جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
سینما-اقتباس: خواب ابدی
«خواب ابدی» فیلمی است به کارگردانی هاوارد هاکس و محصول سال ۱۹۴۶ سینمای امریکا. در این فیلم، بازیگرانی همچون هامفری بوگارت، لورن باکال، جان ریجلی، مارتا ویکرز، دوروتی ملون، پگی نادسِن و ریجِس تومی به نقشآفرینی پرداختهاند. فیلمنامهی این فیلم ۱۱۴ دقیقهای را ویلیام فاکنر، لِی برَکت و ژول فِرثمن بر اساس رمانی از ریموند چندلر نوشتهاند. خواب ابدی: مارلو و ویویَن به هم ابراز علاقه میکنند؛ ژنرال استِرنوود در گلخانهای گرم پر از گلهای ارکیده میلرزد؛ فیلمنامهای که با مشارکت فاکنر نوشته شده، معروف است به رازگونگی و دشواری حل معمایش. این اقتباس هاوارد هاکس از کتاب ریموند چندلر که در سال ۱۹۴۶ اکران شد، بوگارت و باکال را بار دیگر در کنار هم قرار داد و یکی از مشهورترین نقشهایشان را به آنان سپرد. هاکس با شخصیتی بیثبات ولی همواره سلطهگر، شوخطبعی و نشاط را از بطن فیلم سیاه بیرون کشید. دیوید تامسن مینویسد: «اگر داستانی به او میدادید، با چنان قتلهای متعددی که هیچکس نتواند پابهپایشان پیش برود یا توجیهشان کند، او به نحوی باورنکردنی بهشتی از آن خلق میکرد.» وقتی «خواب ابدی» برای نخستینبار برای تماشاگران نظامی به نمایش درآمد، به سردی از آن استقبال شد. بنابراین، به گفتهی افشاگرانهی تامسن، هاکس صحنههایی اضافی و مفرح فیلمبرداری کرد تا آنها را با صحنهای که قتلهای فیلم در آن شرح داده شده بود، جایگزین کند؛ و بدین ترتیب پیرنگ داستان را لاینحل باقی گذاشت. تانسن عنوان میکند که شاید این موضوع تصادفی بوده باشد؛ ولی نشانهی تغییری در ماهیت سینمای هالیوود نیز بود: «خواب ابدی» سرآغاز نگرش پسامدرن، متظاهرانه و هجوآمیز فیلمهاست که تا موج نو و داستان عامهپسندPulp Fiction گسترش مییابد.قسمتی از کتاب «خواب ابدی»:
بسیاری از مفسران، در طول سالها، به پیچیدگی و ناممکن بودن کمابیش احساساتگرایانهی پیرنگ داستان خواب ابدی اندیشیدهاند. همین عدم امکان است که آن امکان یادشده را میپروراند: این جملهی کلیشهای فقط بازی با الفاظ نیست، بلکه بنبستی هوشمندانه ولی هولناک را تشریح میکند. عدهای میگویند هاکس خود پیرنگ را به سخره گرفته است که البته منصفانه است. و او به یاد میآورد که چطور او را به نادیده گرفتن اصل علیت و خط داستانی قابل ردگیری در خصوص این فیلم متهم کرده بودند؛ ولی اکنون میدانیم که قبلاً در سه چهارم انتهایی فیلم، صحنهی طولانی و ملالآوری بود که در آن مارلو حوادث بهوقوع پیوسته را برای پلیس شرح میداد. این صحنه به نمایش درنیامد، زیرا بیش از حد با صحنههای مفرح فیلم در تضاد بود. بنابراین هاکس از این توضیحات صرفنظر کرد و فیلم آزادانه اوج گرفت. ولی هرج و مرج واقعی و بینظمی، آرامش تماشاگران را بر هم میزند و هاکس که فردی نوگرا و آسانگیر بود، هرگز نمیخواست چنین خطری بکند. به همین خاطر است که من بر ضرورت و الزام این قصهی عاشقانه و تمایلمان به شکلگیری آن تأکید میورزم و بر این باورم که قصهگویی با وجود آشفتگیاش باید حفظ شود. تا زمانی که مارلو همچنان با اعتمادبهنفس راه میرود و در حرفهایش جملات بینقص و بامزه به کار میبرد، این بینظمی قابل تحمل است و به همین ترتیب، زمانی که مارلو به دیدار جو برودی یا اگنس میرود، از سؤالات معقولی چون چرا و چه کسی به این موضوع اهمیت میدهد میتوان صرفنظر کرد، چون او در واقع دارد ویوین را دنبال میکند. بنابراین ویوین هم باید آنجا باشد؛ با اینکه در کتاب، او در این صحنه حضور ندارد.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...