روان‌ شناسی معنا در زندگی / یک سازه‌ی چند بُعدی

1 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

کتاب «روان‌شناسی معنا در زندگی» نوشته‌ی تاتیانا اشنل به همت انتشارات روان‌شناسی و هنر به چاپ رسیده است. این کتاب کاوشی الهام‌بخش از یافته‌های جاری روان‌شناسی معنا در زندگی و تحلیل‌هایی مطابق با آخرین روش‌های علمی جهت پیشنهاد کاربردهای عملی و مبتنی بر شواهد ارائه می‌دهد. اشنل از دیدگاه‌های روان‌شناختی، فلسفی و شناختی استفاده می‌کند تا مفاهیم پایه‌ی معنا را کشف کرده و مدلی چندبعدی از معنا در زندگی معرفی نماید.

کتاب حاضر به سبکی قابل‌فهم برای همه‌ی افراد نوشته شده است و طیفی از موضوعات ازجمله تمایز بین معنا و شادی، تأثیر معنا بر سلامت و طول عمر، معنا در محل کار و مداخلات معنامحور را پوشش می‌دهد. هر فصل با تمرین‌هایی جهت تشویق به تأمل بر خود پایان می‌یابد و ابزارهای اندازه‌گیری، ازجمله پرسشنامه‌ی اصلی نویسنده، منابع معنا و معنا در زندگی ارائه می‌شوند تا خواننده را به در نظر گرفتن نقش معنا در زندگی خود ترغیب کند.

شما در این کتاب، معنای زندگی را نخواهید یافت. اینکه آیا معنایی برای زندگی وجود دارد یا خیر و اینکه این معنا چه می‌تواند باشد، از نظر علمی قابل تحقیق و اثبات نیست، دست‌کم از منظر روان‌شناسی نیست. در عوض، با مطالعه‌ی این کتاب به این بینش دست خواهید یافت که آدم‌ها چگونه به زندگی‌هایشان معنا می‌دهند. پس موضوع این کتاب، معنای شخصی یا «معنا در زندگی» است. بسیاری از مردم زندگی‌شان را به‌صورت معنادار تجربه می‌کنند، بدون آنکه متوسل به معنایی عام و جهانی از زندگی شوند. دیگرانی هستند که باور دارند معنای زندگی را می‌دانند و بنابراین به اغناء درونی دست می‌یابند. برخی دیگر «فقط زندگی می‌کنند» و پرسش از معنا را امری زاید می‌دانند. بااین‌حال، در لحظه‌های بحرانی، تقریباً برای هرکسی پرسش از معنا پیش می‌آید. پرسش از معنای زندگی با تردید در باورهای بنیادی همراه است و مبانی و اصول ما را زیر سؤال می‌برد: «آیا در مسیر درست قرار دارم؟»، «آیا جهان‌بینی من می‌تواند لحظه‌های سخت را تاب بیاورد؟»، «چرا دارم این کارها را می‌کنم؟»

چنین پرسش‌هایی می‌توانند ملال‌آور باشند و اغلب مواجهه با آن‌ها دردناک است. به‌طورکلی ما سعی در اجتناب از آن‌ها داریم. چه کسی حاضر است یک کشتی را درحالی‌که همچنان روی آب‌های آزاد شناور است، بازسازی کند؟ تخته‌های پوسیده را از جا بکند، الوارهای تازه پیدا کند و آن‌ها را به بقیه‌ی قطعات بچسباند، آن هم درحالی‌که همگی در حال گذران زندگی هستند و امورات روزمره‌ی زندگی هم کامل برقرار است: کار می‌کنند، به بچه‌ها چیز یاد می‌دهند، هوای فامیل را دارند، وارد رابطه‌های جدید می‌شوند، مراقب سلامتی‌شان هستند و از این جور چیزها.

در بسیاری از موارد، انگیزه‌ی مواجهه یک شخص با معناداری زندگی خود، از یک رویداد غم‌انگیز ناشی می‌شود: بیماری، جدایی، تصادف، مرگ یا تجربه‌ای از یک شکست شخصی. همه‌ی این رویدادها، تداوم تجربه‌ی ما را مختل می‌کند. این رویدادها دیدگاهمان را تغییر می‌دهند، چشمانمان را باز می‌کنند و این سؤال را به خاطرمان می‌آورند که واقعاً چرا؟

قسمتی از کتاب روان‌شناسی معنا در زندگی:

برای مدت‌ها معنا در زندگی در درجه‌ی اول با دین در ارتباط بود: اگر خدایی وجود دارد که جهان را آفریده است پس احتمالاً همان خدا برای جهان و ساکنان آن برنامه‌ای دارد. بنابراین به‌طور ضمنی معنادار بودن زندگی وجود دارد، حتی اگر از دید اشخاص پنهان بماند. امروزه دین «انحصار منبع معنا بودن» خود را از دست داده است. در اروپای مرکزی، غربی و شمالی افراد زیادی نیستند که معنای خود را از منابع دینی بگیرند. بااین‌حال، برای این تعداد معدود معناداری به‌طور ویژه‌ای بالاست. همچنین معنویت پیش‌بینی‌کننده قدرتمندی برای معناست. چه چیزی می‌تواند علت پتانسیل فوق‌العاده‌ی دین و معنویت برای خلق معنا باشد؟ مروری بر چهار معیار معناداری، یعنی اهمیت ‌داشتن، تعلق، جهت‌ داشتن و انسجام می‌تواند در این قسمت بینش بیشتری فراهم کند.

دینداری و معنویت هر دو به وجود واقعیتی بالاتر اشاره دارند که می‌توانیم با آن ارتباط برقرار کنیم. چنین وابستگی‌هایی حتی در مقیاس کیهانی، حسی قوی از تعلق را ارائه می‌دهد. ایمان داشتن به وجود نیرویی بالاتر بیشتر به‌صورت یک حس آرامش‌بخش و تسکین‌بخش عمل می‌کند، حسی که می‌گوید معنا به توانایی‌های انسان محدود نمی‌شود. نیازی نیست این قدرت بالاتر به‌وسیله‌ی ما خلق شود، خودش وجود دارد. به‌علاوه، دینداری و معنویت از یک حس تعلق اجتماعی دنیوی نیز حمایت می‌کند. دینداری اشاره به سنتی چندصدساله و جامعه‌ای از مقدسین دارد که می‌توانیم با آن‌ها همزادپنداری کنیم یا با آن‌ها احساس آرامش کنیم. اگرچه معنویت می‌تواند با حس تعلق و ارتباط همراه باشد اما به‌دلیل اینکه نهادینه نشده است، واجد ساختارهای کمتری است. این موضوع اغلب می‌تواند به فطرت و به‌طورکلی انسانیت یا کل کیهان اشاره داشته باشد.

به‌علاوه، اهمیت وجود و عمل ما به‌وسیله‌ی دینداری و معنویت تحکیم می‌یابد. افرادی که باور دارند نیروی برتری وجود دارد که تمام مراحل و کارهای ما را مشاهده کرده و احتمالاً آن‌ها را در دنیای پس از مرگ قضاوت می‌کند، تصور می‌کنند که اعمالشان مهم است و پیامدهایی دارد. بااین‌حال، هیچ تضمینی وجود ندارد که ایمان، عمل صالح نیز ایجاد کند. برای مثال، در اینجا به نظر می‌آید اختلافات فرقه‌ای نقش دارند. در یک مطالعه‌ی بلژیکی ـ هلندی، پروتستان‌ها اخلاقیات قوی‌تری نسبت به کاتولیک‌ها داشتند. کاتولیک‌ها تفاوتی با خداناباوران نداشتند. این موضوع شاید مربوط به مراسم اعتراف کاتولیک‌های رومی باشد که افراد را از گناهانشان مبرا می‌کند. در آیین پروتستان اعتراف خصوصی عملاً منسوخ شده است. سولا فاید می‌گوید، توجیه و دلیل‌آوری فقط با ایمان اتفاق می‌افتد نه با کارهای خوب. بااین‌حال، شخص نمی‌تواند از توجیه و دلیل‌آوری یا بخشش گناهش اطمینان حاصل کند و همین موضوع می‌تواند دلیلی باشد برای اینکه مسئولیت زیاد و قوی‌تری برای اعمال هر فرد وجود دارد. این باور بین پروتستان‌ها رواج دارد. مقایسه بین افراد بی‌دین و افراد دیندار نشان می‌دهد افراد دیندار اصولاً اخلاقی‌تر عمل نمی‌کنند. مطالعه‌ای که توسط شرودر، بروداس و بردلی (2018) انجام شد، نرخ جرایم جنایی قابل‌مقایسه‌ای را در میان دانشجویان دیندار، خداناباور و آگنوستیک در آمریکای شمالی نشان داد. دی‌کمپ و اسمیت براساس نمونه‌ای با بیش از 10000 جوان آمریکایی، نشان دادند که افراد دیندار و افراد بی‌دین به‌طور مساوی در جنایات و جرایم درگیر هستند.

روان شناسی معنا در زندگی

روان شناسی معنا در زندگی

روانشناسی و هنر
افزودن به سبد خرید 290,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط