از دریچه تاریخ ایران؛ شخصیت‌های تاثیرگذار در تاریخ ایران: پروفسور حسابی

1 سال پیش زمان مطالعه 7 دقیقه

 

اولین نماینده‌ی دائم ایران در امور بین‌الملل فضا، بنیان‌گذار نخستین دانشگاه ایران به‌شکل امروزی، مرد اول علمی جهان به انتخاب دانشگاه کمبریج در سال 1990، موسس نخستین رصدخانه‌ی مدرن ایران و اولین مرکز تعقیب ماهواره‌ها و صاحب عنوان پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران، تنها بخشی از عناوین و دستاوردهایی است که پروفسور حسابی کسب کرد. مردی که با وجود زندگی دشوارش به جایگاهی بالا رسید.

محمود حسابی در سال 1281 هجری خورشیدی در خانواده‌ای برجسته و سرشناس، از پدر و مادری تفرشی، عباس و گوهرشاد حسابی، چشم به دنیا گشود. هنوز چهار سال از زندگی‌اش نگذشته بود که پدرش ملقب به معزالسلطنه برای انجام امور حکومتی به‌عنوان سفیرکبیر ایران در دولت عثمانی، موظف شد تا راهی بغداد شود و خانواده‌ی کوچک خود را با خود همراه کرد. آن‌ها سفری دشوار را در پیش داشتند و با کمک اسب و گاری چیزی حدود یک سال در راه بودند. سپس در بیروت ساکن شدند و یک‌سال نخست را در خوشی و آرامش سپری کردند؛ اما بعد از این مدت معزالسلطنه که در پی کسب مقامی بالاتر بود، تلاش خود را به کار گرفت و سرانجام دریافت که برای رسیدن به هدف خود باید به ایران بازگردد؛ او به گوهرشاد خانم پیشنهاد داد تا بچه‌ها را در بیروت بگذارند و خود به ایران برگردند؛ اما همسرش نپذیرفت تا آن‌ها را به دایه بسپارد. پس مرد به‌تنهایی راهی ایران شد و عطشش برای قدرت آن‌قدر بالا بود که تن به ازدواجی که می‌توانست قدرتش را گسترش دهد، سپرد و پس از مدتی به درخواست همسر دومش که راه نفوذ او را به دربار قاجار هموارتر می‌کرد، خرجی خانواده و فرزندانش را قطع کرد. به‌این‌ترتیب محمود، برادر و مادرش در فقر گرفتار شدند. اما مادر تمام تلاش خود را به کار بست تا فرزندان را سروسامان بخشد و به هر شکل ممکن راه تعلیم و تحصیل آن‌ها را فراهم بیاورد.

محمود و برادرش تنها می‌توانستند در مدرسه‌‌ ‎ی رایگان کشیشان فرانسوی ادامه‌تحصیل دهند و برای آشنایی با مضامین دینی و فرهنگی کشورشان، ایران، آموزگاری جز مادرشان نداشتند. محمود قرآن، شاهنامه، بوستان و گلستان، حافظ و مثنوی مولوی را از مادر آموخت. دوران ابتدایی را با موفقیت و با نمراتی بالا پشت سر گذاشت و سپس علاوه‌بر فقری که بی‌توجهی پدرش شکل داده بود، با مشکلات ناشی از وقوع جنگ جهانی اول روبه‌رو بود، جنگی که به تعطیل‌شدن مدرسه‌ی فرانسوی‌ها منجر شد. بنابراین محمود چاره‌ای نداشت جز ورود به مدرسه‌ی آمریکایی‌ها، تنها یک مشکل سر راه او بود، بلد‌نبودن زبان انگلیسی. او به پیشنهاد مادر بزرگوارش به‌شکلی خودآموز و با کمک کتاب‌های قصه و فرهنگ لغت انگلیسی-فرانسوی، شروع به آموختن انگلیسی کرد. تنها سه ماه زمان لازم بود تا حسابی به سطح زبان مورد نیاز مدرسه‌ی آمریکایی‌ها برسد و خیلی طول نکشید تا مسئولین مدرسه‌ی آمریکایی‌ها دریابند با پسری مصمم و توانمند مواجه هستند. استعداد بالای حسابی از همان دوران کودکی چشمگیر بود، اما آنچه که ادامه‌تحصیل را برایش دشوار می‌کرد، فقر بود، هرچند مادر تلاش می‌کرد تا پسرش را حمایت کند اما او به‌خوبی می‌دانست که نگرانی و اضطرابی که گوهرشاد خانم را احاطه کرده ریشه در چه دارد. پس ازآنجاکه می‌دانست نباید ترک تحصیل کند، در کنار تحصیل به کار نیز مشغول شد؛ پسر خوش‌پوش یک خانواده‌ی متمول، اکنون با لباس‌هایی وصله‌دار روزگار می‌گذراند. محمود به‌هرحال مدرسه را به پایان رساند و به کالج راه یافت. در‌حالی‌که در همین مدت پدرش به تحریک همسر دوم خود، دو بار برای نابودی خانواده‌ی اولش تلاش کرده بود و با فداکاری گوهرشاد ناکام ماند؛ هرچند خود زن به فلج دچار شد.   

نخستین مدرک دانشگاهی حسابی، لیسانس ادبیات عرب بود و سپس لیسانس بیولوژی. اما نیاز او برای امرار معاش و یافتن شغلی مناسب باعث شد تا لیسانس راه و ساختمان بگیرد و به جاده‌سازی در ارتفاعات خطرناک مرز لبنان و سوریه مشغول شود. او پس از سه سال کار صادقانه و موفق از طریق شرکتی که برای آن فعالیت می‌کرد توانست مهندسی معدن را در دانشگاه آمریکایی بیروت فرا بگیرد و این پایان کار حسابی نبود؛ علاقه‌اش به ریاضیات او را به ستاره‌شناسی رساند و سپس برای دریافت مدرک پزشکی اقدام کرد، اما از این رشته انصراف داد، زیرا این رشته کنجکاوی‌اش را ارضا نمی‌کرد. حسابی مدرک مهندسی برق خود را نیز دریافت کرد و مدتی در این زمینه به کار مشغول شد، او زمانی را نیز در معدن سپری کرد؛ اما گذر زمان و تجربه‌هایی که کسب کرد، نشان داد که آموخته‌هایش برایش رضایت‌بخش نیست. شاید رضایت او از تحصیل و زندگی حرفه‌ایش از ورود به رشته‌ی فیزیک آغاز شد؛ شرط تحصیل در رشته‌ی فیزیک را پروفسور فابری برای او تعیین کرد، ساخت یک دستگاه اندازه‌گیری به سبک و سیاقی که او می‌خواست طی پانزده روز، دستگاهی که با کار شبانه‌روزی سه نفر، طی هفت روز ساخته شده بود. حسابی برای پایان‌نامه‌ی دکترای فیزیک خود موضوع حساسیت سلول‌های فتوالکتریک را انتخاب کرد، موضوعی که پروفسور آلبرت انیشتین روی آن کار کرده بود و گویی حرف ناگفته‌ای نمانده بود که بتوان در آن حیطه زد. این پایان‌نامه با درجه‌ی ممتاز و تبریک هیئت ژوری پذیرفته شد و باارزش‌ترین مدال علمی کشور فرانسه را به او اختصاص داد، نشان «کُوماندُور دُولالِژیُون دُونُور». پروفسور پس از دریافت مدرک خود در سال 1306 به کشور بازگشت تا علم را در ایران رواج دهد. او از اینکه غربی‌ها که خود الفبای علم را از دانشمندان ایرانی آموخته بودند اکنون گوی سبقت را از ایرانیان ربوده بودند ناراضی بود و با شتاب دست‌به‌کار شد. او ابتدا از طریق برادر خود دکتر محمد حسابی، به وزارت راه و ترابری پیوست و در مدت فعالیت‌ خود در این وزارت‌خانه دریافت که ضعف مهم وزارت‌خانه در کمبود مهندس است، پس نخستین «مدرسه‌ی مهندسی وزارت راه» با پیگیری او در ایران تاسیس شد، مدرسه‌ای که پروفسور به‌تنهایی تدریس را در آن آغاز کرد.

هنگامی که پروفسور حسابی از این مدرسه اطمینان خاطر پیدا کرد، از وزارت راه کناره گرفت و به وزارت فرهنگ پیوست و به پیشنهاد وزیر وقت، «دارالمعلمین عالی» را با رشته‌های فیزیک، شیمی، ریاضیات و طبیعی تاسیس کرد و خود به تدریس برخی دروس پرداخت و برای راه‌اندازی رشته‌های دیگر از چند استاد خارجی دعوت کرد؛ با این امید که در آینده استادان ایرانی این کار را به عهده بگیرند و علم و دانش کشور از سیطره‌ی غربی‌ها خارج شود. زبان، ادبیات فارسی و معقول و منقول رشته‌های دیگری بودند که با زحمت فراوان در این مدرسه برقرار شدند و اساتیدی ایرانی برای تدریس آن دعوت شدند. حسابی همراه با شاگردانش در همین مدرسه نخستین رادیوی ایرانی را ساخت و شاگرد بااستعدادش دکتر اسماعیل بیگی نخستین فردی بود که موفقیت او را تبریک گفت. چندی پس از آن نیز نخستین دستگاه رادیولوژی را ساخت که اولین عکس آن از دست چپ برادرش دکتر محمد حسابی گرفته شد.

دکتر حسابی ساعت معین کشور را با محاسبه‌ی دقیق اختلاف زمانی ساعت ایران با گرینویچ به دست آورد و به‌این‌ترتیب بسیاری از مشکلات روابط بین‌الملل، تلگراف، پرواز هواپیماها و تبادل اطلاعات علمی در حیطه‌ی ژئوفیزیک و هواشناسی را  برطرف کرد. او نخستین دستگاه هواشناسی را نیز در ایران راه‌اندازی کرد.

تاسیس نخستین بیمارستان خصوصی رایگان برای افراد بی‌بضاعت به‌همراه دکتر محمد حسابی و گوهرشاد خانم، تاسیس نخستین دانشگاه ایران، پایه‌گذاری شورای عالی معارف، راه‌اندازی فرهنگستان زبان فارسی، بنیان‌گذاری تنها انستیتوی تحقیقات موسیقی کشور و... از دیگر اقدامات چشمگیر و تاثیرگذار پروفسور حسابی است.

سرانجام این مرد خستگی‌ناپذیر و بی‌نظیر در سال 1371 در بیمارستان ژنو دنیا را ترک گفت و به وصیت خود در تفرش در آرامگاه خانوادگی به خاک سپرده شد.    

منابع:

کتاب آشنایی با پروفسور حسابی نشر ذکر

کتاب مرد نخستین انتشارات سوره مهر

گردآوری:

ریحانه کردی                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                   

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید