رستاخیز کامو/ زندگی روزمره و روابط انسانی با خوانش خاصی از کامو
کتابِ «رستاخیز کامو» نوشتهی تولگا بلدا اوز را انتشارات نگاه به چاپ رسانده است. این کتاب، اثری است که در مرز میان ادبیات، فلسفه و تجربهی زیسته حرکت میکند. اوز در این کتاب، نه صرفاً یک تحلیلگر آثار کاموست و نه صرفاً شاعر یا فیلسوف، بلکه تلاش میکند روایتی شخصی و چندلایه ارائه دهد که مخاطب را هم با اندیشههای کامو و هم با تجربههای وجودی خودش روبهرو کند. زبان او ساده اما چندمعناست، گاهی به جملات کوتاه و کوبنده روی میآورد که یادآور سبک کامو در «بیگانه» است و گاهی وارد فضایی شاعرانه میشود که رنگوبوی ادبیات معاصر ترکیه را دارد.
یکی از محورهای اصلی کتاب، مفهوم پوچی در اندیشه کاموست. اوز این مفهوم را نه بهعنوان تئوریای مجرد، بلکه بهعنوان احساسی روزمره و قابل لمس معرفی میکند. او نشان میدهد که چگونه در جهان مدرن، لحظات رفتن، ترک کردن و قطع رابطه سرشار از طنز تلخ است؛ درحالیکه لحظات ماندن، انتظار کشیدن و گرفتار شدن در چرخههای زندگی عادی با شاعرانهترین لایههای ذهن پیوند میخورد. این تقابل، بازتابی است از فلسفهی کامو که میان شور زیستن و آگاهی از بیمعنایی، نوعی تعادل میجوید.
کتاب درعینحال به نوعی دفترچهی فلسفی ـ شخصی میماند. اوز بارها به زندگی روزمره، روابط انسانی، عشق و جدایی، امید و بیپناهی اشاره میکند و در هربار این مفاهیم را با خوانش خاصی از کامو ترکیب میکند. او نهتنها به آثار کلاسیک کامو، مانند «افسانه سیزیف» و «بیگانه» میپردازد، بلکه به پرسشهای بنیادین او دربارهی آزادی و مسئولیت نیز نظر دارد. از نگاه او، خنده و شعر، دو روی یک سکهاند؛ همانطور که پوچی و معنا همواره در کنار هم قرار دارند.
آلبر کامو
از منظر سبک، کتاب فضایی میان جستار ادبی و شعر آزاد دارد. گاهی پاراگرافها بسیار کوتاهاند و مثل یادداشتهای پراکنده، لحظهای را ثبت میکنند. این لحظهها پر از تصویر و ایماژ هستند، مثل سکوتی که پس از رفتن کسی باقی میماند یا خندهای که در اوج تلخی شکل میگیرد. درعینحال، اوز تلاش دارد با ریتم و موسیقی کلمات، تجربهای شبیه به شعر برای خواننده بسازد.
مخاطب در این کتاب با یک متن خطی و تحلیلی روبهرو نیست، بلکه با سفری مواجه است که گاهی به جهانبینی کامو سر میزند، گاهی به خاطرات و تجربههای نویسنده و گاهی به انعکاس وضعیت انسان معاصر. به همین دلیل، اثر حالوهوای بینافرهنگی دارد؛ ازیکسو ریشه در فلسفهی فرانسوی و اندیشههای کامو دارد و ازسویدیگر در ادبیات ترکی و بیان شاعرانهی شرقی تنیده شده است.
درنهایت، این کتاب در کل نوعی دعوت به نگاه دوباره به زندگی است؛ نگاهی که نه گرفتار خوشبینی سادهلوحانه میشود و نه در ناامیدی مطلق غرق، بلکه میان این دو، جایی برای طنز و شعر میگشاید. اوز میکوشد به ما نشان دهد که همانطور که کامو گفته است، زندگی را باید همچون سیزیف تصور کرد که سنگ را با لبخند دوباره به بالا میبرد.
قسمتی از کتاب رستاخیز کامو نوشتهی تولگا بلدا اوز:
در نگاه فلسفی کامو عناصر متناقض متعددی وجود دارد. در افسانهی سیزیف، کامو فلسفهای را عرضه میکند که خودِ فلسفه را به چالش میکشد. این مقاله بیتردید در سنت فلسفی اگزیستانسیالیسم جای میگیرد، اما کامو خود را اگزیستانسیالیست نمیدانست. هم «افسانهی سیزیف» و هم اثر فلسفی دیگرش «انسان طاغی»، به شکل نظاممند با هرگونه نتیجهگیری دربارهی معنای زندگی با دیدهی تردید مینگرند، اما بااینحال هر دو اثر، پاسخهایی بهظاهر عینی و معتبر به پرسشهای اساسی دربارهی شیوهی زیستن ارائه میدهند. با آنکه کامو در توصیف جاهطلبیهای فکریاش به نظر فروتن میرسید، بهقدرکافی به خود اعتماد داشت که نهتنها فلسفهی خود را تبیین کند، بلکه نقدی بر دین و نقدی بنیادین بر مدرنیته نیز ارائه دهد. او درحالیکه خودِ ایدهی ارائهی نظامی فلسفی را رد میکرد، بنای فکریِ منحصربهفردی را حول مفاهیم کلیدیِ پوچی و شورش پیریزی کرد، با هدف پاسخگویی به مسائل حیاتی و مرگ و زندگیای که ذهنش را مشغول کرده بود.
پارادوکس اساسی در فلسفهی کامو به مفهوم محوریِ پوچی بازمیگردد. او با پذیرفتن ایدهی ارسطویی که فلسفه با شگفتی آغاز میشود، استدلال میکند که انسانها ناگزیرند بپرسند: «معنای هستی چیست؟» اما کامو انکار میکند که پاسخی برای این پرسش وجود داشته باشد و هرگونه پاسخ علمی، غایتشناختی، مابعدالطبیعی یا ساختهی دست بشر را که بخواهد پاسخی کافی فراهم کند، رد میکند.
در نتیجه، هرچند انسانها ناگزیر در پی درک هدف زندگیاند، کامو موضعی شکگرایانه اتخاذ میکند و باور دارد که جهان طبیعی، کائنات و تلاش انسانی، دربرابر چنین هدفی سکوت اختیار کردهاند. ازآنجاکه خودِ هستی معنایی ندارد، باید آموخت که با خلئی حلنشدنی کنار آمد.
رستاخیز کامو را صحرا روحنواز ترجمه کرده و کتاب حاضر در 120 صفحهی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.