خانه مادرم (دختری در جست و جوی آزادی)

(داستان های آمریکایی،قرن 21م،خودسرگذشت نامه های داستانی آمریکایی)
نویسنده: شری فرانکه
مترجم: فاطمه رحیمی
460,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 288
شابک 9786001185670
تاریخ ورود 1404/08/14
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 254
قیمت پشت جلد 460,000 تومان
کد کالا 148940
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
«خانه‌ی مادرم» با زیرعنوان دختری در جست‌وجوی آزادی، اثر شِری فراکه، با ترجمه‌ی فاطمه رحیمی، در انتشارات ذهن‌آویز منتشر شد. «خانه‌ی مادرم» اثری تکان‌دهنده و صادقانه است که مرز میان شهرت، خانواده و رهایی فردی را با نگاهی ژرف و انسانی بررسی می‌کند. این کتاب فقط روایت زندگی یک دختر در خانواده‌ای مشهور نیست، بلکه سفری است درون ساختارهای قدرت، کنترل و حقیقت در عصر رسانه‌های اجتماعی. فرانکه در این اثر، پرده از سال‌هایی برمی‌دارد که در ظاهر در قالب خانواده‌ای کامل و محبوب در یوتیوب، برنامه‌ی «8 مسافر» شناخته می‌شد؛ اما درواقع با نظمی سخت‌گیرانه، رفتارهای کنترل‌گرانه و خشونت عاطفی درگیر بود. روایت او نه از سر انتقام، بلکه تلاشی است برای بازسازی هویت، بخشش و یافتن آزادی شخصی پس از سال‌ها سکوت. از منظر ادبی، کتاب به‌زیبایی میان خاطره‌نویسی، تأملات روان‌شناختی و نقد اجتماعی حرکت می‌کند. نثر شری فرانکه صادق، تأثیرگذار و عاری از اغراق است و همین صداقت، خواننده را با خود همراه می‌کند تا تجربه‌ی زیسته‌ی او را نه فقط بخواند، بلکه حس کند.
بخشی از کتاب
با گذشت روزها و تبدیل شدنشان به هفته‌ها، به نقش کوین در همۀ این مسائل فکر می‌کردم. او به‌هیچ‌وجه بی‌نقص نبود. در طول سال‌ها، اشتباهات زیادی مرتکب شده بود، رفتار سمی روبی را تقویت می‌کرد و درحالی‌که مادرم همه را زیر پا می‌گذاشت، بی‌تفاوت می‌ایستاد. او خدمتگزار وفادار روبی بود و تمام خواسته‌هایش را برآورده می‌کرد، حتی اگر کاملا غیرمنطقی بود، اما کوین هرگز مرد خودخواهی نبود. درواقع، بزرگ‌ترین نقطه ضعف او از خودگذشتگی‌اش بود، آن‌قدر می‌بخشید و می‌بخشید تا چیزی برای ارائه باقی نمی‌ماند. اکنون، داوطلبانه و با میل خود به تبعید رفته بود. تمام ارتباطش را با ما، فرزندانش، قطع کرده بود تا همسرش را راضی کند و ما را از هیولای پلید درونش محافظت کند؛ چرا که جودی متقاعدش کرده بود چنین هیولایی است. او گفته بود که قبل از بازگشت به خانواده‌اش، از این جدایی موقت یک‌ساله برای تمرکز بر رشد شخصی استفاده خواهد کرد، اما من می‌دانستم هرقدر هم که زمان بگذرد، روبی دیگر هرگز او را نخواهد پذیرفت. این بلیت، یک‌طرفه و این جدایی، دائمی بود. تا به امروز، برایم معجزه است که از رنج تبعیدش جان سالم به در برد و به زندگی‌اش پایان نداد. از آن زمان به بعد، فکری وحشتناک به ذهنم خطور کرده است: شاید این همان چیزی بود که جودی و روبی می‌خواستند. شاید آن‌ها امیدوار بودند که او فقط... برای همیشه ناپدید شود.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است