دسته بندی : رمان نوجوان

رقابت کوهستانی

نویسنده: ایرلیس هانتر
220,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 248
شابک 9786229261767
تاریخ ورود 1403/01/28
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 204
قیمت پشت جلد 220,000 تومان
کد کالا 132766
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
«رقابت کوهستانی» شروع شده است. سانتاندرها آخرین پس‌اندازشان را هم برای شرکت در مسابقه خرج کرده‌اند. فقط اگر جایزه را ببرند، می‌توانند مثل یک خانواده کنار هم بمانند. این رمان قصه‌ی پنج دختر و پسرِ سه تا سیزده‌ساله است که وارد یک مسابقه‌ی نقشه‌کشی شده‌اند و می‌خواهند با بزرگ‌ترها، با زمان و حتی با خودشان مسابقه بدهند. هر روز از سفر این بچه‌ها پر از خطر، سرگرمی، شوخی‌های بامزه و حس‌هایی آشنا مثل ترس یا دلتنگی است. بعد از خواندن این ماجراها جور دیگری به نقشه‌ها نگاه می‌کنید و ممکن است بخواهید داستان پشت هر نقشه‌ی کوچک و بزرگی را کشف کنید، از ته‌وتوی جریان نام‌گذاری رودخانه‌ها، خیابان‌ها و مسیرهای فرعی هر جنگل یا شهری در جهان سر در بیاورید و به دنیای پشت لوکیشن‌ها و جی‌پی‌اس‌ها و نقشه‌های اینترنتی سفر کنید. خوب است بدانید که «رقابت کوهستانی» برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال کودک و نوجوان نیوزیلند شده است. هرکدام از بچه‌های خانواده‌ی سانتاندر استعداد خاصی دارند: چشم‌های فرانسی چیزهایی را می‌بینند که برای بقیه تار و مه‌آلودند. سَل شیب‌های جاده، ارتفاع قله‌ها و پنجاه رقم اعشار عدد پی را حساب می‌کند. جو مراقب است طناب کم نیاید و بهترین مسیرها را پیدا می‌کند. هنوز معلوم نیست هامف چه مهارت عجیب‌وغریبی دارد اما… ناگهان همه‌ی حساب و کتاب‌ها به هم می‌خورند. مامان از قطار جا می‌مانَد. یکی نشانه‌های جاده را جابه‌جا می‌کند. بچه‌ها باید یک‌جوری جان خودشان را نجات بدهند. فقط ۲۸ روز وقت دارند تا به خط پایان برسند! مجموعه‌ی «جوان و جهان» در بخش رمان‌های نوجوانِ ادامه ما را با ادبیات نوجوانی در گوشه و کنار دنیا آشنا می‌کند تا شیوه‌های مختلف نوشتن، فکرکردن و زندگی در کنار یکدیگر را بهتر بشناسیم. نویسنده‌ی این کتاب آیرلیس هانتر است. آیرلیس هانتر حالا هفتادسـاله اسـت و در زندگی‌اش شـغل‌های عجیب‌وغریبی داشـته، مثلا در فیلیپیـن معلـم بـوده و در سـنگاپور آرشـیو نامه‌هـا را مرتـب می‌کـرده. مدتـی نظافتچـی قلعه‌هـای تودرتـو بـوده و بعضی وقت‌ها داور جشـنواره‌های ادبی. حالا هـم از نیوزیلند برای مجموعه‌دارهای عربستانی سنگ می‌فرستد.
بخشی از کتاب
جو قطب‌نما را باز کرد و به بکت گفت «سوزنش رو می‌بینی؟ خیلی می‌لرزه. از قطب‌نمای قدیمی‌ام هم بیشتر می‌لرزه. برای این‌که حساس‌تر و دقیق‌تره. فرانسی هم همین‌طوریه. نسبت به آدم‌های دیگه حساس‌تره ولی چیزهای بیشتری رو هم تجربه می‌کنه. می‌تونه صداهای بیشتری رو بشنوه. یه عالمه صداهای بلند رو با هم می‌شنوه. برای همینه که اون‌قدر از جمعیت زیاد آدم‌ها می‌ترسه. اون همه جار و جَنجال، صدای وحشتناکی توی سرش درست می‌کنن. اما خوبیش اینه که رنگ‌ها براش درخشان‌ترن و شکل‌ها و اُلگوهای همه‌چی رو می‌تونه ببینه. همه ‌چی هم دقیق یادش می‌‌مونه. همه تیم‌ها کسی رو دارن که نقشه‌ها رو براشون طراحی می‌کنه. فرانسی طراح و البته‌سِلاح سِری و مخفی ماست. ما به‌خاطر فرانسی شانس بردن توی این مسابقه رو داریم. البته اون توی خونه مثل آدم‌های عادیه. منظورم اینه که کارهای روزمره‌اش رو مثل بقیه انجام می‌ده. برای خودش چای می‌ریزه، لباس‌های تمیز و خیس رو پهن می‌کنه تا خشک بشن، فقط… لباس‌ها رو به ‌ترتیب رنگ‌های رنگین‌کمون پهن می‌کنه!» بکت هویج را نوازش کرد. «درسته. فکر کنم هیچ‌وقت نفهمم دقیقا چند نوع آدم توی دنیا وجود دارن.»
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است