ادبیات ملل: ادبیات چین
ادبیات چینی به مجموعهای از آثار نوشته شده به زبان چینی، از جمله غزل، نوشتههای تاریخی و آموزشی، نمایشنامه و اشکال مختلف داستان اطلاق میشود. ادبیات چینی یکی از میراثهای ادبی مهم جهان است که تاریخ بیوقفهای بیش از 3000 سال دارد که قدمت آن حداقل به قرن چهاردهم قبل از میلاد برمیگردد. زبان چینی، بهرغم تغییرات کلی تدریجی در تلفظ، وجود گویشهای منطقهای و محلی و چندین مرحلهی گوناگون در نمایش اشکال نوشتاری، هویت غیرقابل انکار خود را در هر دو جنبهی گفتاری و نوشتاری حفظ کرده است؛ حتی لشکرکشیهای گوناگون نتوانتست این تداوم را مختل کند؛ زیرا فاتحان مجبور شدند زبان نوشتاری چینی را بهعنوان وسیلهی ارتباط رسمی خود بپذیرند؛ زیرا هیچ زبانی نداشتند. نتیجه این بود که پس از یک دوره تسلط بیگانگان، فاتحان از نظر فرهنگی جذب آیینهای این سرزمین شدند (به جز مغولها که پس از فروپاشی سلسله یوان در سال 1368، بهطور دستهجمعی به سرزمین اصلی خود عقبنشینی کردند.) بنابراین، در این دوران، هیچ خللی در توسعهی ادبی چین بهوجود نیامد.
ادبیات چینی از طریق تماسهای فرهنگی عمیقاً بر سنتهای ادبی دیگر کشورهای آسیایی بهویژه کره، ژاپن و ویتنام تأثیر گذاشته است. نهتنها خط چینی برای زبان نوشتاری در این کشورها پذیرفته شد، بلکه برخی از نویسندگان ـ حداقل قبل از قرن بیستم ـ زبان چینی را بهعنوان مرجع اصلی ادبی خود پذیرفتند.
ماهیت گرافیکی جنبهی نوشتاری زبان چینی، تأثیرات قابلتوجهی بر ادبیات چینی و اشاعهی آن ایجاد کرده است. این جذابیت بصری شمایل و نشانگان باعث ارتقای جایگاه خوشنویسی در چین شده است؛ جایی که حداقل در 16 قرن گذشته بهعنوان یک هنر زیبا در کنار نقاشی در نظر گرفته شده است؛ اما از جنبهی منفی، چنین سیستم نوشتاری مانعی برای آموزش و گسترش سواد بوده است. بنابراین تعداد خوانندگان ادبیات را کاهش میدهد؛ زیرا حتی یک سطح ابتدایی خواندن و نوشتن مستلزم دانستن بیش از 1000 نشانگان است. از سوی دیگر، زبان نوشتاری چینی، حتی با وجود معایب آشکارش، عاملی قوی در تداوم وحدت فرهنگی میلیونها نفر از مردم چین، ازجمله گروههای همگونشده در مناطق دوردست پیرامونی بوده است.
لهجههای اصلی در چین هرگز مانند زبانهای رومی به زبانهای نوشتاری جداگانهای تبدیل نشدند. اگرچه خوانندهی کتاب کلاسیک کنفوسیوس در جنوب چین ممکن است سخنان روزمرهی شخصی از شمال دور را درک نکند، اما ادبیات چینی یکپارچه ادامه دارد.

تلفظ نشانگان چینی نیز بر توسعهی ادبیات چینی تأثیر گذاشته است. این واقعیت که هر نشانگان در یک زمینهی خاص دارای تلفظ تکصدایی بود، تعداد زیادی آوای همنام ایجاد میکرد که منجر به سوءتفاهم و سردرگمی در هنگام صحبت یا خواندن با صدای بلند بدون کمک نمودارها میشد. یکی از اصلاحات در زبان چینی، معرفی لحن یا زیروبم در تلفظ بود. بنابراین همنشینی هجاها آهنگی متفاوت و دلپذیر ایجاد کرد. این ویژگی لحنی زبان چینی باعث ایجاد رابطه صمیمی بین شعر و موسیقی در چین شده است. تمام انواع اصلی شعر چینی در ابتدا با همراهی موسیقی خوانده میشد. شعر چینی علاوهبر اینکه به قافیهی پایانی و آهنگ بستگی دارد، به فشردگی و ایجاز آن نیز شهره است. شاعر چینی با تأکید بر فرم غزل، از اطناب خودداری میکند و درعوض اوج وجد و الهام خود یا اعماق اندوه و همدردی را در یک فرم ایجازی نشان میدهد. بهطورکلی در این شکل، ضمایر و حروف ربط حذف میشوند و یک یا دو کلمه اغلب به افکار یا موقعیتهای بسیار پیچیده اشاره میکنند. این نکته است که باعث میشود بسیاری از این اشعار را مفسران فرهیخته و مترجمان شایسته متفاوت تفسیر کنند.
خط مرزی بین نثر و شعر در ادبیات چین بسیار کمتر از ادبیات سایر ملل ترسیم شده است. برای مثال، فو در مرز بین شعر و نثر قرار دارد و شامل عناصر هر دو است. این فرم علیرغم پروازهای گاهوبیگاه در قلمرو شعر، ویژگیهای نثر را حفظ میکند بدون آنکه لزوماً عروضی باشد؛ نویسندگان ادبیات چینی برچسبهای گوناگونی بهگونهی فو در انگلیسی دادهاند: نثر منظوم، نثر قافیه، شعر منثور و راپسودی.
یکی دیگر از ژانرهای متعلق به این دسته، پیانوِن (نثر موازی) است که با ساختار ضد و نقیض و الگوهای آهنگی متعادل بدون استفاده از قافیه مشخص میشود و ژانر دیگر بگوون است که اکنون عموماً بهعنوان ادبیات ارزش طبقهبندی ندارد.
نثرنویسی چینی به دو جریان تقسیم شده است؛ نثر کلاسیک یا ادبی (گوون یا ونیان) با استانداردها و سبکهایی که نویسندگان باستانی و پیروان برجستهی آنها در اعصار بعدی تعیین کردهاند (کنفوسیوس، فیلسوفان اولیه و...) در مقابل نثر بومی (بایهوا) شامل نوشتههایی به زبان زنده و زبان روزمرهی نویسندگان.
قدیمیترین نمونههای نوشتههای چینی موجود، کتیبههایی بر روی استخوانها و پوستههای لاکپشت هستند که قدمت آن به سه قرن آخر سلسلهی شانگ (قرن هجدهم تا دوازدهم قبل از میلاد) برمیگردد که پیشگوییهایی را که در پایتخت سلطنتی انجام میشد، ضبط میکرد. این کتیبهها، مانند کتیبههایی که در اواخر دورهی شانگ بر روی ظروف برنزی تشریفاتی حک شدهاند، معمولاً مختصر و واقعی هستند و نمیتوان آنها را ادبی دانست. باوجوداین، آنها از این جهت حائز اهمیتاند که واژگان قابل توجه آنها (حدود 3400 کاراکتر، که نزدیک به 2000 نویسه آن رمزگشایی شده است) ثابت شده است که اجداد مستقیم خط چینی مدرن هستند. همچنین آهنگهایی که با همراهی رقص و موسیقی در دورهی خاندان شانگ خوانده میشد و اکنون گم شدهاند، از نمونههای ادبی اولیهی ادبیات چین به شمار میروند.
منبع: بریتانیکا
مترجم: محسن امینی