زنان برتر از ما (چطور در زندگی شخصی و حرفه ای بلندپرواز باشیم)
(تعادل بین کار و زندگی،زنان اهل کسب و کار،زنان شاغل)درباره کتاب
کتاب زنان برتر از ما، از مجموعه کتابهای زندگی بهتر، اثری است از جنی چاماس به ترجمهی محیا احمدی پور که از سوی انتشارات شَمعدونی منتشر و وارد بازار کتاب شده است.
از آنجایی که زنان عهدهدار مسئولیتهای متعددی در جامعه و زندگی اجتماعی هستند از جمله وظایف مربوط به همسر، فرزندان، خانواده و خانهداری و برای برخی از آنها وظایف مربوط به شغل؛ در نتیجه همواره برای رسیدن به بلندپروازیها و رویاهایشان با چالشها، موانع و مشقتهای فراوانی روبهرو هستند. این چالشها و تلاش برای اینکه تمام وظایفشان را بهخوبی انجام دهد، فشارهای زیادی بر زنان متحمل میکنند و بهمرور آنها را دچار فرسودگی میکند.
جنی چاماس که خود در برههای از سالهای زندگیش این مشکلات را تجربه کرده است، در این کتاب تلاش نموده است تا تجربهها و دستاوردهای ارزشمند خود را در زمینه مدیریت فشارها با زنان دیگر به اشتراک بگذارد. او در سه بخش با عناوین: «من»، «زندگی حرفهای» و «زندگی شخصی» مجموعهای از مهارتهای فردی، تمرینات و راهکارهایی را ارائه داده است تا با بهرهگیری از آنها زنان بتوانند با برقراری تعادل و توازن میان زندگی شخصی و حرفهای خود، به بلندپروازیهای شخصیشان جامهی عمل بپوشانند و زندگی دلخواهشان را تجربه کنند.
از آنجایی که زنان عهدهدار مسئولیتهای متعددی در جامعه و زندگی اجتماعی هستند از جمله وظایف مربوط به همسر، فرزندان، خانواده و خانهداری و برای برخی از آنها وظایف مربوط به شغل؛ در نتیجه همواره برای رسیدن به بلندپروازیها و رویاهایشان با چالشها، موانع و مشقتهای فراوانی روبهرو هستند. این چالشها و تلاش برای اینکه تمام وظایفشان را بهخوبی انجام دهد، فشارهای زیادی بر زنان متحمل میکنند و بهمرور آنها را دچار فرسودگی میکند.
جنی چاماس که خود در برههای از سالهای زندگیش این مشکلات را تجربه کرده است، در این کتاب تلاش نموده است تا تجربهها و دستاوردهای ارزشمند خود را در زمینه مدیریت فشارها با زنان دیگر به اشتراک بگذارد. او در سه بخش با عناوین: «من»، «زندگی حرفهای» و «زندگی شخصی» مجموعهای از مهارتهای فردی، تمرینات و راهکارهایی را ارائه داده است تا با بهرهگیری از آنها زنان بتوانند با برقراری تعادل و توازن میان زندگی شخصی و حرفهای خود، به بلندپروازیهای شخصیشان جامهی عمل بپوشانند و زندگی دلخواهشان را تجربه کنند.
بخشی از کتاب
بلندپروازی مزیتهای فراوانی دارد. شما را از منطقه امن خود بیرون میآورد و این امکان را فراهم میکند تا به رؤیاها و زندگیای که همیشه آرزو داشتید برسید. اما بخش مخربی نیز در آن به چشم میخورد که همان ترساندن و نگران کردن شما است. در واقع هنگام رؤیاپردازی و تعیین اهداف بلندپروازانه، مغز خزنده شما شروع میکند به هشدار دادن.
با خود میگویید:
. «میخواهم شغل رؤیاییام را پیدا کنم.»
. «میخواهم گردش مالی شرکتم را در یک سال شش برابر افزایش دهم.»
. «میخواهم مادری بینقص باشم.»
در این صورت احساس کوهنوردی را دارید که به قله نگاه میکند و سرگیجه میگیرد. شرایط فعلی خود را ارزیابی میکنید و اهدافتان را دور از دسترس میبینید.
ناخودآگاه افکار بسیاری به ذهن شما خطور میکند:
. «دستیابی به آن واقعاً دشوار است.»
. «نمیدانم چگونه از عهده آن برآیم.»
. «این کار عملی نیست.»
این افکار با بروز هیجانهایی ناخوشایند همچون ترس، دلسردی یا بیانگیزگی مانع پیشروی شما میشوند. سرانجام چون احساس میکنید نمی توانید قله را فتح کنید، اهداف خود را رها میکنید و مسیری دیگر در پیش میگیرد که بیشک برایتان یأس و ناامیدی نیز به همراه خواهد داشت. رها کردن رؤیاها واقعاً حسرتبرانگیز است! اما آیا اساساً نیاز است قله را فتح کنید؟ آیا از آنچه فکر میکنید آسان تر نیست؟
سه نگرش را به شما پیشنهاد میدهم که با تمرین میتوانید بلندپروازیهای خود را آسانتر محقق کنید:
۱.هدفی بلندپروازانه و دستیافتنی معین کنید.
اگر هدفی بیش از حد بلندپروازانه باشد تقریباً تحقق آن امکانپذیر نخواهد بود. در واقع هدف دور از دسترس در زمانی محدود تبدیل به عاملی غیرمولد خواهد شد. بنابراین دیگر آن را باور ندارید و بدون باور نیز نهتنها تلاشی برای تحقق آن نمیکنید بلکه ناامید و خسته هم میشوید.
اکنون از خود بپرسید:
. آیا هدف من بلندپروازانه است؟
. آیا دستیابی به آن ممکن است؟
. فکر میکنید شانس موفقیت شما چقدر است؟
با خود میگویید:
. «میخواهم شغل رؤیاییام را پیدا کنم.»
. «میخواهم گردش مالی شرکتم را در یک سال شش برابر افزایش دهم.»
. «میخواهم مادری بینقص باشم.»
در این صورت احساس کوهنوردی را دارید که به قله نگاه میکند و سرگیجه میگیرد. شرایط فعلی خود را ارزیابی میکنید و اهدافتان را دور از دسترس میبینید.
ناخودآگاه افکار بسیاری به ذهن شما خطور میکند:
. «دستیابی به آن واقعاً دشوار است.»
. «نمیدانم چگونه از عهده آن برآیم.»
. «این کار عملی نیست.»
این افکار با بروز هیجانهایی ناخوشایند همچون ترس، دلسردی یا بیانگیزگی مانع پیشروی شما میشوند. سرانجام چون احساس میکنید نمی توانید قله را فتح کنید، اهداف خود را رها میکنید و مسیری دیگر در پیش میگیرد که بیشک برایتان یأس و ناامیدی نیز به همراه خواهد داشت. رها کردن رؤیاها واقعاً حسرتبرانگیز است! اما آیا اساساً نیاز است قله را فتح کنید؟ آیا از آنچه فکر میکنید آسان تر نیست؟
سه نگرش را به شما پیشنهاد میدهم که با تمرین میتوانید بلندپروازیهای خود را آسانتر محقق کنید:
۱.هدفی بلندپروازانه و دستیافتنی معین کنید.
اگر هدفی بیش از حد بلندپروازانه باشد تقریباً تحقق آن امکانپذیر نخواهد بود. در واقع هدف دور از دسترس در زمانی محدود تبدیل به عاملی غیرمولد خواهد شد. بنابراین دیگر آن را باور ندارید و بدون باور نیز نهتنها تلاشی برای تحقق آن نمیکنید بلکه ناامید و خسته هم میشوید.
اکنون از خود بپرسید:
. آیا هدف من بلندپروازانه است؟
. آیا دستیابی به آن ممکن است؟
. فکر میکنید شانس موفقیت شما چقدر است؟
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر