
با کتاب، این یار همیشه مهربان، نامهربانی نکنیم!
نگاهی آسیب شناختی به پدیده ی فاصله گرفتن برخی از خانواده های ایرانی از مقوله ی کتاب و کتاب خوانی و پایین بودن سرانه ی مطالعه ی کتاب در ایران ، همراه با آمار و توصیه های روان شناسی
به قلم محمدرضا دژکام/ نویسنده، مترجم کتابهای روانشناسی و مدیر نشر دنیس
این روزها کتاب این "یار همیشه مهربان" مورد بیمهری و نامهربانی واقع گردیده است! همهی ما این شعر را شنیده ایم "من یار مهربانم، دانا و خوش بیانم، گویم سخن فراوان، با آن که بیزبانم". در روزگار کنونی، گویا خانوادهها با کتاب بیگانه و غریبه شدهاند! کتاب که میتواند باعث پیدایش بینش و بصیرت و آگاهی شود، این روزها آن چنان که شایسته و بایسته است کمتر و شاید به جرات بتوان گفت که نایاب شده در سبد خرید خانواده های ایرانی و این فرآیند اصلا خوشایند نیست. کتاب و کتابخوانی اصول و بنیان یک جامعه ی پویا و بالنده است اما با توجه شرایط اقتصادی و مالی و یا دلایل خاص دیگر کمتر گرایشی در خانوادهها برای مطالعه و کتابخوانی و شوق و اشتیاق به آن دیده شده و میشود و این موضوع نیاز به یک واکاوی منطقی و ریزبینانه دارد. آنچه که به نظر میرسد این است که متولیان امر فرهنگی و علمی و آموزشی کشور باید تلاش و کوشش فراوان خود را در راستای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی ایران زمین به کار بگیرند، در غیر این صورت با چالشهای فراوان در روابط انسانها در زندگی فردی، اجتماعی، شغلی، زناشویی و...شاهد خواهیم بود. من نگارندهی این مقاله که سالهاست در حوزهی کتاب فعالیت دارم و بیش از ۵۰ عنوان کتاب در حوزههای گوناگون روانشناسی و مشاوره و روانپزشکی تالیف و ترجمه کرده و مفتخرم که آثارم به زیور طبع آراسته شدهاند، معتقدم ما در عصر مدرنیتهی امروز با فقر فرهنگی شدیدی از بعد آسیبشناسی در مقولهی کتابخوانی و مطالعه روبهرو هستیم که در طی این چند سال اخیر بسیار از کمبود توجه به آن لطمههای جبرانناپذیری خوردهایم و به دنبال یک راهکار اصولی و منطقی نبودهایم که این موضوع بستگی به نگاه و نگرش خانوادهها و نهادها و ارگانهای مرتبط به این موضوع دارد.
چرا فرهنگ کتاب و کتاب خوانی در بین خانواده های ایرانی کمرنگ شده است؟!
در این چند سال اخیر دلایل گوناگونی از جانب خانوادههای ایرانی شنیدهام که چرا کتاب نمیخوانند؟ چرا کتاب جایی در سبد خرید خانوادههای ایرانی ندارد؟ آیا علاقه به مطالعهی کتاب در جامعهی امروزی ما از بین رفته است؟ و پرسشهایی از این قبیل....در پاسخ به این پرسشها، جوابهای گوناگون و متناقضی شنیدهام: "گرانی کتاب، نداشتن وقت برای مطالعه، بیحوصلگی، مشغلههای کاری، ورود فضای مجازی، دغدغههای مالی و اقتصادی و معیشتی، پیدا نکردن کتاب مناسب"و.... آنچه من به عنوان یک نویسنده و مترجم در طی این چند سال اخیر دیدهام، بیاعتنایی و بیتوجهی به فرهنگکتاب و کتابخوانی است. این که بسیاری از خانوادههای ایرانی میگویند که فرصت مطالعهی کتاب نداریم برای من قابل پذیرش نیست! پرسش من از این عزیزان جان این است که چرا وقت برای گذراندن در فضای مجازی وجود دارد که متاسفانه تبدیل به یک اختلال اعتیادآور شده ولی زمانی برای مطالعهی کتاب را ندارند؟ کتاب، " این یار مهربان"، اگر از بُعد مادی و اقتصادی هم به آن بنگریم گاهی از قیمت یک پیتزا هم کمتر است! آیا ما برای روح و روان و ذهنمان نیاز به غذا نداریم؟ کتاب " غذای ذهن و روان " آدمی است. آیا تا به حال شده خانوادهای هفتهای یک بار یا ماهی یک بار به کتابفروشی نزدیک محل زندگیشان سری بزنند و قدم بزنند و کتاب انتخاب کنند و بخرند؟ خیلی نادر است. اگر سری به کتابفروشیهای خیابان انقلاب و...بزنید هیچ خبری نیست که نیست و این جای نگرانی و تاسف فراوان دارد. نسلی که با فضای مجازی زندگی میکنند از کتاب و کتابخوانی دور شدهاند و شاید اصلا کتاب برایشان یار نامهربان است! چرا و چگونه به اینجا رسیدهایم؟ بهانههای بیپایه و بدون برهان و منطق باعث پیدایش کمرنگ شدن فرایند کتابخوانی شود. یادمان باشد که خودمان را فریب ندهیم.
سرانهی مطالعهی کتاب در جامعه ی امروزی ما چقدر است؟
در پاسخ به این پرسش باید بگویم که آمار و ارقام گوناگون زیادی هر روز منتشر میشود و نمیتوان گفت که کدام درست است و کدامغلط! سرانهی مطالعه در کشور ما شامل :" کتاب خواندن، مجله و روزنامه خواندن، جدول حل کردن" است. جایی خواندم که سرانه مطالعه بین ۲۰ دقیقه تا ۳۰ دقیقه در طول ۲۴ ساعت شبانهروز است. جایی دیگر خواندم ۱۵ تا ۱۷ دقیقه است. جایی دیگر خواندم زیر ۱۰ دقیقه و آمارهای دیگری از این قبیل!
نظرکارشناسی یکی از فعالان حوزهی نشر و کتاب دربارهی کتاب و چالشهای پیشِ رو در بین خانوادههای ایرانی!
در گفتگویی که با یکی از کارشناسان حوزهی نشر داشتم بسیار مایل شدم تا نقطه نظرات ایشان را دربارهی مقولهی کتاب و کتابخوانی جویا شوم. در ادامه همراه من باشید لطفا!.... سرکار خانم " فاطمه اکبریان"، معاون محترم برنامهریزی و صدور مجوزهای نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند از ایشان پرسیدم که:" آیا صدور و تمدید پروانه نشر در روند ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی میتواند موثر باشد؟" در پاسخ به این پرسش ایشان گفتند که: «بله، رویهی صدور و تمدید پروانه نشر باعث پیدایش و ایجاد کسب و کار برای علاقهمندان به این حوزه شده و نیز موجب گرایش و ورود استانها به عرصهی اجرایی ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی و در نهایت منظمسازی این فرآیند میشود.» در ادامه از ایشان پرسیدم که «چگونه ناشران میتوانند مردم را به سمتوسوی کتابخواندن سوق دهند و چه کارهایی بایستی انجامدهند؟» ایشان در این باره به نکات قابل تاملی اشاره کردند که از آن جمله این که ناشران باید بستر مناسبی برای تولید آثار مورد نیاز جامعه با قیمتهای ارزان و تولیداتی با کیفیت بالا، ایجاد فضای مجازی برای ارائه آثار خود و گسترش تبلیغات در رسانهها، فراهمکردن تسهیلات و امکانات مناسب جهت دستیابی مردم به کتابها با روشهای فروش فصلی، برگزاری نمایشگاههای کتاب در استانها، بوستانها و فرهنگسراها و نیز مسابقهی کتابخوانی و اهدای جوایز و نیز تخفیفهای ویژه و از همه مهمتر شناسایی کتابهای مورد علاقهی مردم، آنان را به سمتوسوی کتاب خواندن سوق دهند. خانم اکبریان در پایان صحبتهایشان توصیههایی نیز برای والدین و خانوادهها داشتند که میتوان به این موارد اشاره کرد: والدین گرامی و محترم خودشان باید مطالعهی کتاب را سر لوحه کارشان قرار دهند تا فرزندانشان نیز از آنان یاد بگیرند. وقت خود را به جای صرفکردن در فضای مجازی و دیدن سریالهای کمارزش و بیمحتوا، به کتاب روی بیاورند و تمام اعضای خانواده یک کتاب خوب را با هم بخوانند و دربارهی آن نشست نقد و بررسی در خانه برگزار کنند تا محیط خانه نیز تبدیل به یک فضای فرهنگی شود و به یکدیگر به مناسبتهای گوناگون کتاب هدیه بدهند که ارزشمندترین و ماندگارترین هدایاست!
توصیههای روان شناس
آنچه که به نظرم میرسد که در این باره بگویم این است که ای کاش یاد بگیریم که از کتاب، این یار مهربان غافل نشویم. درست است که عصر، عصرِ تکنولوژی و فنآوری و رسانه است اما این موضوع نمیتواند دلیلی باشد بر این که ما از خواندن کتاب فاصله بگیریم. درست است که وضعیت اقتصادی و مالی بسیاری از خانوادههای ایرانی آنگونه که باید باشد نیست، ولی این نمیتواند دلیل قابل قبولی باشد مبنی بر این که کتاب نخریم! مگر در طول ماه یا سال چند جلد کتاب میخریم و میخوانیم؟ فکر نمیکنم به تعداد انگشتان یک دست برسد! اگر ماهی یک عنوانکتاب خوب و ارزنده در سبد خرید خانوادههای ایرانی قرار بگیرد در سال میشود ۱۲ عنوان و این رقم باز هم خیلی کم و اندک است. ولی با این حال اگر نگاه و نگرشمان را تغییر دهیم و گاهی اوقات به جای خرجهای بیهوده و عبث، کتاب را جایگزین آن کنیم بیشک زندگی و دیدمان و نگرشمان به زندگی بسیار زیاد دچار تغییر و تحول اساسی و مثبت خواهد شد و خودمان به مرور آن را حس خواهیم کرد. توصیه میکنم که دوستان عزیز من لطفا کتابخوانی را سرلوحهی برنامههای زندگیتان قرار دهید. حال هر کسی به فراخور سلیقه و میل و اشتیاق خود یک جور کتاب را دوست دارد. کتاب مذهبی، تاریخی، داستان و رمان، روان شناسی، دیوان اشعار و....مهم خوانش کتاب است و این که فرهنگ فراموششدهی کتاب خوانی و مطالعه را در جامعهی ایران زمین از نو بسازیم. " با کتاب این یار همیشه مهربان، نامهربانی نکنیم!" یقین بدانید که مطالعهی کتاب ، جهانبینی و ایدئولوژی شما را متحول خواهد کرد، پس لطفا آن را پشت گوش نیندازید. به امید روزی که تمام خانوادههای ایرانی با موضوع کتاب و کتاب خوانی انس و الفتی بیش از پیش بگیرند و کتاب در سبد خرید خانوادههای ایرانی جای داشته باشد تا در آن صورت جامعهای پویا، بالنده و روشنفکر در انتظارمان باشد. در پایان می خواهم نقل قولی داشته باشم از بزرگان که دربارهی کتاب سخن جاودانه گفتهاند." سقراط ": جامعه وقتی فرزانگی و سعادت مییابد که مطالعه، کار روزانهاش باشد.".... و " ویکتور هوگو " این چنین گفته که:" خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد : ۱- یا کتابهای خوب و یا 2-دوستانی که اهل کتاب خوانی باشند". امیدوارم که شما هم کتاب خوان باشید و هم دوستانتان اهل کتاب خوانی باشند. صفای وجودتان را عشق است!