جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بیوگرافی: ملیسا فو

بیوگرافی: ملیسا فو

 

ملیسا فو در شمال نیومکزیکو بزرگ شده و اکنون با همسر و فرزندانش در نزدیکی کمبریج در انگلستان زندگی می‌کند. او از دانشگاه رایس و در رشته‌ی فیزیک و انگلیسی فارغ‌التحصیل شده و پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد در رشته‌ی فیزیک ماده‌ی متراکم، برای کارشناسی ارشد زبان انگلیسی به دانشگاه کلمبیا رفت. این نویسنده در آموزش و پرورش به‌عنوان معلم، برنامه‌نویس درسی و مشاور کار کرده است.

ملیسا فو در سال 2016 برنده‌ی جایزه‌ی واژه‌ها و زنان شد و آثارش در چندین نشریه از جمله لونلی کرود، اینترنشنال لیدریچر شوکیس، ویلوورب، بار فیکشن و... منتشر شده‌اند. در سال 2019/2018 یک کمک‌هزینه‌ی شورای هنر انگلستان را دریافت کرد و همکار دیوید تی. کی. وانگ در دانشگاه آنگلیا شرقی شد.

نخستین رمان او، سرزمین شکوفه‌های هلو، یکی از برگزیدگان باشگاه کتاب رادیو بی‌بی‌سی 2 در بریتانیا شد و عنوان منتخب انجمن کتابفروشان امریکا در سال 2022 را بدست آورد. این رمان به زبان‌های گوناگونی از جمله هلندی، ایتالیایی، آلمانی، رومانیایی و مجارستانی ترجمه شده است.

قسمتی از رمان سرزمین شکوفه‌های هلو نوشته‌ی ملیسا فو:

وقتی میلین و رنشو به بندر می‌رسند، اتفاقی از جلوی دفاتر شلوغ و خفه می‌گذرند. دسته‌ای از مردم روی چمدان‌ها و لحاف‌های تازده نشسته‌اند تا ورود خود را ثبت کنند. وقتی نوبت به میلین می‌رسد، نوار ساییده و فرسوده‌شده دور کلاه کارمند را می‌بیند. دکمه‌های لباسش جلا خورده‌اند و روکش براق آن پوست‌پوست شده است و فلزش از زیر آن پیداست.

«نام شهر و استان مبدأ خود را بگویید.» کارمند به بالا نگاه نمی‌کند و قلم‌مویش را برای پر کردن فرم به حالت آماده نگه می‌دارد.

بدون درنگ، میلین می‌گوید: «ژو یامینگ و دنگ جین وی، ووهان، استان هوبی.»

از وقتی پیون اصرار کرد با آن‌ها همراه شوند، میلین اسامی را به‌خوبی تمرین کرده است. پیون گفته بود: «شما جایی برای رفتن ندارید من هم کسی را ندارم که کمکم کند، با نام خواهرشوهرم و شوهرش از کوپن غذایی آن‌ها می‌توانید استفاده کنید. ما باید در این موقعیت سخت به هم کمک کنیم، در غیر این‌صورت کجا زندگی می‌کنید؟»

«مدارک شناسایی.»

میلین مدارکی را که از پیون گرفته بود به او می‌دهد تا کارمند اطلاعات مدارک را کپی کند. کارمند خیلی کوتاه و مختصر به بالا نگاه می‌کند تا آخرین محل سکونت او را بپرسد. میلین آدرس شیکومن را می‌دهد. کارمند دستمال چرکی بیرون می‌آورد و پیشانی خیسش را پاک می‌کند و آه می‌کشد. کارمند مدارک مختلف را ورق می‌زند و آن‌ها را روی هم انباشته می‌کند و به میلین تحویل می‌دهد. در حال توضیح دادن چیزی است اما میلین آن‌قدر راحت و آسوده شده است که چیزی متوجه نمی‌شود. کارمند، مرخصشان می‌کند و رنشو سبد میلین و چمدانشان را برمی‌دارد و به سمت هوای سرد و روشن از دفتر خارج می‌شوند.

بیرون از آنجا، مردم در رفت‌وآمد و بعضی‌ها منتظر دوستان و آشنایانشان هستند. بقیه نامشخص به نظر می‌رسند؛ حالا که به تایوان رسیده‌اند، بعدش چه می‌شود؟ کامیون حمل‌ونقل نظامیان با رینگ‌های چرخان به آن منطقه می‌آیند و مردم را سوار می‌کند. خیلی زود کامیون پر می‌شود و به راه می‌افتد.

پیون میلین را صدا می‌زند. پیون و بچه‌هایش لحظاتی قبل از دفتر بیرون آمده‌اند. وقتی کامیون بعدی می‌رسد، آن‌ها مدارکشان را به راننده نشان می‌دهند و سوار کامیون می‌شوند و به سمت تایپه حرکت می‌کنند.

تایپه شهر کوچکی‌ست. تنها تعداد کمی خودرو در میان عابران پیاده به چشم می‌خورند. دوچرخه، سه‌چرخه و کالسکه‌ها حرکت می‌کنند. آمد و شد به داخل و خارج از لاین‌ها و به سمت کوچه‌هایی که به جاده‌های اصلی منتهی می‌شود وجود دارد. پس از گذر از میان جمعیت متراکم و انبوه که میلین در شانگهای به آن عادت داشت، حالا از آرامش نسبی آنجا استقبال می‌کند. چشمانش روی معماری‌های عجیب و غریب با آجرهای قرمز و خاکستری می‌چرخد. ساختمان‌ها کوتاه و تعداد کمی از آن‌ها دو طبقه‌اند. اکثر مردم لباس‌هایی پوشیده‌اند که او تابه‌حال ندیده است. میلین زبانشان را متوجه نمی‌شود. ژاپنی صحبت می‌کنند؟ پیون سر تکان می‌دهد. نه، زبان دیگری است.

مشاهده آثار ملیسا فو

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.