رنگین کمان کودکی: جولیا، دختری برای یاد دادن زندگی؛ نگاهی به مجموعه کتابهای جولیا اثر جولیا کوک
در جهان پرشتاب و متغیر امروز، تربیت کودکان به مهارتهایی فراتر از آموزش رسمی نیاز دارد؛ مهارتهایی که به آنها کمک کند احساسات خود را بشناسند، رفتارهای درست را انتخاب کنند، با دیگران ارتباط مؤثر برقرار کنند و دربرابر فشارهای اجتماعی و هیجانی مقاوم باشند. نویسندهی امریکایی جولیا کوک یکی از چهرههای برجستهای است که این دغدغه را به شکل هنرمندانه و آموزشی در قالب مجموعهای از داستانهای کودکانه بیان کرده است. مجموعه کتابهای او دربارهی شخصیتی به نام جولیا، ترکیبی است از روانشناسی تربیتی، آموزش مهارتهای زندگی و لذت داستانخوانی.
این مجموعه نهتنها برای کودکان، بلکه برای والدین، معلمان و روانشناسان کودک نیز به منبعی الهامبخش تبدیل شده است؛ اما پشت این داستانها، مسیری جالب از تجربه، آموزش و دغدغههای انسانی وجود دارد؛ مسیری که از کلاس درس آغاز شد و به خلق دنیایی از کتابهای آموزشی و تربیتی انجامید.
جولیا کوک پیش از آنکه نویسنده شود، مشاور مدرسه بود. او سالها با کودکان و نوجوانانی کار کرد که هریک با چالشهای رفتاری، هیجانی و ارتباطی خاصی مواجه بودند. در این محیط بود که او متوجه شد بسیاری از مشکلات رفتاری کودکان، نه از بدذاتی یا نافرمانی، بلکه از ندانستن روش درسترفتارکردن سرچشمه میگیرد. کودکان به جای شنیدن نصیحتهای مستقیم، نیاز دارند تا الگوها و موقعیتها را در قالب داستان و تخیل تجربه کنند.
جولیا کوک
کوک در یکی از مصاحبههایش گفته بود: «من دیدم وقتی برای بچهها داستانی دربارهی احساساتشان میخواندم، بهتر گوش میدادند، بهتر میفهمیدند و درنهایت بهتر رفتار میکردند.»
همین مشاهدهی ساده اما ژرف، نقطهی آغاز پروژهای بزرگ شد؛ مجموعهای از کتابهای آموزشی ـ روانشناختی که در مرکز آن دختری به نام جولیا قرار داشت. شخصیت جولیا، آینهای از دنیای درونی کودکان امروزی است: کنجکاو، پر از سؤال، گاهی ناآرام و همیشه در جستوجوی پاسخهایی برای درک احساسات خود و دیگران.
در خلق شخصیت جولیا، نویسنده تلاش کرده تا کودکی را بسازد که نه قهرمان ایدهآل است و نه الگویی بینقص. جولیا اشتباه میکند، گاهی لجباز میشود، دروغ میگوید یا از دست دوستانش ناراحت میشود؛ اما آنچه او را متمایز میکند، قدرت یادگیری از اشتباهات است. جولیا نماد رشد هیجانی است؛ کودکی که در مسیر شناخت خود و اصلاح رفتار قدم برمیدارد.
جولیا کوک با انتخاب چنین شخصیتی نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی نیازی به پند و اندرز خشک ندارد. کافی است داستانی طراحی شود که کودک در آن، خودش را در موقعیت شخصیت داستان ببیند. بهاینترتیب، کودک با جولیا همذاتپنداری میکند و یاد میگیرد چگونه در شرایط مشابه واکنش مناسب نشان دهد.
جولیا کوک هدف خود از نگارش مجموعه کتابهای جولیا را «آموزش رفتار و احساس از راه همدلی» توصیف کرده است. در بسیاری از کتابهایش، محور اصلی داستانها، موقعیتهایی روزمره است که هر کودک با آن روبهرو میشود: نپذیرفتن «نه»، کنار آمدن با خشم، یاد گرفتن گفتن «ببخشید»، یا مدیریت اضطراب هنگام اشتباه کردن.
پیشینهی جولیا کوک در روانشناسی تربیتی به او اجازه داده تا هر داستان را براساس یک هدف آموزشی دقیق طراحی کند. او برای هر کتاب، ابتدا یک مهارت اجتماعی یا هیجانی خاص را بهعنوان محور انتخاب میکند، سپس داستانی مینویسد که در آن، کودک از طریق موقعیتهای طبیعی یاد میگیرد چگونه آن مهارتها را به کار گیرد.
مثلاً در کتاب «کله نوشابهای لجش میگیرد»، موضوع کنترل خشم مطرح میشود. قهرمان داستان وقتی عصبانی میشود، احساس میکند سرش مثل بطری نوشابهای است که در حال فوران است. او یاد میگیرد با «باز کردن در بطری» یعنی آرامسازی، تنفس عمیق و بیان احساسات، جلوی انفجار خود را بگیرد. این تصویرسازی دقیق، همان روشی است که مشاوران کودک برای آموزش خودتنظیمی هیجانی به کار میبرند.
در نتیجه، کتابهای جولیا کوک نهتنها سرگرمکنندهاند، بلکه میتوانند در جلسات مشاوره، کلاسهای مهارتهای زندگی و حتی خانه، بهعنوان ابزار یادگیری مورد استفاده قرار گیرند.
یکی از عناصر کلیدی موفقیت این مجموعه، تصویرگری زنده و جذاب آن است. کودک در همکاری با تصویرگران مختلف، تلاش کرده تا احساسات، حرکات و حالات درونی جولیا و دوستانش را به شکلی تصویری منتقل کند. رنگهای گرم، چهرههای پر از احساس و موقعیتهای طنزآمیز باعث میشود کودک درگیر روایت شود و پیام را بهتر درک کند.
همچنین آنچه باعث شد مجموعهی جولیا در سراسر جهان مورد توجه قرار گیرد، جهانشمول بودن موضوعات آن است. احساساتی چون خشم، ترس، حسادت، خجالت یا نیاز به تأیید دیگران، محدود به فرهنگ یا زبان خاصی نیستند. کودکان در هر جامعهای با این احساسات روبهرو میشوند.
بههمیندلیل، آثار جولیا کوک به زبانهای مختلف ترجمه شده و در مدارس و مراکز مشاوره در کشورهای گوناگون مورد استفاده قرار گرفتهاند. درواقع، این کتابها پلی میان آموزش رسمی و تربیت عاطفیاند. آنها به کودک یاد میدهند که اشتباه کردن بخشی از رشد است و یادگیری از اشتباه همان چیزی است که او را قویتر میکند.
در مدارس امریکا و بسیاری از کشورها، از کتابهای جولیا کوک در برنامههای آموزشی مرتبط با یادگیری اجتماعی ـ هیجانی استفاده میشود. معلمان با خواندن داستانهای جولیا در کلاس، فضایی برای گفتوگو دربارهی احساسات و رفتار ایجاد میکنند.
در برخی مدارس حتی از «هفته جولیا» استفاده میشود: هفتهای که هر روز یکی از کتابهای او خوانده میشود و دانشآموزان تمرینهای مرتبط با موضوع آن روز را (مثلاً گوش دادن مؤثر یا مدیریت خشم) انجام میدهند.