آواز کائنات/ ایستادگی در برابر تمامیت‌خواهی

1 سال پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

 

کتاب «آواز کائنات» نوشته‌ی پل لینچ به همت انتشارات راه طلایی به چاپ رسیده است. جایزه‌ی ادبی بوکر که از سال 2005 به‌این‌سو با نام جایزه‌ی جهانی من‌بوکر نیز شناخته می‌شود، از مهم‌ترین جوایز ادبی بین‌المللی است که هر سال به یکی از بهترین آثار داستانی که به زبان انگلیسی نوشته یا ترجمه شده باشد اهدا می‌شود. جایزه‌ی ادبی بوکر سال 2023 برای رمان «آواز کائنات» به پل لینچ نویسنده، رمان‌نویس، و منتقد ادبی اهل جمهوری ایرلند تعلق گرفت. «آواز کائنات» پنجمین رمان پل لینچ است؛ اثری که نویسنده در آن می‌کوشد بی‌توجهی دموکراسی غربی را به فجایعی که در جوامع غربی رخ می‌دهد به تصویر بکشد. این رمان داستانی از ایرلندی خیالی را روایت می‌کند که به ستمگری گرفتار آمده است. آواز کائنات زندگی مصیبت‌بار زنی را روایت می‌کند که در تلاش است از خانواده‌اش محافظت کند. این کتاب همچنین شرحی بر تأثیرات زهرآگین فشار عصبی روی کودکان است؛ کودکانی که دروغ، حیله و شادی شکننده را کمتر تاب می‌آورند. ایلیش نگران است نوزادش تا ابد تحت تأثیر این ترس بماند. پسر بزرگش از شرم اینکه کاری نمی‌کند به خشم آمده است. دختر چهارده‌ساله‌اش از غذا خوردن دست کشیده و افسرده شده است.

به قول همینگوی: فاشیسم دو جور ورشکسته می‌شود؛ تدریجی و ناگهانی، اما در این رمان هر اتفاقی که بیفتد، ایلیش به این فانتزی می‌چسبد که می‌شود این وضعیت را اداره کرد، که می‌شود از سبعیت حکومت پلیسی جلوگیری کرد یا تخفیفش داد.

«آواز کائنات» رمانی است هوشمندانه و فراموش‌نشدنی و مانیفستی است ادبی برای همدلی با نیازمندان که باید به دست همه‌ی سیاست‌گذاران رساند.

پل لینچ درباره‌ی اثر برگزیده‌اش می‌گوید: «می‌خواستم کاری کنم که خواننده در اثرم غوطه‌ور شود و در پایان کتاب نه‌تنها جوامع دیکتاتوری را بشناسد، خطرهای آن را نیز به‌خوبی احساس کند.»

اسی ادوگیان، رئیس هیئت داوران بوکر 2023، نیز درباره‌ی رمان «آواز کائنات» گفت: «از همان اولین ضربه به در، آواز کائنات ما را مجبور می‌کند از تمرکز بر خودمان بیرون بیاییم و مصیبت وحشتناک زنی را دنبال کنیم که تلاش می‌کند در ایرلندی که به سمت تمامیت‌خواهی و دیکتاتوری پیش می‌‌رود، از خانواده‌اش محافظت کند.»

او افزود: «لینچ با کتابش شاهکارهای زبانی را نیز به رخ می‌کشد. او قلب شاعری دارد و از تکرار و نقوش تکراری با تمام وجود بهره می‌گیرد. این رمان نمونه‌ای موفق در عرصه‌ی داستان‌سرایی حسی و جسورانه است. آواز کائنات اضطراب‌های اجتماعی و سیاسی لحظه‌ی کنونی ما را به تصویر می‌کشد، خوانندگان آن را تکان‌دهنده و واقعی خواهند یافت و به این زودی‌ها نمی‌توانند هشدارهایش را فراموش کنند.»

قسمتی از کتاب آواز کائنات:

باران در گوش پنجره زمزمه می‌کند. احساس رخوت و سستی می‌کند، بدنی توخالی که با صدای باران پر می‌شود تا زمانی‌که خاطره بیدار می‌شود و در حال ریختن است، از اتاق خوابش بیرون می‌رود تا به اتاق پسران و تخت خالی مارک نگاه کند. به اتاقش برمی‌گردد و چراغ کنار تخت را روشن می‌کند، نور حبابش را از روی مولی دور می‌کند. بن در تختخوابش دراز کشیده که انگار به اعماق رؤیا پرت شده است. کودکی در این سن باید از خواب دیدن، ترس از سقوط ناگهانی، چهره‌های ناآشنا، وحشت از بیدار شدن در یک اتاق تاریک، ترس داشته باشد. او فقط یک‌بار از خواب بیدار شد، حالا یادش می‌آید، دستانش لپ‌تاپ را باز می‌کند، روی اخبار خارجی کلیک می‌کند و صدای ضعیفی از گلویش بیرون می‌آید که مولی در کنارش تکان می‌خورد. «مامان، چه خبر شده؟»

ایلیش می‌چرخد، دستی به موهایش می‌کشد، با احساس افتادن به دخترش نگاه می‌کند، می‌خواهد فریاد بزند و همه را بیدار کند. می‌گوید: «اونا تظاهرات رو نیمه‌شب در هم شکستن، خیلی‌ها رو دستگیر کردن، همه رو سوار اتوبوس کردن...» سعی می‌کند با مارک تماس بگیرد، اما تلفنش خاموش است. آن‌ها فیلم‌هایی را تماشا می‌کنند که نیروهای امنیتی با نارنجک‌های برقی، گاز اشک‌آور و باتوم وارد تظاهرات می‌شوند، معترضان در زیر باران و نور سدیم مقاومت می‌کنند تا گلوله‌های مستقیم شلیک شود، اخبار نشان می‌دهد هزاران نفر از کالج گرین فرار کرده‌اند. مردم به سمت اتوبوس‌ها حرکت می‌کنند، مردی در خیابان دراز کشیده است تا اینکه دو گاردای بازوهایش را می‌کشند و بلندش می‌کنند، می‌بیند که مرد یک کفشش را گم کرده است. پابرهنه روی پله‌ها زنگ می‌زند که جواب نمی‌دهد، خانه ساکت است. کنار میز آشپزخانه ایستاده و دوباره زنگ می‌زند و بعد گوشی را می‌گذارد و روی صندلی می‌نشیند. آب‌ها بالا آمده، اکنون می‌تواند این را ببیند، درحالی‌که خواب است آب آن‌ها و پسرش را می‌برد، جزرومد دیوار ساحل را می‌شکند. وقتی کارول پایین می‌آید کاملاً لباس پوشیده است و به دنبال کاری می‌گردد، آیلیش دست به سینه می‌ایستد، رویش را برمی‌گرداند و آرزو می‌کند این زن از خانه بیرون برود. کارول می‌گوید: «از کجا می‌دونی؟ هنوز که نمی‌دونی درسته یا غلط، حداقل چند ساعت بهش فرصت بده تا برگرده خونه.»

ایلیش به‌تندی روی پاشنه‌ی پایش می‌چرخد و به چهره‌ای که نمی‌داند در چه ساعتی به رختخواب رفته بود نگاه می‌کند، این عطر شیرینی‌پزی که مال خانه نیست، نان و تارت‌های میوه‌ای که زیر حوله‌های چای جا خوش کرده، کف آشپزخانه بوی ضدعفونی‌کننده‌ی کاج می‌دهد. پیشخان‌ها تمیز شده است. بهش اجازه دادی یه شب بمونه و اون با آشپزخونه طوری رفتار می‌کنه که انگار مال خودشه. ببین «بالاخره باید یه جوری زنگ می‌زد، تلفنش رو شارژ می‌کرد، شبا بیرون نمی‌مونه، من پسرم رو می‌شناسم.»

آ

آواز کائنات (فداکاری و از خودگذشتگی یک مادر)

آواز کائنات (فداکاری و از خودگذشتگی یک مادر)

راه طلایی
افزودن به سبد خرید 349,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط