جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

از دریچه تاریخ ایران: شیخ بهایی

از دریچه تاریخ ایران: شیخ بهایی

 

بهاءالدین محمد بن حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی جبعی که با نام شیخ بهایی شناخته می‌شود، حکیم، فقیه، عارف، منجم، ریاضی‌دان، شاعر، ادیب و مورخ بزرگ دوره‌ی صفوی بود که در سال 953 قمری در بعلبک لبنان دیده به جهان گشود و دوران زندگی‌اش با حکومت طهماسب، اسماعیل دوم، محمد خدابنده و عباس اول بر ایران هم‌زمان بود. او در خانواده‌ای اهل دانش به دنیا آمد و پدرش از رهبران شیعه و مشایخ بزرگ بود. شیخ بهایی اصالتا عرب بود و زبان فارسی زبان دومش به حساب می‌آمد. او در هنگام حکمرانی شاه‌عباس اول به مقام شیخ‌الاسلامی منصوب شد. شیخ‌الاسلام در دوران صفوی کسی بود که عموم مردم می‌بایست به لحاظ مرجعیت و اقتدار او را به رسمیت می‌شناختند و در امور شرعی از او پیروی می‌کردند، این مقام اجازه‌ی دخالت در امور داخلی را داشت.

اما با وجود افرادی شاخص در تاریخ، چه‌چیز شیخ بهایی را متمایز می‌کند؛ تاآنجاکه جامعه او را از خود بداند و با وجود دارابودن عنوان بالاترین مقام شرعی، در ذهن و زبان مردم ماندگار شود، درحالی‌که جز او افراد دیگری به مقام شیخ‌الاسلامی رسیده بودند، اما چنین جایگاهی را در میان مردم نیافتند.

از وجوه تمایز شیخ بهایی این بود که وی به علوم عقلی واقف بود. عالمی ذوفنون که هم فقه و حدیث می‌دانست و هم هندسه و هیئت و همین باعث می‌شد تا مردم او را حکیم بخوانند. هرچند شیخ بهایی به طریقت متمایل بود، اما در ذهن مردم به‌عنوان چهره‌ای متشرع تثبیت نشد. میلش به طریقت و توانش در علم او را به جایی رساند که امکان خیال‎بافی و داستان‌سرایی درباره‌ی او فراهم باشد. این داستان‌سرایی‌ها و گمانه‌زنی‌ها را می‌توان در سه حوزه جای داد: 1. داستان‌هایی که او را عالم به علوم غریبه معرفی می‌کند، 2.داستان‌هایی که او را مشاور و یار غار شاه عباس می‌نامد و 3. داستان‌هایی که از او به‌عنوان معمار و مهندس یاد می‌کند.

برخی داستان‌هایی که درباره‌ی تسلط شیخ به علوم غریبه حکایت کرده‌اند، باورپذیرند و برخی را نمی‌توان به‌سادگی پذیرفت.

گفته می‌شود که سفیر عثمانی در مجلس شاه‌عباس و در حضور شیخ بهایی از کارهای شگفت دانشمندان عثمانی که به علوم غریبه مسلط‌اند، سخن می‌گفت و ادعا داشت که ایرانیان چنین افرادی را در جمع خود ندارند. شیخ که در حین سخن سفیر با چاقشور خود بازی می‌کرد، ناگهان آن را رها کرد و چاقشور به اژدها مبدل شد. یا اینکه نقل است که شیخ بهایی بر سنگی مربعی چیزی را حک کرده و در محال شیراز در سرحد ایران دفن نموده تا این سرزمین را از گزند وبا حفظ کند؛ سنگ از زمان شیخ تا زمان فتحعلی‌شاه به جا ماند و در زمان فرمانروایی شاهزاده حسینعلی میرزا بر شیراز، این سنگ به طمع پول به انگلیس‌ها فروخته شد که بعد از آن وبا و طاعون به ایران آمد...

درباره‌ی نزدیکی شیخ بهایی با شاه‌عباس هم داستان‌ها و افسانه‌هایی مطرح است که از رابطه‌ی گسترده و صمیمانه‌ی شاه و شیخ حکایت دارد.

براساس روایات موجود شاه‌عباس در بسیاری از امور مهم حکومتی از شیخ بهایی مشورت می‌گرفت. حتی در داستان حسین کرد شبستری این‌گونه نقل می‌شود که روزی از اصفهان به دفتر شاه خبر می‌رسد که پهلوان ازبک به تبریز رفته و به ضرابخانه دست‌برد زده و حسین شبستری توانایی مقابله با او را ندارد؛ از شاه طلب یاری می‌شود و او پیش از هر کاری از شیخ مشورت می‌گیرد. یا روایت است که شیخ بهایی و شاه‌عباس در لباس مبدل درویشی در میان مردم تردد می‌کردند.

از علاقه‌ی شاه به شیخ این‌طور حکایت است که شاه‌عباس خانه‌ی عمه‌ی مرحومش را در ازای قرائت قرآن و خواندن نماز برای شادی روان او، برای سکونت به شیخ بهایی می‌بخشد.

رابطه‌ی شیخ و شاه‌عباس تنها به دوران زندگی شیخ محدود نمی‌شود. پس از مرگ شیخ گویی جسد او کیمیا بوده و حتی بیم دزدیده‌شدن او می‌رفته و شبی شاه خواب می‌بیند که بهایی از او طلب کمک می‌کند و خبر می‌دهد که عده‌ای به‌دنبال دزدیدنش هستند. شاه بر سر مزار حاضر می‌شود و عده‌ای را بر سر مزار می‌بیند که بر آن نقب زده‌اند تا جسد را بدزدند.

هرچند چنین نزدیکی و قرابتی با شاه، با توجه به اشعار شیخ بهایی که نزدیکی به پادشاهان را مذمت می‌کند، دور از ذهن و غیرقابل‌باور به نظر می‌رسد.

داستان‌ها و افسانه‌های گوناگونی پیرامون معماری و مهندسی شیخ بهایی نیز نقل شده‌اند؛ آثار بسیار مهمی به او نسبت داده شده همچون معماری مسجد جامع عباسی اصفهان، مهندسی حصار شهر نجف و منارجنبان اصفهان و همین‌طور مسجد شیخ بهایی که گفته می‌شود تنها با یک شمع گرم می‌شد. اما در تواریخ و تذکره‌های آن زمان و حتی اسنادی که تا یکی‌دو قرن بعد از مرگ شیخ در دست است به مهندسی او، به معنای آنچه که ما از نام مهندس می‌شناسیم، اشاره‌ای نشده است.

از شیخ بهایی آثار مکتوب در زمینه‌های گوناگونی به ‌جا مانده که ازجمله‌ی آن‌ها می‌توان به:

اثنی عشریات خمس، جامع عباسی، شرح اربعین حدیثا و... در زمینه‌‌ی فقه و حدیث؛ حل‌الحروف القرآن، عروه‌الوثقی، عین‌الحیوه و... در باب تفسیر؛ بحرالحساب، تحفه حاتمیه، جبر و مقابله، رساله حساب و... در حوزه‌ی ریاضیات و هیات و نجوم و طبیعیات؛ اسرارالبلاغه، اشعار فارسی و عربی، پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش، کشکول و... در ادبیات؛ و حکمت و حدائق الصالحین، الحدیقه الهلالیه فی شرح دعاء الهلال، شرح دعاء صباح و مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیله، در زمینه‌ی ادعیه یاد کرد.

 

سال وفات شیخ بهایی را 1030ق می‌دانند. او در این سال بیمار شد و در اثر بیماری درگذشت. پیکرش را در پایین پای امام رضا دفن کرده‌اند. غریب‌ترین مسئله‌ای که درباره‌ی شیخ گفته شده آگاهی او از زمان مرگش، مدتی پیش از آن بوده؛ اغلب مورخین به این موضوع اشاره کرده‌اند، بنابراین می‌توان آن را دارای اعتبار دانست.

منابع:

کتاب شیخ بهایی و توپ مروارید نشر روزنه

کتاب کلیات، اشعار و آثار فارسی شیخ بهایی نشر علم

گردآوری: ریحانه کردی

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.