حمله به سفسطه / استدلالورزی بدون مغالطه
کتاب «حمله به سفسطه» نوشتهی تی ادوارد دامر به همت نشر خوب به چاپ رسیده است. یکی از دشوارترین کارهای پیش روی بیشتر مباحثهگران تشخیص زمان خاتمهی مسئله و آگاهی از نحوهی تصمیمگیری دربارهی عقیده یا رفتاری خاص است. انسان منطقی باید زمان کفایت نسبی استدلال و نتیجهگیری حاصل از آن را تشخیص دهد و کلید کار همین است. کتاب حاضر با «ارائهی معیارهای پنجگانهی استدلال خوب»، که شالودهی نظریهی مغالطهی را تشکیل میدهند، راهی ساده و مؤثر برای رسیدن به این هدف فراهم آورده است.
هیچ نظریهای بهتنهایی نمیتواند درمان همهی مغالطات باشد. این نوع نظریات فقط فهرستی به دست میدهند و مغالطاتی را برمیشمارند که باید از آنها اجتناب کرد؛ اما رویکرد این کتاب متفاوت است؛ مغالطه زیر پا گذاشتن یک یا چند مورد از معیارهای پنجگانهی استدلال خوب است. مغالطات براساس انحراف از معیارها به پنج طبقه تقسیم میشوند. این پنج طبقه با این موارد سروکار دارند: 1. الزامات ساختاری مربوط به استدلال خوشساخت 2. مرتبط بودن مقدمههای استدلال 3. مقبولیت مقدمههای استدلال 4. بسندگی مقدمههایی که به اتکای آنها له استدلال نتیجهگیری میشود و 5. کارآمدی ضداستدلال از منظر تابآوری در برابرِ قویترین انتقادات پیشرو و قوت موضعی که از آن پشتیبانی میکند.
کتاب حاضر محتاطانه بر معیار استدلال خوب تمرکز کرده و از این طریق به خواننده کمک میکند تا استدلال خوب را تشخیص دهد. رویکرد کتاب شفاف و ساده است و خواننده با تکیه بر متن آن باید بتواند مهارت ماندگار ساخت و ارزیابی استدلالها را به دست آورد.
هدف اول کتاب آن است که توجه دانشجویان را به خطاهای رایجی که در تفکر روزمرهی خود مرتکب میشویم جلب کند تا از این طریق به متفکران بهتری تبدیل شوند. شناسایی خطاهای رایج بهتنهایی کمک چندانی نمیکند، اما شناخت مهارتهای تشخیص استدلالورزی بد بهاحتمالزیاد عادت استدلالورزی خوب را بهبود میبخشد. بهعبارتدیگر، تمرکز بر استدلالهای بد یا استدلالهای مغالطه قاعدتاً باید در اقامهی استدلالهای خوب یا بدون مغالطه به فرد کمک کند.
هدف دوم کتاب آن است که راههای خوب و قدرتمندی برای بهچالشکشیدن استدلالورزی معیوب دیگران پیشنهاد کند. فردی که خود را به این کار مقید میکند معمولاً میتواند بدون آنکه باعث رنجش طرف مقابل شود، با استدلالورزی معیوب او مقابله کند.
هدف راهبردهای بخش حملهبهمغالطه بازگرداندن استدلال به مسیر درست آن یا به عبارت بهتر تبدیل استدلال معیوب به استدلال خوب است. استدلالگران خاطی در پی اثبات حقانیت و درستی یک ادعا یا رفتار خاصاند. درواقع هدف از طرح این راهبردها کمک به همین افراد است.
روبهرو شدن با استدلال معیوب معمولاً فرد را دستخوش یأس و ناتوانی میکند، اما راهبردهای این کتاب او را از این نوع احساسات ناخوشایند نجات میدهد. دلیل این یأس ساده است؛ زیرا از عدم تشخیص خطا ناشی میشود. آشنایی با خطاهای رایج استدلالورزی به احتمال زیاد فرد را از گمراهی و قربانیشدن مصون میدارد. فرد باید بتواند مهار این نوع موقعیتها را دوباره در دست گیرد و نهتنها با خطای رخداده مقابله کند، بلکه بحث را به سوی هدف سازندهی آن بازگرداند. پیشنهادهای کتاب باید به او در پیشبرد این کار یاری رساند.
یکی از اهداف اصلی آموزش آن است که توانایی کشف خود و دنیای پیرامون و دفاع از دیدگاههای معتبر و پذیرفتنی در ارتباط با خود و جهان را بیشتر کند. مطالعهی دقیق و کاربردی استدلالهای عاری از مغالطه باید کمک کند این هدف هم حاصل شود. شاید کتاب حاضر به شما نشان بدهد که قبلاً به روشی ناکارآمد از باورهای خود دفاع کردهاید. در این صورت، به این نتیجه میرسید که نهفقط دیگران، بلکه خودتان هم به «کمی مطالعهی منطق» نیاز دارید.

قسمتی از کتاب حمله به سفسطه:
حداقل از 3 راه میتوان با استدلالی که حاوی ایهام است مقابله کرد: راه اول شناسایی واژهی مشکلساز و یادآوری کارکردهای متفاوتی است که آن دو کلمه در استدلال بازی میکنند. اگر کلمات استدلالگر دوپهلو است یا احتمال میدهید چنین باشد، از او بخواهید تعریف دقیقی از واژگان یا عبارات مشکوک خود ارائه کند و معانی آنها در متن استدلال را روشن سازد. در صورت متفاوت بودن تعاریف، اتهام اثبات میشود.
راهحل دوم این است که نحوهی استفادهی استدلالگر از آن واژهی مناقشهانگیز و برداشت دقیق خود از منظور استدلالگر را بیان کنید و بعد آن را به استفادههای بعدی که از آن واژه کرده است تسری دهید. اگر مقدمه بیمعنا شد یا با نتیجهگیری تضاد پیدا کرد، مشخص میشود مقدمه حاوی استفادههای نابجاست و پذیرفتنی نیست، پس استدلال خوب نیست.
راهکار سوم برای اثبات ماهیت مغالطهآمیز استدلالورزی حاوی ایهام استفاده از روش مثال نقض است. استدلالهای سادهای ارائه کنید که مقدمههای آن صحیح باشد، اما معنای واژهی کلیدی در مقدمههای استدلال تفاوت داشته باشد. مثال زیر را در نظر بگیرید:
فقط انسان (نوع انسان) منطقی است (مقدمه)،
و هیچ زنی مرد (مذکر) نیست (مقدمه)،
بنابراین هیچ زنی منطقی نیست (نتیجهگیری).
ایهام واژهی مرد به نتیجهای منجرشده که بهوضوح احمقانه است. استدلالگر به کمک این مثال باید دریابد استدلال او بهدلیل ایهام درون این کلمه از نتیجهگیری موردنظرش پشتیبانی نمیکند و طرف مقابل را به پذیرش ناروای یک یا هر دو مقدمهی نادرست سوق میدهد.
حمله به سفسطه را شاپور پشاآبادی ترجمه کرده و کتاب حاضر در 300 صفحهی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.