از صفر به یک / استارتاپها و آیندهشان
کتاب «از صفر به یک» نوشتهی پیتر تیل، کارآفرین، سرمایهگذار و یکی از بنیانگذاران شرکتهایی مانند پیپال و پالانتیر به همراه مشارکت بلیک مسترس، یکی از کتابهای تأثیرگذار در حوزهی کارآفرینی، نوآوری و تفکر استراتژیک است که نشر میلکان آن را به چاپ رسانده است. این کتاب براساس درسهایی که تیل در دانشگاه استنفورد تدریس کرده نوشته شده و به بررسی ایدههایی میپردازد که چگونه میتوان از طریق نوآوری، کسبوکارهای جدید و موفق ایجاد کرد.
تیل در ابتدای کتاب، مفهوم اصلی خود را معرفی میکند: حرکت از صفر به یک به معنای خلق چیزی کاملاً جدید و منحصربهفرد است، درحالیکه حرکت از یک n به معنای تکرار یا بهبود چیزی است که قبلاً وجود داشته است. بهعبارتدیگر، نوآوری واقعی زمانی اتفاق میافتد که چیزی را از هیچ خلق کنیم، نه اینکه فقط نسخههای بهتری از محصولات موجود ارائه دهیم.
تیل معتقد است که پیشرفت در دنیای امروز به دو شکل اتفاق میافتد:
پیشرفت افقی: گسترش و تکرار چیزهایی که قبلاً وجود داشتهاند (مانند تولید گوشیهای هوشمند بیشتر).
پیشرفت عمودی: ایجاد چیزهای کاملاً جدید و منحصربهفرد (مانند اختراع اولین گوشی هوشمند).
تیل تأکید میکند که پیشرفت عمودی (از صفر به یک) است که واقعاً دنیا را تغییر میدهد و ارزش خلق میکند.
تیل در این کتاب بهشدت از مفهوم انحصار دفاع میکند. او معتقد است که شرکتهای موفق آنهایی هستند که میتوانند در یک بازار کوچک و خاص، انحصار ایجاد کنند و سپس بهتدریج آن را گسترش دهند. انحصار به شرکتها اجازه میدهد تا سودهای کلانی به دست آورند و از رقابت شدید دور بمانند.
او به شرکتهایی مانند گوگل اشاره میکند که در ابتدا در یک بازار کوچک (موتور جستوجو) انحصار ایجاد کردند و سپس بهتدریج به سایر حوزهها گسترش یافتند. تیل معتقد است که رقابت شدید در بازارهای بزرگ، سودآوری را کاهش میدهد و شرکتها باید به دنبال ایجاد انحصار در بازارهای کوچک و خاص باشند.
نویسنده همچنین رقابت را بهشدت نقد میکند و آن را بهعنوان یک عامل مخرب برای نوآوری و سودآوری معرفی میکند. او معتقد است که رقابت باعث میشود شرکتها به جای تمرکز بر ایجاد ارزش واقعی، فقط بهدنبال شکست دادن رقبا باشند. این موضوع میتواند منجر به کاهش کیفیت محصولات و خدمات شود. تیل به شرکتهایی مانند اوبر اشاره میکند که با ایجاد یک مدل کسبوکار کاملاً جدید، از رقابت سنتی در صنعت تاکسیرانی دوری کردند و به جای آن، یک بازار جدید ایجاد کردند.
تیل همچنین تأکید میکند که موفقیت یک شرکت بهشدت به تیمسازی و فرهنگ سازمانی آن بستگی دارد. او معتقد است که شرکتها باید بهدنبال جذب افراد بااستعداد و متعهد باشند و فرهنگ سازمانی را ایجاد کنند که نوآوری و همکاری را تشویق کند. او همچنین به اهمیت سهامداران و کارمندان اشاره میکند و معتقد است که شرکتها باید بهگونهای طراحی شوند که منافع همهی اعضا را تأمین کنند.
نویسنده اشاره دارد که شرکتها باید به جای تمرکز بر سود کوتاهمدت، بهدنبال ایجاد ارزش بلندمدت باشند. این موضوع شامل سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، ایجاد روابط پایدار با مشتریان و توسعهی محصولات و خدمات نوآورانه است. او به شرکتهایی مانند آمازون اشاره میکند که با تمرکز بر رشد بلندمدت و سرمایهگذاری در زیرساختها، توانستند به یکی از بزرگترین شرکتهای دنیا تبدیل شوند.
نویسنده معتقد است که فناوری و نوآوری کلید اصلی پیشرفت و موفقیت در دنیای امروز هستند. او به شرکتهایی مانند اپل و تسلا اشاره میکند که با استفاده از فناوریهای پیشرفته، توانستند بازارهای جدیدی ایجاد و ارزشهای بزرگی خلق کنند.
کتابِ «از صفر به یک»، یک راهنمای عملی برای کارآفرینان و نوآوران است که به آنها یاد میدهد چگونه با تفکر خلاق، ایجاد انحصار و تمرکز بر ارزشهای بلندمدت، کسبوکارهای موفق و پایدار ایجاد کنند. پیتر تیل با استفاده از تجربیات شخصی خود و تحلیل شرکتهای موفق، ایدههایی ارائه میدهد که میتوانند به هر کارآفرینی کمک کند تا از صفر به یک حرکت کند و دنیا را تغییر دهد.
از صفر به یک (یادداشت هایی در مورد استارتاپ ها،یا چگونه آینده را بسازیم)
میلکانقسمتی از کتاب از صفر به یک:
پول، پول میآورد. در انجیل آمده است: «هرکس که داراست به او بیشتر داده خواهد شد و غنیتر خواهد شد. هرکس که ندار است، حتا آنچه که دارد نیز از او گرفته میشود.» آلبرت اینشتین نیز به همین موضوع اشاره کرده است، وقتی که گفت بهرهی مرکب «هشتمین عجایب دنیا»، «بزرگترین کشف کل تاریخ»، یا حتا «قویترین نیرو در کل جهان» است. هر کدام از اینها را که ترجیح بدهید، نمیتوانید پیغام او را نادیده بگیرید: هرگز رشد تصاعدی را دستکم نگیرید. درواقع، هیچ مدرکی وجود ندارد که اینشتین هیچیک از آن جملات را گفته باشد ـ نقلقولها به احتمال زیاد ساختگی هستند؛ اما این نسبت دادنهای نادرست، پیغام را تقویت میکند: با در اختیار داشتن سرمایهی یک زندگیِ پر از نبوغ، اینشتین به دریافت بهرهی آن حتا پس از مرگ، با کسب اعتبار برای چیزهایی که هیچوقت نگفته، ادامه میدهد.
بیشتر گفتهها فراموش میشوند. در طرف مقابل، افراد اندکی همچون اینشتین و شکسپیر بهصورت مداوم مورد نقلقول قرار میگیرند. این نباید تعجببرانگیز باشد، چون اقلیتهای کوچک اغلب به نتایج غیرمتناسبی دست پیدا میکنند.
در سال 1906، اقتصاددان ویلفرد پارتو به اکتشافی رسید که بعدها اصل پارتو یا قانون 80-20 نامیده شد، او متوجه شد در ایتالیا 20درصد از مردم مالک 80درصد از زمینها بودند ـ مشاهدهاش به همان اندازه طبیعی بود چون 20درصد از غلافهای نخود در باغش 80درصد از نخودها را تولید میکردند. این الگوی مطلق شگفتانگیز، که عدهای اندک، از تمام رقبا بهشدت پیشی میگیرند، تمامی ما را در دنیای طبیعی و اجتماعی فرا گرفته است. مخربترین زلزلهها چندین برابر نیرومندتر از مجموع تمام زلزلههای کوچکتر بوده است. تمام شهرهای کوچک در کنار یکدیگر، دربرابر بزرگترین شهرها ناچیز به شمار میآیند و کسبوکارهای انحصاری به ارزشی فراتر از میلیونها رقیب نامتمایز دست مییابند. چه این گفتهی اینشتین باشد یا نه، قانون قدرت ـ منشأ این نام از آنجاست که معادلات نمایی توزیعهای شدیداً غیرمتعادلی را توصیف میکنند ـ قانون جهان است. چنان بهخوبی محیط اطرافمان را تعریف میکند که ما معمولاً آن را نمیبینیم.