حد مشخصی باعث افزایش شادی میشود و پس از آن، تأثیر آن کاهش مییابد. این پدیده بهعنوان معمای ایسترلین شناخته میشود.
روابط اجتماعی: روابط مثبت با خانواده، دوستان و جامعه یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر شادی است. لیارد تأکید میکند که انزوا و تنهایی میتوانند تأثیر منفی بر سلامت روانی و شادی افراد داشته باشند.
سلامت روانی: سلامت روانی یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر شادی است. لیارد به این نکته اشاره میکند که اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب میتوانند تأثیر منفی بر کیفیت زندگی افراد داشته باشند.
کار: کار نهتنها منبع درآمد است، بلکه میتواند به افراد احساس هدفمندی و رضایت بدهد. بااینحال، شرایط کاری نامناسب، مانند ساعات کاری طولانی و استرس شغلی، میتوانند بر شادی افراد تأثیر منفی بگذارند.
لیارد به بررسی رابطهی بین اقتصاد و شادی میپردازد و استدلال میکند که در جوامع مدرن، افزایش ثروت مادی لزوماً به افزایش شادی منجر نمیشود. او از مفهوم معمای ایسترلین استفاده میکند تا نشان دهد که پس از رسیدن به سطح مشخصی از درآمد، افزایش ثروت تأثیر کمی بر شادی افراد دارد. لیارد همچنین به این نکته اشاره میکند که نابرابری اقتصادی و بیعدالتی اجتماعی میتوانند بر شادی افراد تأثیر منفی بگذارند.
نویسنده همچنین به نقش سیاستهای عمومی در افزایش شادی میپردازد. او استدلال میکند که دولتها باید به جای تمرکز صرف بر رشد اقتصادی، به بهبود رفاه و شادی شهروندان توجه کنند. لیارد پیشنهاد میکند که سیاستهایی مانند کاهش نابرابری اقتصادی، بهبود شرایط کاری، تقویت روابط اجتماعی و افزایش دسترسی به خدمات سلامت روانی میتوانند به افزایش شادی در جامعه کمک کنند.
کتابِ «شادکامی» تأثیر عمیقی بر حوزههای روانشناسی، اقتصاد و سیاستگذاری عمومی گذاشته است. لیارد با ارائهی شواهد علمی قوی نشان میدهد که شادی یک مفهوم قابلاندازهگیری و بهبودپذیر است و باید بهعنوان معیار اصلی موفقیت در نظر گرفته شود. این کتاب نهتنها برای محققان و سیاستگذاران، بلکه برای هرکسی که به دنبال بهبود کیفیت زندگی خود و دیگران است، خواندنی و الهامبخش است.
قسمتی از کتاب شادکامی اثر ریچارد لیارد:
واضحترین دلیلِ وجودِ حس اخلاقی کمکی است که به افرادی میکنیم که هرگز ندیدهایمشان یا هرگز دوباره نخواهیم دیدشان. ما اموال گمشده را پس میدهیم، به صندوق نجات کودکان پول میدهیم و برای نجات غریبهای که در حال غرق شدن است خود را به آبوآتش میزنیم. چرا؟ این رفتارها از آن حس متقابل عمیقی نشئت میگیرد که ما به سایر افراد داریم؛ این احساس که ما باید همانطور با مردم رفتار کنیم که دوست داریم آنها با ما رفتار کنند. این تصور از انصاف در مرکز اخلاق قرار دارد.
این احساس به میزان قابلتوجهی از یک شخص به شخص دیگر متفاوت است. حدود یک درصد افراد که جامعهستیزند این احساس را ندارند و فاقد احساس اخلاقیاند؛ اما در همهی جوامع بشری مفاهیم درست و نادرست، انصاف، حقوق و تکالیف وجود دارد.
هرچیزی که اینقدر جهانشمول باشد احتمالاً عنصری ژنتیکی دارد که با یادگیری تقویت شده است. ما آن را در کودکان مشاهده میکنیم. آنها در ابتدا همهچیز را برای خودشان میخواهند (جز چیزی که دور انداختهاند). اما ذرهذره مفهوم سهم منصفانه را میشناسند و فقط برایناساس مطالبه میکنند. به شکل جالبتوجهی خصیصهی وظیفهشناسی یک بخش آشکارا ژنتیکی دارد و به زبان متخصصان علم ژنتیک 40درصد آن موروثی است.
رفتار خوب البته میتواند احساس خوبی به شما بدهد. اگرچه ایمانوئل کانتِ فیلسوف بر این عقیده بود که انجام دادن کار درست نباید لذتی داشته باشد، اسکن مغزی ام.آر.آی نشان میدهد که انجام دادن کار درست لذتبخش است. در یک آزمایش، از افراد خواسته شد تا بازیای را با پول واقعی و در مجموعهی بازیهایی در مقابل حریفانی یکسان بازی کنند. همکاری کردن پرمخاطره است؛ زیرا دیگری ممکن است تقلب کند؛ اما وقتی افراد در واکنش به همکاری در بازی قبلی با بازیکن دیگری همکاری میکردند، مغزشان (در اسکن مغزی) در آن مناطق خاصی روشن میشد که در نتیجهی یک تجربهی رضایتبخش روشن میشود.