حافظ؛ آینه جان ایرانی، لسان‌الغیب جاودانه

2 ماه پیش زمان مطالعه 7 دقیقه


امروز 20 مهرماه، روز بزرگداشت حافظ شیرازی است. خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی در حدود سال 726 هجری قمری در شهر شیراز زاده شد. پدرش، به گفته‌ی برخی منابع، به نام بهاءالدین محمد از طبقه‌ی متوسط شهر بود و از طریق بازرگانی امرار معاش می‌کرد. دوران کودکی حافظ با روزگار پرآشوب ایران پس از حملات مغول و در آستانه‌ی حکومت آل مظفر هم‌زمان بود؛ دورانی که هرچند پر از ناامنی سیاسی بود، اما شیراز در آن زمان به سبب حمایت حاکمان محلی، به‌ویژه خاندان اینجو و سپس مظفریان، به مرکزی فرهنگی و ادبی تبدیل شده بود.
حافظ در جوانی به تحصیل علوم دینی، فلسفه، منطق، تفسیر قرآن و ادبیات فارسی و عربی پرداخت. گفته‌اند که حافظ قرآن را در سنین جوانی به‌طور کامل از بَر کرد و به همین سبب به حافظ شهرت یافت. تبحر او در علوم دینی و قرآنی سبب شد که بعدها لقب لسان‌الغیب و ترجمان‌الاسرار را به او بدهند؛ زیرا در غزل‌هایش چنان ظرافتی در بیان مفاهیم الهی، عرفانی و انسانی وجود دارد که گویی با زبانی غیبی سخن می‌گوید.
حافظ در کنار علوم ظاهری، به‌تدریج به سیر درونی و معنوی روی آورد. در شیراز، در آن دوران، محافل عرفانی بسیاری برپا بود. تصوف، پس از قرون ششم و هفتم، به مرحله‌ای عمیق‌تر از معرفت رسیده بود و آثار بزرگانی چون ابن عربی، مولوی و سعدی در فضای فکری زمانه حضوری پررنگ داشت. حافظ در دل همین فضا رشد کرد و با مطالعه و حضور در حلقه‌های صوفیان، به فهمی شخصی و شاعرانه از عرفان دست یافت.
اما عرفان حافظ، عرفان خانقاهی و گوشه‌نشینی نبود. او صوفی قشری و خشک را نمی‌پسندید و بارها در اشعارش از ریاکاری و زهدفروشی عابدان انتقاد کرد. عرفان او، عرفان زندگی است؛ او در میخانه نیز جلوه‌ای از خدا می‌بیند و در عشق زمینی، پرتوی از عشق الهی را مشاهده می‌کند. درواقع، شعر حافظ عرصه‌ی آمیزش عشق، معرفت، عقل و شور است؛ جایی که انسان خاکی و خداوند آسمانی در لحظه‌ای از درک و حضور به هم می‌رسند.

تصویری منتسب به حافظ

حافظ در جوانی به شعر گفتن پرداخت و در آغاز، اشعارش بیشتر رنگ و بوی عرفانی و مذهبی داشت؛ اما به‌تدریج، غزل‌هایش از حالت صرفاً تعلیمی خارج شد و به اوج لطافت و عمق معنایی رسید. زبان موسیقایی، تصویرهای بدیع و بازی‌های زبانی خاص او، شعرش را از دیگران متمایز می‌کرد.
در روزگار شاه شجاع، از پادشاهان آل مظفر، حافظ به دربار راه یافت و به‌عنوان شاعری بزرگ مورد احترام قرار گرفت. هر چند رابطه‌ی او با شاهان همیشه ساده نبود، اما حافظ هرگز از گفتن سخن حق و نقد ریا و تزویر بازنایستاد و در بسیاری از اشعارش، نیش انتقاد را متوجه زاهدان، قاضیان و حتی صاحبان قدرت کرد، آن هم با لحنی چنان شاعرانه که هم دربار از او دلگیر نمی‌شد و هم مردم او را ستایش می‌کردند.
در همین دوران، شعر حافظ در میان مردم رواج یافت و دیوانش دست‌به‌دست می‌چرخید. مردم عادی او را چون پیامبری شاعر می‌دانستند که از حال درون انسان سخن می‌گوید. از آن پس، غزل حافظ نه‌تنها در میان خواص، که در میان عامه نیز محبوب شد.
یکی از ارکان اصلی شعر حافظ، عشق است؛ اما عشق در نگاه او چندلایه و پررمز است. گاه از معشوق زمینی سخن می‌گوید، با چشمانی سیاه، لبانی چون شکر و قامتی چون سرو، گاه همین معشوق، نمادی از حقیقت مطلق و جمال الهی می‌شود. عشق در شعر او نیرویی است که انسان را از خودخواهی می‌رهاند و به دریای بی‌کران هستی می‌برد.
حافظ در غزل‌هایش عشق را، هم وسیله‌ی رهایی از ریا و زهد می‌داند و هم راهی برای شناخت خدا. از دید او، عاشق راستین همان است که از خود تهی شود و در معشوق فانی گردد. در این معنا، عشق در شعر حافظ همان مقام فنا و بقاست که صوفیان از آن سخن گفته‌اند؛ اما او این معنا را در زبانی چنان شیرین، لطیف و پر از تصویر بیان می‌کند که حتی بدون درک عرفانی نیز دل‌نشین است.
از واژگان کلیدی شعر حافظ، می و رندی است. می در شعر او نه‌تنها نماد مستی جسمانی بلکه استعاره‌ای از شور معرفت، بی‌خودی و رهایی از قیود است. میخانه، مکان آزادی روح از زهد خشک است و پیر مغان، نماد دانایی و آزادگی. دربرابر آن، زاهد و محتسب، نمایندگان ظاهربینان و ریاکاران دینی‌اند. حافظ با زبانی نرم اما گزنده، آنان را به چالش می‌کشد و رندی را بر زهد ترجیح می‌دهد. 

دیوان حافظ از ملزومات شب یلدا

رند در شعر حافظ، انسانی است که از قید دوگانگی خیر و شر، ظاهر و باطن، دین و دنیا رها شده و به حقیقتی ورای این مفاهیم رسیده است. او اهل تظاهر نیست، حقیقت را در دل زندگی می‌جوید و از حکم دیگران نمی‌هراسد. این رندی، درواقع روح ایرانیِ آزادی‌خواه را در زبان شعر متجلی کرده است. 
حافظ در عرصه‌ی زبان، نابغه‌ای بی‌همتاست. او زبان سعدی را که پیش از او در غزل فارسی به اوج رسیده بود، با موسیقی و رمزهای تازه‌ای آمیخت و سبکی پدید آورد که هم لطافت دارد و هم ژرفا. در شعر او، هر واژه چند معنا دارد و ترکیب‌ها گاه دو یا سه لایه‌اند. موسیقی درونی غزل‌هایش به اندازه‌ای قوی است که حتی خواندن بی‌صدا نیز نوعی نغمه در گوش برمی‌انگیزد.
نکته‌ی مهم در سبک حافظ، توانایی او در ایجاز است. او می‌تواند در دو بیت، جهانی از معنا را فشرده کند. همین خاصیت است که باعث شده هرکس، در هر زمان، برداشتی شخصی از شعرش داشته باشد. از عارف تا عاشق، از سیاست‌مدار تا فیلسوف، از عامی تا دانشمند، همه در شعر حافظ چیزی از خود می‌یابند.
در کنار عرفان و عشق، طنز و انتقاد اجتماعی نیز بخش جدایی‌ناپذیر از دیوان حافظ است. او با چشمی باز و ذهنی تیز، جامعه‌ی زمان خود را می‌نگرد و بی‌آنکه به صراحت شعار دهد، ریاکاری مذهبی، تزویر سیاسی و بی‌عدالتی اجتماعی را نکوهش می‌کند. 
زبان حافظ آینه‌ای است از وجدان انسان ایرانی: زبانی که در ظاهر لطیف است اما در عمق خود سرشار از اعتراض. او از ریا می‌گریزد، از آزادی دفاع می‌کند و انسان را به عشق، مدارا و شادی دعوت می‌نماید.
کمتر شاعر یا اندیشمندی در تاریخ ایران چنین جایگاهی در دل مردم یافته است. دیوان حافظ نه‌تنها در محافل ادبی، که در خانه‌ها، مساجد، سفره‌های عید و شب یلدا حضوری همیشگی دارد. فال حافظ آیینی است که از قرن‌ها پیش تا امروز ادامه یافته و نشانه‌ی پیوند مردم با شعر و اندیشه‌ی اوست.
این پیوند عاطفی، نشان می‌دهد که حافظ صرفاً شاعر گذشته نیست، بلکه همراهی جاودانه برای لحظه‌های زندگی است. مردم در شعر او پاسخ پرسش‌های درونی خود را باز می‌یابند و آرامشی از جنس ایمان و آزادی احساس می‌کنند.

آرامگاه حافظ

در ادبیات فارسی نیز، حافظ به‌عنوان قله‌ی غزل فارسی شناخته می‌شود. پس از او، هیچ شاعری نتوانست به آن سطح از فشردگی معنا، موسیقی زبان و چندلایگی تصویر برسد. حتی بزرگانی چون صائب و بیدل دربرابر او به تأثیرپذیری اعتراف کرده‌اند.
شهرت حافظ تنها محدود به ایران نمانده است. نخستین ترجمه‌های آثار او در قرن نوزدهم میلادی توسط شرق‌شناسان اروپایی، به‌ویژه گوته در آلمان منتشر شد. گوته در «دیوان غربی ـ شرقی» خود، حافظ را الهام‌بخش دانست و او را «هم‌دم آسمانی» خود نامید. بعدها، متفکرانی چون نیچه، امرسن و حتی تولستوی نیز از حافظ یاد کردند و شعرش را ستودند. 
در غرب، حافظ به‌عنوان شاعری از عشق و عرفان و نمادی از روح شرقی شناخته شده است. ترجمه‌های فراوانی از دیوان او به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و روسی صورت گرفته و هنوز هم پژوهش‌های بسیاری درباره‌ی اندیشه و زبان او انجام می‌شود. 


مشاهده آثار مرتبط با حافظ شیرازی

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید