دسته بندی : رمان خارجی

قتل من (گاهی اوقات تنها کسی که قادر است راز قتلت را حل کند،خودت هستی!)

(داستان های آمریکایی،قرن 21م)
نویسنده: کیتی ویلیامز
360,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 240
شابک 9786229375648
تاریخ ورود 1404/06/23
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 218
قیمت پشت جلد 360,000 تومان
کد کالا 147348
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
· کتاب پرفروش بین‌المللی · بهترین کتاب سال به انتخاب NPR و GLAMOUR لو پنجمین قربانیِ قاتل زنجیره‌ای، ادوارد ارلی، بود. زنی جوان، همسر و مادر یک نوزاد. مرگ او خشم جماعتی را برانگیخت که با نفس‌های حبس‌شده ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای را دنبال می‌کردند. او به‌واسطه‌ی یک پرو‌ژه‌ی دولتی، زندگی دوباره گرفت و به آغوش خانواده‌اش بازگشت، اما هنگامی که لوی جدید به زندگی روزمره‌ی سابقش برگشت و با سایر قربانیان زن ارتباط برقرار کرد، متوجه شد که هنوز سؤالات نگران‌کننده‌ای درباره‌ی اتفاقات قبل از مرگش وجود دارد و اینکه چقدر می‌تواند به آدم‌های اطرافش اعتماد کند. قتلِ من با طنزی تلخ، روایتی پرکشش و پر از شگفتی، پیچشی هوشمندانه و خلاقانه را بر روی داستانی کلاسیک اعمال می‌کند طوری که شما کتاب را در دست خواهید گرفت و تا اتمامش آن را زمین نخواهید گذاشت.
بخشی از کتاب
قرار بود برای مهمانی آماده شوم، اولین مهمانی‌ام از زمان قتلم. اما درعوض، داشتم با چاه فاضلاب سروکله می‌زدم که گرفته بود و وان را با کف صابون و چرک پر کرده بود. بنابراین، هنوز لباس تنم نبود، نه کفش، نه گوشواره، نه لباس زیر. درواقع، لخت‌وپتی در وان نشسته بودم و داشتم با یک چوب‌لباسی بازشده، دسته‌موی زن دیگری را از داخل چاه بیرون می‌کشیدم. چوب‌لباسی دیواره‌ی فاضلاب را می‌خراشید، اما سپس )گرفتمش (!داخل چیزی نرم فرورفت. سیلاس از پشت در فریاد زد: «من شلوارم رو پوشیدم!» با شنیدن صدایش، چوب‌لباسی در میان انگشتانم پیچید و انتهایش با کپه‌ای از کثافت فاضلاب بیرون آمد. فحش دادم. گفت: «الان هم جوراب‌هام رو پوشیدم!» دوباره چوب‌لباسی را کردم داخل چاه. آیا احمقانه بود که دلم برای وان حمام بسوزد، که تمام آن آب کثیف را داخلش نگه می‌داشت و اجازه می‌داد آن کثافت‌ها از آن رد شوند؟ حتما امیدوار بود بعداز تمام شست‌وشو‌هایی که داخلش انجام می‌شد، بیچاره دست‌کم تمیز بماند. سیلاس گفت: «دیگه دارم کراواتم رو می‌بندم. یه دقیقه دیگه تمومم یا دو دقیقه..» این سیلاس است. همیشه همین‌طور بوده است. وقتی دیر می‌کنیم، موبه‌مو مراحل آماده‌شدنش را، همان‌طور که دارد انجام می‌دهد، اعلام می‌کند. می‌شود یک‌پا ساعت تیک‌تاکی لوازم بهداشتی. شوهرم. در جوابش فریاد زدم: «همین‌الان دوش می‌گیرم میام بیرون!» در حقیقت، دوش نگرفته بودم. اما حالا تقریبا موفق شده بودم. وقتی چوب‌لباسی را داشتم بالا می‌کشیدم، مقاومت ضعیفی را حس کردم. و آنجا بود، گره‌ای تیره از مو، که در پوششی از کف و صابون می‌درخشید. اندازه‌ی یک موش بود. با انتهای چوب‌لباسی به موها ضربه زدم. این موهای من بود. اینها موهای من نبودند. اینها موهای او بودند...
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است