ادبیات ملل: ادبیات مجارستان

3 هفته پیش زمان مطالعه 7 دقیقه

 

ادبیات مجارستان یکی از غنی‌ترین و درعین‌حال ناشناخته‌ترین ادبیات‌های اروپاست؛ ادبیاتی که از دل قوم کوچ‌نشین مجار در قرن نهم میلادی برخاست و با گذر از دوران پادشاهی، اشغال عثمانی، قرن‌های اصلاح دینی، بیداری ملی و رژیم‌های سوسیالیستی، به امروز رسیده است. این ادبیات نه‌تنها بازتابی از تاریخ پرآشوب و هویت چندپاره‌ی ملت مجار است، بلکه در مسیر خود همواره کوشیده میان شرق و غرب، سنت و مدرنیته و ایمان و عقل تعادلی شاعرانه بیابد.

ریشه‌های ادبیات مجارستان را باید در قرون وسطی جست‌وجو کرد، در زمانی که مجارها پس از کوچ از شرق به جلگه‌های کارپات، در سال 896 میلادی در اروپای مرکزی ساکن شدند، زبان و فرهنگ آن‌ها تحت تأثیر تمدن‌های همسایه ـ به‌ویژه اسلاو، لاتین و آلمانی ـ قرار گرفت، اما استقلال زبانی و فرهنگی خود را حفظ کردند. نخستین متون مکتوب به زبان مجاری به قرن دوازدهم بازمی‌گردد که مهم‌ترین آن‌ها موعظه و نیایش است که در حدود سال 1192 نوشته شد و کهن‌ترین سند زبان مجاری به شمار می‌رود.

تصویری از نقشه مجارستان و همسایگانش

در قرون سیزدهم و چهاردهم، ادبیات عمدتاً مذهبی بود و به‌صورت خطبه، سرود دینی و ترجمه‌ی متون لاتینی نمود پیدا می‌کرد. بااین‌حال، نخستین آثار حماسی نیز در همین دوران شکل گرفت. از میان آن‌ها می‌توان به «حماسه سنت گرگوری» و روایت‌های اسطوره‌ای از پادشاهان مقدس مجار، مانند: اشتوان مقدس، اشاره کرد. این آثار علاوه‌بر بُعد دینی، به‌تدریج بنیان‌های ملی‌گرایی ادبی را نیز گذاشتند؛ چراکه در آن‌ها مفهوم قوم مجار و سرزمین پانونیا به‌عنوان واحدهای مقدس معرفی می‌شدند.

با آغاز قرن پانزدهم و سلطنت ماتیاس کورونوس، مجارستان وارد دوران رنسانس شد. دربار ماتیاس یکی از روشنفکرترین مراکز اروپا بود و او کتابخانه‌ای عظیم با هزاران جلد نسخه‌ی خطی لاتینی و یونانی به نام Bibliotheca Corviniana تأسیس کرد. در این دوران، زبان لاتین هنوز زبان رسمی بود، اما ادبیات بومی مجاری با سرعت در حال رشد بود.

دوران سلطنت ماتیاس کورونوس و شروع دوره رنسانس

شاعران و نویسندگانی چون Janos Pannonius از نخستین کسانی بودند که روح رنسانس و انسان‌گرایی را در شعر مجاری دمیدند. او که در ایتالیا تحصیل کرده بود، اشعاری در مدح فضیلت، زیبایی و خرد نوشت و نخستین چهره‌ی برجسته‌ی شعر کلاسیک مجارستان شد. آثار او پیوندی میان اندیشه‌های اروپایی و احساسات بومی مجار پدید آورد، چیزی که تا امروز از ویژگی‌های بنیادین ادبیات مجار باقی مانده است.

قرن شانزدهم با ورود پروتستانیسم و تحولات دینی، چهره‌ی ادبیات مجار تغییر کرد. ترجمه‌ی انجیل به زبان مجاری، به‌قلم Gaspar Karoli، در سال 1590 نقطه‌عطفی در تاریخ زبان و ادبیات این کشور بود؛ چراکه به تثبیت ساختار زبانی و گسترش سواد عمومی انجامید. هم‌زمان، شاعران و واعظان پروتستان، مانند Miklos Zrinyi، روح حماسی و ملی تازه‌ای به شعر بخشیدند.

جانوس پانیوس شاعر و نویسنده مجارستانی

در قرن هجدهم، مجارستان بخشی از امپراتوری هابسبورگ بود و زبان آلمانی بر امور اداری و فرهنگی تسلط داشت. در چنین فضایی، نویسندگان و متفکران مجار درصدد احیای زبان مادری و هویت ملی برآمدند. این دوره با تلاش‌هایی مشابه جنبش روشنگری در اروپا همراه بود، اما رنگ‌وبویی ملی داشت.

یکی از چهره‌های کلیدی این دوران Ferenc Kazinczy بود، نویسنده و زبان‌شناسی که جنبش اصلاح زبان مجاری را هدایت کرد. او معتقد بود ادبیات باید زبان را غنی کند و زبان نیز باید توان بیان اندیشه‌های مدرن را بیابد. در نتیجه، بسیاری از واژگان علمی و فلسفی جدید به مجاری راه یافتند و زبان از قالب روستایی خود بیرون آمد.

در همین دوران، ترجمه‌ی آثار کلاسیک اروپایی (از هومر تا ولتر) به مجاری آغاز شد و زمینه را برای ظهور ادبیات ملی فراهم کرد. شعر و نمایش‌نامه‌های سبک نئوکلاسیک در میان نخبگان محبوب شد و مجارستان وارد عصر تازه‌ای از خودآگاهی فرهنگی گردید.

فرنس کازینسی نویسنده و زبان‌شناس مجار

قرن نوزدهم را می‌توان قرن طلایی ادبیات مجارستان دانست. این دوران با بیداری ملی، انقلاب 1848 و ظهور شاعرانی درخشان همراه بود که ادبیات را به ابزاری برای آزادی و هویت تبدیل کردند.

در رأس این چهره‌ها، Sandor Petofi قرار دارد؛ شاعری که نه‌تنها از برجسته‌ترین نویسندگان مجارستان بلکه از نمادهای انقلابی اروپا بود. شعرهای ساده، پرشور و مردمی او، عشق، آزادی و میهن‌دوستی را در قالبی صمیمی بیان می‌کردند. اشعار او در جریان انقلاب 1848 بر زبان مردم جاری بود و هنوز هم در مدارس مجارستان تدریس می‌شود.

در کنار پتوفی، شاعرانی چون Janos Arany و Mihaly Vorosmarty نیز نقش مهمی در تثبیت شعر مدرن مجار داشتند. آرانی با مهارت در روایت‌های حماسی و زبانی غنی، ادبیات مجار را به سطحی حماسی و کلاسیک رساند، درحالی‌که وروسمارتی با اشعار فلسفی و ملی‌گرایانه خود به تکوین هویت فرهنگی مجارها کمک کرد.

در عرصه‌ی نثر نیز رمان‌نویسانی چون Mor Jokai و Kalman Mikszath توانستند با خلق شخصیت‌های مردمی و توصیف زندگی روزمره، بنیان رمان مدرن مجار را بگذراند. آثار آن‌ها ترکیبی از طنز، احساس و دغدغه‌ی اجتماعی بود و نقش مهمی در ایجاد پیوند میان مردم و ادبیات ایفا کرد.

ورود به قرن بیستم، ادبیات مجار را با چالش‌ها و تجربه‌های نو مواجه کرد. این دوران، شاهد ظهور جریان‌های مدرنیستی و آوانگارد، تأثیر جنگ‌های جهانی، اشغال شوروی و سانسور کمونیستی بود.

Nyugat magazine

در دهه‌های آغازین قرن، مجله‌ی Nyugat نقطه‌عطفی در ادبیات مدرن مجارستان شد. این نشریه که از 1908 تا 1941 منتشر می‌شد، محفل نویسندگان جوانی بود که می‌خواستند ادبیات مجار را با اندیشه‌های اروپایی همگام کنند. از مهم‌ترین اعضای این گروه می‌توان به جیولا کرودی، اِندره آدی، میهالی بابیتس و دزسو کاستولانی اشاره کرد.

جنگ جهانی دوم و سپس تسلط کمونیسم، مسیر ادبیات مجار را دگرگون کرد. بسیاری از نویسندگان در تبعید یا زیر سانسور به نوشتن ادامه دادند. از میان آن‌ها، ساندور مارای جایگاهی ویژه دارد. آثار او جهان اشرافی پیش از جنگ را با نگاهی عمیق و فلسفی توصیف می‌کند. مارای، پس از تبعید در ایتالیا و امریکا، نماد روشنفکر اروپایی در تبعید شد.

در دهه‌های 1950 و 1960، ادبیات مجار با حضور نویسندگانی چون ایمره کِرتس که بعدها برنده جایزه نوبل ادبیات شد، دوباره به صحنه‌ی جهانی بازگشت. رمان مشهور او، «بی‌سرنوشت» تجربه‌ی یک نوجوان در اردوگاه آشویتس را بازتاب می‌دهد و از درخشان‌ترین آثار ادبیات هولوکاست است.

هم‌زمان نویسندگانی چون گئورگی کونراد و پیتر استرهازی با استفاده از سبک‌های پست مدرن و طنز تلخ، به نقد سیستم‌های سیاسی و معنای هویت در جهان مدرن پرداختند. آثار آن‌ها به زبان‌های متعدد ترجمه شد و ادبیات مجارستان را به عرصه‌ی جهانی بازگرداند.

پس از سال 1989 و سقوط رژیم کمونیستی، ادبیات مجارستان وارد مرحله‌ای از آزادی بی‌سابقه شد. نویسندگان جوان از قید سانسور رها شدند، اما هم‌زمان با بحران هویت، فردگرایی افراطی و تحولات اجتماعی روبه‌رو گردیدند.

لاسلو‌‌کراسناهورکایی نویسنده مجار و برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۵

در دهه‌ی 1990، نویسندگانی چون لاسلو کراسناهورکایی و پیتر ناداس به‌عنوان چهره‌های برجسته ادبیات پسامدرن مجارستان شناخته شدند. کراسناهورکایی با نثر سیال و ساختار فلسفی خود ـ به‌ویژه در رمان‌هایی چون «تانگوی شیطان» و «اندوه مقاومت» ـ جهانی تاریک و بی‌ثبات را ترسیم می‌کند که در آن، نظم اجتماعی در حال فروپاشی است. آثار او به سبب ترجمه‌های انگلیسی و همکاری با کارگردان برجسته‌ای همچون بلا تار به شهرت جهانی رسیدند.

در قرن بیست‌و‌یکم، ادبیات مجارستان بیش از هر زمان دیگری جهانی شده است. نویسندگانی چون ماگدا سابو با رمان مشهورِ «در» توانستند پلی میان شرق و غرب بزنند. این اثر که رابطه میان دو زن از طبقات اجتماعی متفاوت را روایت می‌کند، تصویری عمیق از پیچیدگی‌های اخلاقی و تاریخی جامعه‌ی مجار پس از جنگ ارائه می‌دهد.

همچنین پیتر زیلاهی، لاسلو دارواسی و نوئیمی سِسی با ترکیب اسطوره، طنز و تاریخ، به خلق سبک‌های تازه‌ای دست یافته‌اند که هم ریشه در سنت دارند و هم به جهان امروز پاسخ می‌دهند.

ویژگی بارز ادبیات معاصر مجارستان، چندصدایی و جسارت در فرم است. نویسندگان از قالب‌های روایی غیرخطی، زبان ترکیبی و درهم‌آمیزی واقعیت و خیال بهره می‌برند. درونمایه‌هایی چون حافظه تاریخی، فروپاشی ارزش‌ها، مهاجرت و تلاش برای معنا دادن به گذشته‌ای پرآشوب، محور اصلی بسیاری از آثار امروزند.         

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید