حراج جهان/ داستان پول، قدرت و شرکتهایی که بر مناسبات کشورها و سرنوشت ملتها اثر میگذارند
کتاب «حراج جهان» نوشتهی خاویر بلاس و جک فارچی به همت انتشارات گوتنبرگ به چاپ رسیده است. بلاس و فارچی ـ دو روزنامهنگار سرشناس حوزهی انرژی و تجارت کالا ـ یک بررسی جذاب و عمیق از دنیای مرموز و پرنفوذ تاجران کالاهای اساسی ارائه میدهد. این کتاب، که در سال 2021 منتشر شد، نشان میدهد چگونه گروه کوچکی از شرکتهای خصوصی و افراد قدرتمند، کنترل جریان منابع حیاتی مانند نفت، گاز، غلات، فلزات و مواد معدنی را در دست دارند و بر اقتصاد جهانی، سیاست و حتی سرنوشت کشورها تأثیر میگذارند.
تمرکز اصلی کتاب روی تجارت کالاهای اساسی است؛ بازاری که ارزش آن به تریلیونها دلار میرسد اما اغلب از دید عموم پنهان مانده است. نویسندگان با بررسی تاریخچهی این صنعت و نقش کلیدی شرکتهایی مانند گلنکور، ویتول، ترافیگورا و کارگیل، نشان میدهند که چگونه این شرکتها با استفاده از اطلاعات محرمانه، روابط سیاسی و شگردهای مالی، سودهای کلانی به دست میآورند و گاهیاوقات قوانین بینالمللی را دور میزنند.
داستان شروع صنعت تجارت کالا به اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 برمیگردد، زمانیکه شرکتهایی مانند کارگیل و لوئی درفوس در تجارت غلات و مواد غذایی تخصص یافتند. نقش مارک ریچ، تاجر جنجالی نفت، که بهعنوان پدرخواندهی تجارت مدرن کالا شناخته میشود، بسیار مهم است. او با ایجاد سیستم خرید و فروش نفت خارج از کنترل شرکتهای نفتی بزرگ (موسوم به هفت خواهران)، انقلابی در این صنعت به پا کرد.
در بخش عصر طلایی تاجران، نویسندگان به بررسی استراتژیهای شرکتهای بزرگی مانند گلنکور و ویتول میپردازند که با خرید معادن، تأسیسات ذخیرهسازی نفت و شبکههای لجستیک، کنترل بخش عظیمی از عرضه جهانی کالاها را در دست گرفتند.
کتاب همچنین به فسادهای گسترده در این صنعت اشاره میکند، ازجمله رشوهدهی به مقامات دولتی در کشورهای افریقایی و امریکای لاتین برای کسب امتیازات معدنی و پروندههای حقوقی علیه شرکتهایی مانند ترافیگورا که بهدلیل دفع غیرقانونی زبالههای سمی در ساحل عاج محکوم شدند.
یکی از نکات جالب کتاب، بررسی نقش این تاجران در بحرانهای اقتصادی و سیاسی است: در بحران مالی 2008، برخی از این شرکتها با پیشبینی سقوط بازار مسکن، از طریق معاملات آتی کالا سودهای کلانی کسب کردند. در طول همهگیری کووید-19، برخی تاجران با احتکار مواد پزشکی و افزایش مصنوعی قیمتها، به ثروت خود افزودند.
همچنین در جنگ اوکراین و روسیه، شرکتهایی مانند گلنکور همچنان به خرید فلزات و نفت از روسیه ادامه دادند، درحالیکه بسیاری از کشورها تحریمها را اعمال کرده بودند.
کتابِ حراج جهان، نشان میدهد که چگونه قدرت واقعی اقتصاد جهانی در دستان گروهی محدود از تاجران است که خارج از رادار افکار عمومی عمل میکنند. این کتاب، هم یک گزارش تحلیلی است و هم یک هشدار دربارهی خطرات تمرکز کنترل منابع جهان در دست عدهای معدود.
حراج جهان (داستان پول،قدرت و شرکت هایی که بر مناسبات کشورها و سرنوشت ملت ها اثر می گذارند)
گوتنبرگقسمتی از کتاب حراج جهان:
تمامی مبادلات یک تاجر بهشدت به بانکی وابسته است که برای او تضمینها و وامها را فراهم میکند و اجازه میدهد شرکتش با آن وامها خرید و فروش کند. هر روز تغییر نیازمندیها به قیمت کالاها بستگی دارد؛ اگر قیمتها افزایش یابد، همان محمولهی نفت یا فلزات بهای بیشتری دارد. اگر قیمتها سقوط کند، ارزشش کمتر خواهد شد. کار سه نفر متخصص مالی در شرکت مارک ریچ این بود که اطمینان پیدا کنند هیچ معاملهگری مجبور نشود محمولهای نفت، فلزات، یا غلات را زودتر از زمان مطلوب بفروشد، زیرا شرکت توان تأمین مالی آن را نداشت.
هریک از آنها با بانکهایی در سوئیس، لندن و نیویورک در ارتباط بودند. هر روز تماسها برقرار میشد. آیا یکی از آنها اعتبار استفادهنشدهای نزد یکی از بانکها دارد؟ آیا ممکن است مشتریای قصد داشته باشد پول محمولهای را پرداخت کند یا مقداری پول نقد آزاد کند؟ آیا ممکن است عدهای موجودی نفتی را که میتوانستند وثیقهی رهن بگذارند نادیده گرفته باشند؟
زاک به یاد میآورد: «مدیر مالی بودن در چنین موقعیتی کابوس است.»
برخلاف اتکای کامل شرکت به بانکهایش، متخصصان مالی آن بهروز نبودند. تاجران، همهکارهی سازمان به شمار میرفتند؛ آنها بودند که برای مذاکره دربارهی معاملات بزرگ با پروازهای هولناک به مکانهای ترسناک میرفتند؛ آنان بودند که پول شرکت را در بازارهای کالا در مخاطره میانداختند و همانها بودند که بزرگترین پاداشها را به خانه میبردند. در سراسر سالهای بقای شرکت، مارک ریچ هرگز در کمیتهی اجرایی خود متخصص مالی نداشت. در چند سال اول حیات خود، حتی مدیر مالی هم وجود نداشت و پینکی گرین شخصاً روابط با بانکها را مدیریت میکرد.
اما اوایل دههی 1990، معاملهگران شرکت مارک ریچ در این امر شکست خوردند. سود بینظیر دهههای 1970 و 1980، بسیار دور از دسترس بود. کژپنداری و خیانت توانمندترین شرکت تجاری جهان را فراگرفته بود.
در طول سالهای 1992 و 1993، نبرد برای آیندهی شرکت به اوج خود رسید و چشمانداز تجارت کالا را برای همیشه تغییر داد. این آخرین خصومت خانوادگی تلخ در زنجیرهی شرکتهای تجاری برجستهای بود که با شرکت برادران فیلیپ آغاز شد و با مارک ریچ ادامه یافت تازمانیکه این اختلافها در جروبحثهای اتاق هیئت مدیرهی شرکت مارک ریچ به پایان رسید و دو سلسله شرکت جدید پا به عرصه نهاد: گلنکور و ترافیگورا.
این بحران عملاً به زندگی حرفهای مارک ریچ، که دههها در قلهی صنعت تجارت جهانی کالا بود، پایان داد. با خاتمهی دورهی او، گویا دورهی خاصی از تجارت کالا به اتمام رسید.
حراج جهان را فاطمه ذکاوتی قراگزلو و شهرزاد ذکاوتی قراگزلو به اتفاق ترجمه کردهاند و کتاب حاضر در 419 صفحهی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.