جو مورگان: فکر می‌کنم کتاب‌هایی می‌نویسم که ممکن است عجیب به نظر برسند

2 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

جو مورگان کتاب‌های شعری را با موضوعات متنوعی مانند «نبرد مالدون در قرن دهم» و «موجودی فضایی که در آینده به سرزمین متروک مادری خود بازگشته» منتشر کرده است. کتاب او درباره‌ی دخالت نیروهای RAF در جنگ سرد، برنده‌ی جایزه‌ی شعر کاستا در سال 2018 شد. درحالی‌که دفتر شعر «الگوی تداخل» (2016) به‌عنوان شعری توصیف شد که برای ادبیات قرن بیست‌ویکم می‌تواند همان چیزی باشد که سرزمین هرز تی. اس. الیوت برای قرن بیستم بود. آخرین کتاب مورگان، «لوازم خانگی» رمان کوتاهی در 11 فصل است که در یک بازه‌ی زمانی حدوداً 70 ساله روایت می‌شود و پیشرفت یک فناوری جدید عجیب و غریب را ترسیم می‌کند. کتاب در فهرست نهایی جایزه‌ی جورج اورول 2022 قرار گرفت. اثری که به زیبایی نگرانی‌های کنونی بشر درخصوص هوش مصنوعی را بیان می‌کند.

مورگانِ 45 ساله در کلبه‌ای در مزرعه‌ای در مرزهای اسکاتلند زندگی می‌کند. گاردین گفت‌وگویی داشته با این نویسنده.

-ایده‌ی این کتاب از کجا شکل گرفت؟

*از داستان‌هایی که در طی سال‌ها در گوشه‌ای از ذهنم باقی مانده بودند. مدت‌ها پیش ایده‌ای برای کتابی داشتم که در آن قهرمان داستان چیزی بی‌جان و غیرقابل تصور بود؛ «یک فناوری جدید». سپس به این فکر کردم که چه نوع فناوری‌ای می‌تواند باشد. نمی‌خواستم با یک فناوری واقعی مواجه شوم، اما درعین‌حال می‌خواستم چیزی باشد که برای خوانندگان آشنا باشد.

-چرا از سرودن شعر به نوشتن اثر داستانی روی آوردید؟

*من اصلاً با داستان‌نویسی شروع کردم. قبل از اولین کتاب شعرم حدود ده اثر داستانی داشتم. همیشه علاقه‌مند بوده‌ام که فرم روایت را با داستان تطبیق دهم.

-آن کتاب‌های قبلی الان کجا هستند؟

*برخی از آن‌ها در قفسه‌ی کتاب‌هایم هستند، من صحافی کتاب هم انجام می‌دهم و بعضی از کتاب‌های خودم با صحافی خودم موجود هستند. این‌ها دو چیز متفاوت ولی در کنار هم برایم هستند: نوشتن کتاب و صحافی کتاب.

-آیا همیشه برای چاپ آثارتان جاه‌طلب بوده‌اید؟

*من می‌نویسم چون داستان‌ها در ذهن من هستند و اگر این کار را نکنم، آن‌ها همان‌جا می‌مانند.

-به‌عنوان یک نویسنده همان جنس کتاب‌هایی را خلق می‌کنید که اگر خواننده بودید دوست داشتید آن‌ها را بخوانید؟

*مسلماً. در شعر، نوع شعری که بیش از همه مرا مجذوب خود می‌کند، فرم بلندتر است. رشته‌ی من ادبیات انگلیسی نبوده، بنابراین فقط به عنوان یک خواننده وارد ادبیات شدم. یادم است چیزهایی مانند «بیوولف» را می‌خواندم و احساس می‌کردم که این شیوه‌ی داستان‌گویی بسیار متفاوت است و واقعاً مجذوب آن شدم.

-میانه‌ی شما با فناوری چگونه است؟

*من انواع فناوری را در اطراف خود دارم، اما شخصاً فناوری قدیمی و قابل کنترل‌تر را دوست دارم. گوشی من یک بلک‌بری Q10 قدیمی است. مک‌بوکی که در حال حاضر استفاده می‌کنم مربوط به سال 2011 است. البته مثلاً اگر قرار باشد یک تلفن جدید بخرم، خودم را ملزم می‌دانم که دفترچه‌ی دستورالعمل و تنظیمات آن را به‌دقت بررسی کنم تا مطمئن شوم که کارهایی را انجام نمی‌دهد که مورد خواست من نیست. نگرانی من در مورد پذیرش توسعه‌ی بی‌رویه است. چیزی صرفاً به این دلیل که مورد خواست بسیاری از مردم است، به این معنی نیست که چیز درستی است.

-پیرامون چه علومی مطالعه داشته‌اید؟

*عمدتاً علوم زیستی، روان‌شناسی رفتاری حیوانات، کمی فیزیک و شیمی. مسئله اینجاست که چگونه دانشمندان نظریه‌های خود را با آنچه مشاهده کرده‌اند، با تجزیه و تحلیل آماری، با آزمایش تطبیق می‌دهند، اما لزوماً دقیقاً متوجه نمی‌شوند که چه اتفاقی افتاده است.

-شما پیش‌تر با ناشرین کوچک همکاری می‌کردید و اکنون کتاب‌ خود را با یک ناشر اصلی به چاپ رسانده‌اید -این موضوع چگونه حس شما را درباره‌ی نوشتن تغییر داده است؟

*تغییر زیادی به وجود نیامده. مثلاً نکته‌ی واقعاً خوب در مورد این کتاب اخیر این بود که ناشر اجازه داد حروفچینی را خودم انجام دهم. این شیوه‌ی کاری من است و در مورد گرافیک و جلد کتاب هم ناشر نظر مستقیم من را خواست.

-در کودکی و نوجوانی چه کتاب‌هایی می‌خواندید؟

*حدود 16 یا 17 ساله بودم که مجموعه کتاب‌های کلاسیک پنگوئن را در یک کتابفروشی دیدم. کتاب‌هایی که با آن‌ها آشنایی داشتم اما هرگز نخوانده بودمشان. مثلاً سفرهای گالیور. بعد از آن، این کتاب‌ها برایم چیزی شبیه خودآموز ادبیات شدند.

-آیا کتاب اخیرتان در روزهای قرنطینه نوشته شده است؟

*نه، قبلاً و در سال 2019 آن را نوشته بودم. از آن زمان چیزهای دیگری را نیز نوشته‌ام. البته آن‌ها را در اختیار ناشران قرار نداده‌ام. فکر می‌کنم کتاب‌هایی می‌نویسم که ممکن است عجیب به نظر برسند اما تمایل ندارم که این کتاب‌ها حس عجیبی به خواننده منتقل کنند. چیزی که هرگز دوست ندارم این است که در مقام نویسنده از خودم کپی کنم. همچنین دوست ندارم نویسندگان دیگر را کپی کنم. همیشه به چیزهای نویی فکر می‌کنم.

-کتابی که بیشتر به‌عنوان یک خواننده به آن بازمی‌گردید چیست؟

*چند تایی هستند. همین دیشب ساعت 3 بامداد خواندن مجدد «رؤیاهای قطار» دنیس جانسون را تمام کردم. کتاب کوتاه محشری است. یکی دیگر از مواردی که من بارها به آن بازگشته‌ام، «همه‌چیز از هم می‌پاشد» اثر چینو آبه است. اثر فوق‌العاده‌ای است.

-وقتی مردم در مورد «واقعیت مجازی» صحبت می‌کنند، همیشه این‌طور برایم به نظر می‌رسد که شما واقعاً نمی‌توانید در کنار این مسئله علیه داستان بایستید.

*به خاطر دارم، روزی جیمز کامرون کارگردان آواتار در مورد خلق جهان‌های شناور و تفکر صحبت می‌کرد. چه چیزی شناورتر از یک کتاب است؟ شما این نشانگان سیاه کوچک را روی یک صفحه‌ی سفید حک می‌کنید و این همچون یک کُد برای خواننده‌ به منظور تجربه‌ی چیزی است که ممکن نیست در جهان واقعی تجربه کند. موسیقی هم قادر است چنین تجربه‌ی شناوری خلق کند؛ اما چنین تجربه‌ای فقط در ادبیات می‌تواند برای مدتی طولانی دوام بیاورد. کتاب‌های شعری هستند که فقط 40 صفحه دارند اما خواندنشان برایم یک ماه طول کشیده است، همراه با لذتی که برایم وصف‌ناپذیر هستند.

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید