دسته بندی : فلسفه و منطق

اخلاق ابهام

نویسنده: سیمون دو بووار
175,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 168
شابک 9786222674380
تاریخ ورود 1403/09/07
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 176
قیمت پشت جلد 175,000 تومان
کد کالا 139329
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
کتاب پیش رو دومین اثر مهم غیرداستانی سیمون دوبوار است که پیرامون انسان، آزادی و اخلاق نوشته شده. کتاب در سه بخش با عناوین ابهام و آزادی، آزادی شخصی و دیگران و بعد ایجابی ابهام نگارش شده و در انتها نیز نتیجه‌گیری کوتاهی دارد. «ابهام و آزادی» زیربناهای فلسفی موضع بووار در مورد اخلاق را نشان می‌دهد. او باور دارد که انسان اساسا در انتخاب آزاد است، این آزادی از «هیچ» خود ناشی می‌شود و جنبه‌ای اساسی از توانایی فرد برای خود بودن است. بخش دوم «آزادی شخصی و دیگران» نام دارد که به بررسی راه‌های مختلفی که افراد می‌کوشند آزادی خود را انکار کنند اختصاص دارد؛ زیرا آزادی می‌تواند ناراحت‌کننده و آزاردهنده باشد. همچنین این بخش بیان می‌کند که برخی آزادی خود را به رسمیت می‌شناسند اما از آن سوءاستفاده می‌کنند، به‌عنوان مثال یک نیهیلیست که در زندگی خود شکست خورده، با توجه به اینکه نمی‌تواند چیزی باشد، تصمیم می‌گیرد هیچ باشد. بخش سوم که «بعد ایجابی ابهام» است از پنج زیربخش تشکیل شده که نخستین آن‌ها با نگاهی انتقادی به نگرش تفکر مستقل می‌پردازد و آن را غیرقابل اجرا می‌داند. دومین زیربخش بدی‌های ظلم و ستم را بررسی می‌کند و مشاهداتی عمیق را درباره‌ی رابطه‌ی ستم و ستمگر ارائه می‌دهد. سومین زیربخش نیاز به خشونت و معضلات اخلاقیِ در پی آن را بررسی می‌کند. زیربخش بعدی به واکاوی رابطه‌ی کنش در زمان حال برای دستیابی به یک هدف نامشخص در آینده می‌پردازد و در نهایت زیربخش پنجم پیرامون این مبحث که هر فردی هم به‌طور بنیادی آزاد است، هم می‌تواند از خود فراتر رود و هم واقعی است و به چیزی که هست محدود است، سخن می‌راند. در نهایت بخش نتیجه‌گیری کتاب، دیدگاه بووار درباره‌ی آزادی انسان را خلاصه می‌کند: «صرف نظر از ابعاد حیرت‌آور جهان پیرامون ما، تراکم جهل ما، مخاطرات مصائب آتی، و ضعف فردی ما درون جمعیتی سترگ، این واقعیت باقی می‎ماند که اگر انتخاب کنیم وجودمان را در تناهی‌اش اراده کنیم، تناهی‌ای که بر امر نامتناهی گشوده است، امروز مطلقا آزادیم.»
بخشی از کتاب
به نظر می‌رسد انسان‌های امروزی پارادکس وضعیتشان را حتی شدیدتر از همیشه احساس می‌کنند. ایشان خود را غایت اعلایی می‌دانند که همۀ اعمال باید تابع آن باشند، اما اقتضائات عمل وامی‌داردشان با یکدیگر مثل ابزار، مانع یا وسیله رفتار کنند. هرچه سلطه‌شان بر جهان گسترده‌تر باشد، خود را در برابر نیروهای غیرقابل کنترل درهم‌شکسته‌‌تر می‌یابند. اگرچه آنها اربابان بمب اتمی‌اند، ولی همان بمب ساخته شده فقط برای اینکه نابود‌شان کند. هر یک از زندگی خود طعمی بی‌مانند در کام دارد، در همان حال که خود را بی‌ارج‌تر از حشره‌ای در جمعیت سترگی احساس می‌کند که حدودش با حدود زمین یکی است. شاید اینان در هیچ دورۀ دیگری عظمتشان را درخشان‌تر اظهار نکرده باشند و در هیچ دورۀ دیگری این عظمت چنین هولناک تحقیر نشده باشد. به‌رغم آن‌همه دروغ‌های لجوجانه، در هر لحظه، در هر فرصتی، حقیقت برملا می‌شود، حقیقت زندگی و مرگ، حقیقت انزوای من و پیوندم با جهان، آزادی و بردگی‌من، بی‌ارجی و اهمیت اعلای هر انسان و همۀ انسان‌ها.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است