نور گون
(داستان های کوتاه فارسی،قرن 15)
موجود
ناشر | نشر نی |
---|---|
مولف | بهاره حجتی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 108 |
شابک | 9786220606338 |
تاریخ ورود | 1403/06/20 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1403 |
وزن (گرم) | 136 |
کد کالا | 136796 |
قیمت پشت جلد | 1,400,000﷼ |
قیمت برای شما
1,400,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
نورگون نخستین مجموعهداستان نویسنده است که داستانهایی خواندنی و خوشتراش را در خود جا داده است؛ بانویی جوان که بهزیبایی تصاویری جذاب را خلق و پیشکش مخاطب کرده است. برخی داستانهای جاگرفته در کتاب، نامزد جوایز گوناگون و یا داستان برگزیدهی جشنوارههای مختلف شدهاند. در یکی از داستانهای کتاب اینگونه میخوانیم:
یکآن چند جفت چشمِ سرخ و بهخوننشسته جان میگیرند روی سینه دیوار. مار هزارسری چنبره زده و فشفش میکند. نیشش را بیرون میکشد و زبانههای آتش رها میشوند از دهانش بیرون. نعره میکشم. بندبند بدنم میلرزد و نقطههای سیاه تیر میزنند به چشمم. زیر چکمههای سیاهم چال میشود، خالی میشود، و پس سرم دوخته میشود به زمین. خاکریزهها پلکم را بستهاند. بعد صدای ضرب ریختن خاک میپیچد توی گوشهام، مهیب و محکم. نفسم پس میرود. لایهلایه میروم پایین، پایین و پایینتر. سنگین و سنگینتر میشوم. پشتبندش خاک دماغ و دهانم را پر میکند و باز هم میروم پایین و پایینتر. سینهام جای هوا خاک بلعیده. میخواهم سرفه کنم، اما دهانم پر از خاک شده، نمیشود، نمیتوانم. بدنم توان جنبیدن ندارد. سنگ شدهام.
یکآن چند جفت چشمِ سرخ و بهخوننشسته جان میگیرند روی سینه دیوار. مار هزارسری چنبره زده و فشفش میکند. نیشش را بیرون میکشد و زبانههای آتش رها میشوند از دهانش بیرون. نعره میکشم. بندبند بدنم میلرزد و نقطههای سیاه تیر میزنند به چشمم. زیر چکمههای سیاهم چال میشود، خالی میشود، و پس سرم دوخته میشود به زمین. خاکریزهها پلکم را بستهاند. بعد صدای ضرب ریختن خاک میپیچد توی گوشهام، مهیب و محکم. نفسم پس میرود. لایهلایه میروم پایین، پایین و پایینتر. سنگین و سنگینتر میشوم. پشتبندش خاک دماغ و دهانم را پر میکند و باز هم میروم پایین و پایینتر. سینهام جای هوا خاک بلعیده. میخواهم سرفه کنم، اما دهانم پر از خاک شده، نمیشود، نمیتوانم. بدنم توان جنبیدن ندارد. سنگ شدهام.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر