دربارهی زمان/ مفهوم زمان از دیدگاه فیلسوفان یونان باستان تا عصر مدرن
کتاب «دربارهی زمان» نوشتهی اتیین کلَن را نشر ماهی به چاپ رسانده است. این کتاب اثری است تأملبرانگیز دربارهی ماهیت زمان؛ پدیدهای که همهی انسانها آن را تجربه میکنند اما درک کامل آن همچنان گریزان و رازآلود باقی مانده است. کلن در این کتاب با نگاهی ترکیبی از علم، فلسفه، ادبیات و تاریخ علم به کاوش در چیستی زمان میپردازد و نشان میدهد که چگونه برداشت ما از زمان، محصولی است از تجربههای ذهنی، تحولات علمی و میراثهای فرهنگی.
کتاب با طرح این پرسش بنیادین آغاز میشود: «زمان چیست؟» پرسشی که از دوران افلاطون و ارسطو تا آگوستین و اینشتین همواره مطرح بوده است و هربار با نگاهی متفاوت به آن پاسخ داده شده است. کلن با اشاره به این تاریخچهی فکری، نشان میدهد که زمان تنها یک دادهی طبیعی یا مطلق نیست، بلکه مفهومی است که هم علم و هم فلسفه در تلاش برای تفسیر و تبیین آناند.در نخستین فصلها، نویسنده ما را با مفهوم زمان در اندیشههای پیشاسقراطی، افلاطون و ارسطو آشنا میسازد. از دید افلاطون، زمان بازتابی است از ابدیت، یک کپی از فرم جاودانه که در حرکت ستارگان ظهور مییابد. در مقابل، آگوستین زمان را پدیدهای درونی میداند، نه چیزی که در خارج از ذهن ما وجود دارد: گذشته تنها در حافظه وجود دارد، حال در آگاهی و آینده در انتظار. این دیدگاه تأثیر بسزایی در تفکر مدرن دربارهی زمان داشته است.
در ادامه، کلن به تحولات فیزیکی مفهوم زمان در دوران جدید میپردازد. اسحاق نیوتن، زمان را مطلق و مستقل از هر پدیدهی فیزیکی میدانست. برای او، زمان همانند خطی مستقیم و یکنواخت جریان دارد، بدون آنکه به چیز دیگری وابسته باشد. این دیدگاه برای قرنها بر علم حاکم بود.
اتیین کلن
اما با ظهور نظریهی نسبیت اینشتین، این بنیان فرو ریخت. زمان دیگر نه یکنواخت است و نه مطلق؛ بلکه به حرکت ناظر و میدان گرانشی وابسته است. کلن با زبانی قابلفهم، مفاهیم پیچیدهی نسبیت خاص و عام را توضیح میدهد و تأکید میکند که زمان اکنون درهمتنیدگی با فضا، میدانها و سرعت، «چهار بعدی» شده است. این دگرگونی، بنیان فیزیک را دگرگون کرد و حتی برداشت ما از خودمان را نیز متحول ساخت.
عنوان کتاب در نسخهی اصلی برگرفته از اسطورهی یونانی کرونوس، خدای زمان، است که فرزندان خود را میبلعید. این تصویر، استعارهای است برای رابطهی پیچیدهی انسان با زمان: ما در دل آن زندگی میکنیم، اما درعینحال قربانی آن نیز هستیم.
کلن در بخشهای پایانی، زمان را در پیوند با هویت انسانی بررسی میکند. زمان فقط یک پارامتر بیرونی نیست، بلکه عنصر اساسی در شکلگیری هویت فردی است. انسانها حافظه دارند، آینده را پیشبینی میکنند و میان گذشته و حال پیوند برقرار میسازند. ما بدون زمان، فاقد پیوستگی درونی خواهیم بود.
به گفتهی کلن، آنچه ما «من» مینامیم، نتیجهی فرآیندی زمانی است. خاطرات ما، انتظاراتمان، آرزوهایمان و روایتهایی که از زندگی خود میسازیم، همگی در بستر زمان شکل میگیرند. بنابراین، فهم زمان معادل است با فهم خود.
یکی از ویژگیهای مهم کتاب، سبک نگارشی اتیین کلن است که هم علمی است و هم شاعرانه. او مفاهیم پیچیدهی فیزیکی مانند انبساط زمان، پارادوکس دوقلوها یا سیاهچالهها را با زبانی ساده و استعاری بیان میکند. درعینحال، از ارجاعات ادبی، فلسفی و هنری برای ژرفتر کردن مطالب بهره میگیرد. این ترکیب سبب میشود کتاب، هم برای خوانندگان متخصص و هم برای مخاطب عام، قابلفهم و لذتبخش باشد.
ساختار کتاب چندان خطی نیست؛ کلن بیشتر به شیوهی جستارگونه پیش میرود: هر بخش به جنبهای از زمان میپردازد و در مجموع، نقشهای گسترده از پیچیدگیهای این مفهوم پیش چشم خواننده ترسیم میکند.
درنهایت، اتیین کلن با هوش علمی و حساسیت فلسفی خود، کتابی نوشته است که خواندنش برای هر کسی که دغدغهی فهم خود، جهان و مسیر زندگیاش را دارد، ضروری است.
قسمتی از کتاب دربارهی زمان نوشتهی اتیین کلن:
هریک از ما زمان را همچون زندان بدون میلهای تجربه کردهایم، زندانی که دوست داریم آن را ترک کنیم تا بتوانیم در آرامش در محور زمان پرسه زنیم، تا بتوانیم بهطور خلاصه «در زمان سفر» کنیم. این عبارت خیالانگیز را چنان مدام به کار میبریم که گویی بدیهی است.
آیا سفر در زمان فراخواندنِ گذشتهای گمشده است؟ آیا تکرار مداوم لحظههای خوش است؟ آیا یافتنِ دوستان و بستگانِ ازدسترفته است؟ آیا تغییر دورانهاست، بدون تغییر سن؟ یا تغییر سن بدون تغییر دورانها؟
آیا مشاهدهی گذشته و آینده بر نوعی پردهی سینمایی است. در عین از سر گذراندن نوعی «جابهجایی زمانی» که زمان شخصیِ فرد را از زمان تاریخی جدا میسازد؟ یا به معنای واپسروی در گذشته برای دگرگون کردنِ واقعیت تاریخی است، برای تغییر دادن آنچه نوشته یا زیسته شده است، یا بازگرداندنِ نوعی بکارت به جهان؟
نویسندگان علمی ـ تخیلی که همیشه کاشفان بزرگی بودهاند، بسیاری از این امکانات مختلف را پدید آوردهاند. اچ. جی. ولز با کتابِ «ماشین زمان» که در سال 1895 منتشر شد، از موضوع سفر زمان استفاده میکند تا ایدههای خود را در مورد آیندهی بشریت به تفصیل شرح دهد. لیون اسپرِگ دِکَمپ، در «مبادا تاریکی نزول کند» ( 1939)، دراینباره مینویسد که چگونه مسافری در زمان توانست در دوران حمله و هجوم اولین بربرها اختراعاتی را به رومیها عرضه کند که نداشتند، اختراعاتی مانند موتور بخار و اعداد عربی، و بنابراین بر قدرت نظامیشان بیفزاید. البته روند تاریخ تغییر میکند (مثلاً قرون وسطا اتفاق نمیافتد).