از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره ای / از خلال اسناد کمتر دیده‌شده

1 سال پیش زمان مطالعه 7 دقیقه

 

کتاب «از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره‌ای» نوشته‌ی علی‌اصغر سیدآبادی به همت نشر اگر به چاپ رسیده است. صد سال است که نام محمد مصدق در سپهر سیاسی ایران شنیده می‌شود. ستایشگران او بسیارند و تقبیح‌کنندگانش نیز ـ به‌ویژه در سال‌های اخیر ـ پرشمار شده‌اند. هنوز او و کارنامه‌اش موضوع بحث گروه‌های فکریِ مختلف و پژوهشگران تاریخ و سیاست معاصر ایران است و گاه به استناد تازه‌ای له یا علیه او یا در چهارچوب دستیابی به حقیقت کشف و منتشر می‌شوند و همچنان پژوهشگران در جست‌وجوی زوایایی تازه از حیات سیاسی او، دوران کودکی، نوجوانی، جوانی، وکالت، صدرات و حبس و حصر او را می‌کاوند.

این کتاب نه تاریخ است، نه ادعایی در خصوص کشف اسناد تازه درباره‌ی مصدق و کارنامه‌اش دارد، نه به قصد ستایش یا نقد کارنامه‌ی سیاسیِ او به نگارش درآمده است و نه پژوهشی درباره‌ی زندگیِ اوست. بااین‌حال، به فراخور بحث، هم به زندگی‌اش سرک می‌کشد و هم به اسناد کمتر دیده‌شده و به کارنامه‌اش نگاهی می‌اندازد.

هم‌زمان که ستایشگران مصدق بیکار نبوده‌اند و تقریباً هرسال کتاب‌ها و مقاله‌های تازه‌ای با نگاهی ستایش‌آمیز درباره‌ی مصدق می‌نویسند و به مناسبت 28 مرداد، 14 اسفند و 29 اسفند و روزهای دیگر نام و یاد او را گرامی می‌دارند، در سال‌های اخیر، برخی از پژوهشگران نیز، برعکس، به صراحت از ضرورت شکستنِ اسطوره‌ی مصدق نوشته و گفته‌اند. این کتاب تلاش کرده است تا در این رفتار دوگانه گرفتار نشود و اگر از آن فراتر نرفته باشد، دست‌کم از منظری دیگر زاویه‌ی تازه‌ای در این بحث بگشاید. موضوع اصلیِ این کتاب «پدیدار» مصدق است. نویسنده در این کتاب سعی کرده توضیح دهد که مصدق در افکار عمومی یا در روان جمعیِ ایرانیان چگونه پدیدار شده و مصدق تاریخی در چه شرایطی و با چه فرایندی به مصدق اسطوره‌ای تبدیل شده است؟

نویسنده می‌گوید: در نوشتن تاریخ رسمی، معمولاً کمتر به گفته‌های شفاهیِ دست‌اندرکاران و فعالان ارجاع داده می‌شود، زیرا این گفته‌ها معمولاً با سوگیری‌ها و منافع شخصی همراه است؛ اما در این کتاب، از آنجا که بیش از صحت و سقم اطلاعات نحوه‌یِ پدیداری رویدادها یا شخصیت‌ها در اذهان مورد توجه است، از این گفت‌وگوها در کنار شواهد و اسناد دیگر به‌عنوان محملی برای آگاهی از این پدیدارها سود جسته‌ام. به‌طور مثال، احساس تحقیر ملی هنگام وقوع جنگ جهانی و اشغال ایران را بیش از هرکسی در ذهنیت نظامیانی یافتم که کماکان هوادار رضاشاه یا محمدرضاشاه بودند. این احساسات را در قالب گزاره‌های صادق/کاذب نمی‌توان سنجید. خوشبختانه در سال‌های اخیر، متون مکتوب بسیاری از این گفت‌وگوها نیز در دسترس قرار گرفته است. من اغلب فایل‌های صوتیِ این گفت‌وگوها را بررسی کرده‌ام، اما به‌راحتی می‌توان با مراجعه به پایگاه‌های اینترنتی این مراکز به متن این گفت‌وگوها نیز دست یافت. در ارجاع‌دهی به این گفت‌وگوها، از نام مصاحبه‌شونده، نام مؤسسه و شماره‌ی نوار استفاده کرده‌ام.

نویسنده در این کتاب سعی کرده است توضیح دهد که مصدق در افکار عمومی یا در روانِ جمعی ایرانیان چگونه پدیدار شده و مصدق تاریخی در چه شرایطی و با چه فرایندی به مصدق اسطوره‌ای تبدیل شده است.

قسمتی از کتاب از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره‌ای:

به نظر می‌رسد تا 27 مرداد، رفتار مصدق با حزب توده براساس یک نقشه‌ی ذهنیِ منسجم قابل ارزیابی است. او هم از چند طریق رابطه‌ای در حد انتقال پیام با آن‌ها داشت و هم مراقبشان بود؛ اما این نقشه‌ی ذهنی در روز 27 مرداد به هم ریخت. پس از 25 مرداد، او در میان دو گرایش از دوستانش قرار گرفت: مخالفان و موافقان حزب توده، اما باز هم تلاش کرد در چهارچوب نقشه‌ی ذهنی خودش و مستقل عمل کند، عملی که حتی به قول سفیر امریکا، هولناک‌ترین اشتباهش بود و خیابان را برای جولان مخالفانش خالی کرد؛ اما بعید می‌دانم که او خود از چنین سرنوشتی آگاه نبوده باشد. بااین‌حال، هنوز با گذشت هفتاد سال، نمی‌توان به‌طور دقیق رابطه‌ی او با حزب توده را ساده‌سازی کرد، جز اینکه نمی‌خواست کشور به دست شوروی بیفتد و حزب توده را نماینده‌ی سیاست شوروی در ایران می‌دانست.

یکی از موضوعاتی که هنوز درباره‌اش بسیار سخن گفته می‌شود نقش حزب توده و ارتباط مصدق و حزب توده است. کماکان در طیف مخالفان مصدق، اصطلاح «چپ مصدقی» بسیار شناخته شده است و گمان می‌کنند آنچه باعث شد مصدق همچون اسطوره در جامعه‌ی ایران جلوه کند، تسلط گفتمان چپ مصدقی در تاریخ‌نویسی این دوره است. بااین‌حال، موضوع رابطه‌ی مصدق و حزب توده از زاویه‌ای دیگر نیز حائز اهمیت است. این رابطه، که کماکان از نقطه‌هایی دارای ابهام است، نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی‌های مصدق است. این پیچیدگی تنها حاصل هوش و تجربه نیست. در اینکه مصدق هم باهوش بود و هم به‌دلیل بیش از پنجاه سال فعالیت سیاسی در بالاترین سطوح حکومتی و پشت سر گذاشتن حوادث مختلف سیاسی، از جنگ جهانی گرفته تا تغییر سلسله و زندان و تبعید، صاحب تجربه‌هایی ویژه بود تردیدی نیست؛ اما بر این دو عامل باید روحیه‌ی بدبینی و پنهان‌کاری را هم افزود. پنهان‌کاریِ هم‌زمان، که می‌تواند حاصل بدبینی باشد، می‌تواند همچون پوششی برای آن عمل کند. کنار هم نشستن مجموعه‌ای از ویژگی‌های متضاد از او شخصیتی پیچیده ساخته بود و باعث شده بود نقشه‌ی ذهنی‌اش را پیش هیچ‌کس به‌طور کامل باز نکند. آبراهامیان فهرستی از صفاتی را که مطبوعات انگلیس و امریکا در آستانه‌ی کودتا به ایرانیان و مصدق نسبت داده‌اند برشمرده است: غیرمعقول، یک‌دنده، خسته‌کننده، کله‌شق، خشن، متغیر، بی‌ثبات، ناراضی، بی‌عرضه، نادان، بیگانه‌هراس، بی‌تمایل به شناخت واقعیت‌ها، عارف‌مسلک، فاقد درک عادی، احساساتی و عاری از رضایت، ناخوشایند، به‌طرز ناامیدانه‌ای غیرمعقول، خیره‌سر، متعصب، وسواسی، وحشی، هیستریک، نمایشی، احساساتی، رنجور، از نظر ذهنی بی‌ثبات، غیرعادی، زن‌صفت و نیز نیرنگ‌باز و شرقی. دو روز بعد از کودتای 28 مرداد 1332، نیویورک‌تایمز در سرمقاله‌ی 21 آگوست 1953 خود با عنوان «ایران و جهان» نوشت: «ایرانی آدمی است با صبر بی‌پایان، جذابیت فراوان و نجابت، اما همچنین همان‌گونه که دیده‌ایم، خصلت بی‌ثباتی ناشی از احساساتی ‌بودن و خشونت به هنگام برآشفتن را نیز در خود دارد.» نشریه‌ی انگلیسی آبزرور مصدق را «متعصب تباهی‌ناپذیر»، «پیرمرد گیج، اما احساساتی و سرسخت در برابر مباحث عقلی»، «سیاست‌مداری متحیر و کوته‌بین» و دارای «یک ایده‌ی سیاسی در آن کله‌ی بزرگ» توصیف کرد و عناوینی مانند «فرانکشتاین تراژیک»، «روبسپیر سالخورده» و «کرنسکی شکست‌خورده» به او داد. این نشریه، ضمن اینکه نمی‌تواند از پیچیدگی شخصیت مصدق سر در بیاورد، اشاره‌ای کم‌رنگ به نقشه‌ی ذهنی او دارد: دارای یک ایده‌ی سیاسی در آن کله‌ی بزرگ. اما همه‌ی این توصیفات دو دلیل عمده دارد که یکی پیچیدگی شخصیت مصدق بود، که به‌راحتی نمی‌توانستند او را از میدان به در کنند و از شرّش خلاص شوند و دومی توصیفی است در قطار توصیف‌هایی که ذکرش رفت: «محروم‌کننده‌ی جهان آزاد از نیازهای عمده‌ی نفتی.»

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط