فردریش نیچه (زندگی نامه ای فلسفی)
(فریدریش ویلهلم نیچه(1844-1900م))
موجود
ناشر | نشر نی |
---|---|
مولف | جولیان یانگ |
مترجم | محمد دهقانی |
قطع | وزیری |
نوع جلد | زرکوب |
تعداد صفحات | 832 |
شابک | 9786220605584 |
تاریخ ورود | 1402/11/01 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1403 |
وزن (گرم) | 1436 |
کد کالا | 129924 |
قیمت پشت جلد | 8,600,000﷼ |
قیمت برای شما
8,600,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
در این کتاب، یانگ به بسیاری از پرسشهای پیچیدهای میپردازد که حاصل آمیختگی شرححال نیچه با آثار اوست: چرا پسر کشیشی پروتستان به جایی رسید که خود را «دجّال» بخواند؟ چرا این پروسی سرسخت از پروس زمان بیسمارک بیزار شد؟ و چرا این دشمن فمینیسم معاشرت با زنان فمینیست را ترجیح میداد؟ یانگ تفکّر نیچه را در بافتار روزگار خودش ــ ظهور میلیتاریسم پروسی، یهودستیزی، علم داروینی، جنبشهای «جوانان» و نهضتهای رهاییبخش، و نیز نظریهی «مرگ خدا» ــ میگذارد و بر تأثیر قطعی افلاطون و ریشارد واگنر در تلاش نیچه برای اصلاح فرهنگ غربی تأکید میکند. از تأثیر ویرانگری که عشق نافرجام نیچه به لو سالومه بر شخصیت او داشت نیز سخن میگوید و میکوشد تا بفهمد چرا نیچه در چهلوچهارسالگی دیوانه شد.
مواجههی تصادفی نیچه با کتاب اینک مشهورِ شوپنهاور، یعنی جهان همچون اراده و تصوّر، آغاز راهی بود که او را به سوی اندیشهای تازه دربارهی معنای زندگی و مسئلهی رستگاری انسان رهنمون شد. آشنایی و مصاحبت نسبتا طولانی وی با ریشارد واگنر نیز حادثهی مهم دیگری بود که در شکلگیری فلسفهی دوران جوانی او مؤثر افتاد، هرچند نیچه در دوران پختگی اندیشه و فلسفهاش از این هر دو مراد و مربّی خود، یعنی شوپنهاور و واگنر، درگذشت و به انتقاد از اندیشههای آنها پرداخت. آشنایی او با سنّت شرقشناسی آلمان، که در قرن نوزدهم پیوند استواری با رشتهی تخصّصی نیچه، یعنی فیلولوژی، داشت او را با جهانهای فکری ادیان و ادبیات شرق آشنا کرد. انتقادهای روزافزون وی از مسیحیت و تباهیهایی که بهزعم خود در آن میدید، موجب شد که آرمانهای خود را در ادیان شرقی بجوید. از سر تصادف نبود که مشهورترین کتاب خود را به نام پیامبری ایرانی نوشت و نام آن را «چنین گفت زرتشت» نهاد. زرتشتی که ما در آن کتاب میبینیم، بسی بیش از آنکه با روایتهای خود زرتشتیان همخوانی داشته باشد، در واقع تصویری است از خود نیچه که از غار تیرهگون مسیحیت به در آمده و به منتقد سرسخت آن بدل شده بود.
مواجههی تصادفی نیچه با کتاب اینک مشهورِ شوپنهاور، یعنی جهان همچون اراده و تصوّر، آغاز راهی بود که او را به سوی اندیشهای تازه دربارهی معنای زندگی و مسئلهی رستگاری انسان رهنمون شد. آشنایی و مصاحبت نسبتا طولانی وی با ریشارد واگنر نیز حادثهی مهم دیگری بود که در شکلگیری فلسفهی دوران جوانی او مؤثر افتاد، هرچند نیچه در دوران پختگی اندیشه و فلسفهاش از این هر دو مراد و مربّی خود، یعنی شوپنهاور و واگنر، درگذشت و به انتقاد از اندیشههای آنها پرداخت. آشنایی او با سنّت شرقشناسی آلمان، که در قرن نوزدهم پیوند استواری با رشتهی تخصّصی نیچه، یعنی فیلولوژی، داشت او را با جهانهای فکری ادیان و ادبیات شرق آشنا کرد. انتقادهای روزافزون وی از مسیحیت و تباهیهایی که بهزعم خود در آن میدید، موجب شد که آرمانهای خود را در ادیان شرقی بجوید. از سر تصادف نبود که مشهورترین کتاب خود را به نام پیامبری ایرانی نوشت و نام آن را «چنین گفت زرتشت» نهاد. زرتشتی که ما در آن کتاب میبینیم، بسی بیش از آنکه با روایتهای خود زرتشتیان همخوانی داشته باشد، در واقع تصویری است از خود نیچه که از غار تیرهگون مسیحیت به در آمده و به منتقد سرسخت آن بدل شده بود.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر