مقدمه ای بر زیبایی شناسی
(زیبایی شناسی)
موجود
ناشر | نگاه |
---|---|
مولف | گئورگ ویلهلم فریدریش هگل |
مترجم | علی اکبر معصوم بیگی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 432 |
شابک | 9786003768055 |
تاریخ ورود | 1403/02/10 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1403 |
وزن (گرم) | 377 |
کد کالا | 133169 |
قیمت پشت جلد | 4,250,000﷼ |
قیمت برای شما
4,250,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
به عقیدهی بسیاری از هگلپژوهان مقدمههایی که هگل بر برخی آثار بزرگ خود، ازجمله زیباییشناسی و پدیدارشناسی روح، نوشته خود آثاری مستقل به شمار میروند و چنانکه هگل در برخی از این آثار تصریح کرده است مقدمهنویسی او نه در حکم چکیده و زبدهی اثر اصلی است و نه درآمدی برای آشنایی خواننده با آنچه در پی میآید، بلکه تأملی است در کلیت و جوهرهی اثر. هگل هنر را همچون تجربهای معنوی از دین و فلسفه متمایز میسازد، سپس به بحث نظری دربارهی هنر میپردازد و سرانجام آن را هم از زیبایی طبیعت ممتاز میشمارد و هم دامنهی سخن را به نبوغ هنرمند و اصالت او میکشاند. هگل در فلسفهی هنر خود خاصه زیر تأثیر و نفوذ وینکلمان، کانت و شیلر است و تز «پایان هنر» او بهویژه در هایدگر و آدورنو تأثیر ژرف داشته است. زیباییشناسی هگل شرحی گسترده و فراخدامن از زیبایی در هنر، تحول تاریخی هنر و تکهنرهایی چون معماری، مجسمهسازی، نقاشی، موسیقی و شعر است. تحلیلهای ممتاز و پرتأثیر او در هنر مصری، مجسمهی یونانی و تراژدی کهن و مدرن مایهی شگفتی زیباییشناسانی است که همهی همت خود را به زیباییشناسی و مسائل استحسانی معطوف داشتهاند و در نظر بسیاری از پژوهندگان زیباییشناسی هگل یکی از بزرگترین دستاوردهای نظریهی زیباییشناسی از هنگام فنّ شعر ارسطو است.
این کتاب چنان مقدمهای است که زیباییشناسی را از دریچهی دید هگل به تماشا مینشیند.
این کتاب چنان مقدمهای است که زیباییشناسی را از دریچهی دید هگل به تماشا مینشیند.
بخشی از کتاب
دوران هگل عصر آفرینندگى شگرف بود؛ ولى در آن هنگام همیشه چنین بهنظر نمىرسید. نه تنها هگل، بلکه فریدریش ویلهلم یوزف فون شلینگ (1775-1854) ــدوست دیگر هگل از دورهى دانشکدهى توبینگن ــ این عصر را زمانهى سستى و تهىمایگى فرهنگى مىشمردند. این باور سرچشمههاى گوناگون و متعدد داشت. نخست، موسیقى، یعنى هنرى که در آن آلمان مدرن از یونان باستان و هر ملت و کشور و دورهاى بر گذشته بود، روى هم رفته ارج بسیار نداشت. شوپنهاؤر در کتاب جهان همچون اراده و تصور (1819) موسیقى را هنر برتر شمرد، ولى سخن او را درست تا پس از مرگ هگل نادیده انگاشتند و تازه در این هنگام است که موسیقى رفته رفته هنر برتر شمرده مىشود. رومانتیکهاى دهههاى 1790 و 1800 ــاشلگل، نووالیس، تیک و شلینگ ــ ادبیات یا شعر را هنر برتر مىدانستند. هگل با این نظر همداستان بود. او نیز مانند شلینگ دلیلهاى خاصى براى کوچک شمردن موسیقى داشت. هنر جدى داراى تم یا مضمون و، در ترازى ژرفتر، داراى معنا بود: هنرِ جدى نمودار خدا یا امر مطلق به شکل حسى است. ولى موسیقى به خودى خود به هیچ چیز بیرون از خود اشاره ندارد: موسیقى داراى هیچگونه تم یا مضمون غیرموسیقایى نیست و هیچ بینشى از جهان بیرون از موسیقى به دست نمىدهد. هگل از اُپرا خوشش مىآمد، ولى آن را بیشتر سرگرمى مىشمرد تا هنر جدى: به نظر او لیبرتو بهندرت ادبیاتى درجهى یک بهشمار مىآید و موسیقى متن نوشته اندکى بیش از زیب و زینت متن است. هگل موسیقى صرفا سازى را از این هم فروتر مىشمرد.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر