عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ایشیون هاچینسون: میتوانم یک شعر را پیش از آنکه بنویسم، در درونم بشنوم
شاعر جامائیکایی، ایشیون هاچینسون، در گفتوگو با گاردین از مجموعهی شعر جدیدش، حس سربازان در جنگ جهانی اول، واکاوی در مفهوم زبان و کتابی که هر سال پاییز به سراغش میرود و دوباره میخواند میگوید.
ایشیون هاچینسون، 40 ساله، شاعری بدیع، مبتکر و سختکوش است که سومین مجموعه شعر او، «مدرسهی دستورالعملها»، دربارهی سربازان داوطلب غرب هند است که در ارتش بریتانیا در خاورمیانه در طول جنگ جهانی اول میجنگند. این مجموعه نامزد جایزه تی. اس. الیوت 2023 نیز شده است.
هاچینسون که در پورت آنتونیو واقع در جامائیکا به دنیا آمده پس از تحصیلات اولیهی دانشگاهی در جامائیکا، در دانشگاه نیویورک ادامه تحصیل داد و اکنون در برنامهی نویسندگی خلاق دانشگاه کرنل به تدریس شعر میپردازد.
-«مدرسهی دستورالعملها» چگونه بهوجود آمد؟
*در اصل شاعر بریتانیایی، کارن مککارتی وولف، آن را در ارتباط با جشنهای صدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول سفارش داد. هدف آن بررسی مشارکت سربازان کارائیب در آن جنگ بود. من در این فکر بودم که وقتی به بایگانی اسناد جنگ رفتم، بتوانم سندی را پیدا کنم و براساس مسئلهای که در آن سند من را جذب میکند، شعری بنویسم؛ اما چیزی اتفاق افتاد ــ دنیای کاملاً جدیدی باز شد ــ که در سالهای بعد به «مدرسهی دستورالعملها» تبدیل شد.
-جالبترین کشف شما در موزهی جنگ امپراتوری چه بود؟
*یک ژورنال جنگی که یک افسر سفیدپوست بریتانیایی آن را تهیه کرده بود و در آن از سربازان رنگینپوست در خاورمیانه نوشته بود؛ نوشتهای با مشاهدات ساده. خواندن آن واقعاً من را تحت تأثیر قرار داد و حسِ ناشی از آن، مدت بسیار طولانی با من ماند. نامهای زیادی در مجموعه شعرِ «مدرسهی دستورالعملها» از آنجا آمده است.
-کتاب فوقالعاده قدرتمند است، تا حدی بهدلیل روشی که شما به کار میبرید و مقولهی زمان را از بین میبرید: زندگی یک پسر مدرسهای که در جامائیکا در دهه 1990 بزرگ میشود، با روایت جنگ جهانی اول ادغام میشود ــ چگونه به این فرم رسیدید؟
*از طریق عشق من به شاعران مدرنیست؛ پای تی. اس. الیوت در میان بود اما دیوید جونز تأثیر زیادی داشت ــ همچنین این ایده را نیز از جویس گرفتم که «یک روز» میتواند شامل «یک زندگی» باشد. در ابتدا چیز زیادی از مشارکت هند غربی در جنگ جهانی اول نمیدانستم. این برای من یک تاریخ پنهان بود. وقتی تصاویر سربازان هند غربی در یونیفورم خود را دیدم، یک شوکِ شناختی درون من اتفاق افتاد. به این ترتیب بود که سعی کردم تجربهی خودم از بزرگ شدن در جامائیکا را با سرنوشت آن سربازانی که هیچچیز دربارهی آنها معلوم نیست ترکیب کنم.
-میتوانید از دوران کودکی خود در پورت آنتونیو و نحوهی زندگی خود بگویید؟
*کودکی شادی را پورت آنتونیو داشتم. با مادربزرگم در خانهای کنار دریا زندگی میکردم. زمان زیادی را در کتابخانه صرف خواندن دایرهالمعارفها میکردم، زیرا به نوعی دانش و جستوجوی آن از همان دوران کودکی برایم مهم بود. در این مورد، اطرافیانم و بهویژه مادربزرگم مرا تشویق میکردند.
-اولین شعرتان را در چه سنی سرودید و دربارهی چه بود؟
*اولین چیزی که شعر نامیدمش در 15 سالگی سروده شد ــ دربارهی یک خودکشی در زادگاهم بود: مردی که خود را حلقآویز کرده بود. تا آن زمان هرگز نشنیده بودم که کسی جان خود را بگیرد... یکی از معلمهایم بود که من را راهنمایی کرد و به من گفت که این، یک شعر است.
-آیا تابهحال دِرِک والکات را ملاقات کردهاید و آیا او برای شما تأثیرگذار بوده؟
*بله. او نسبت به من بسیار بخشنده بود. وقتی اولین کتابم را با نام «منطقه دور» در سنت لوسیا به بازار عرضه کردم، ایدههای بسیار درخشانی به من داد. برایم بسیار مفید و کاربردی بود.
-فکر میکنید مردم از دیدن چه کتابی در قفسههای کتابخانهی شما شگفتزده شوند؟
*رابرت لوئیس استیونسون ــ من تمام کارهای او را دارم. وقتی جوان بودم جزیرهی گنج را دوست داشتم. وسواس زیادی نسبت به آن کتاب داشتم تا جایی که تصور میکردم همهی آن را حفظ کردهام. بسیار دوستش داشتم.
-بهترین کتابی که تابهحال به شما هدیه داده شده چیست؟
*«پاییز پدرسالار» گابریل گارسیا مارکز ــ کتابی که هر پاییز دوباره آن را میخوانم.
-کتابی که در حال خواندن آن هستید چیست؟
*«هماکنون» ترجمهی امیلی ویلسون از ایلیاد روی میز من قرار دارد.
منبع: گاردین
مترجم: محسن امینی