سنگدل

(داستان های آمریکایی،قرن 21م)
نویسنده: مریسا مایر
505,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 456
شابک 9786222045708
تاریخ ورود 1401/10/01
نوبت چاپ 21
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 500
قیمت پشت جلد 505,000 تومان
کد کالا 118592
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
کاترین قبل از اینکه در سرزمین عجایب مایه‌ی وحشت باشد، دختری بود با رؤیاهای زیبای بسیار. او یکی از بهترین دخترهای سرزمین عجایب بود، دختری محبوب، پادشاه سرزمین دل‌ها و البته شیرینی‌پزی بااستعداد. آرزوی او راه‌انداختن شیرینی‌پزی برای خودش بود؛ اما مادرش می‌گفت بهتر است ملکه‌ی سرزمین دل‌ها باشد تا یک شیرینی‌پز. اما چیزی نمی‌گذرد که با ازراه‌رسیدن جست، دلقک خوش‌قیافه و مرموز دربار، همه‌چیز تغییر می‌کند. کاترین تصمیم دارد سرنوشتش را خودش رقم بزند؛ اما در سرزمینی پر از جادو و دیوانگی و هیولا، هیچ‌چیز قابل‌پیش‌بینی نیست، درست مثل سرنوشت کاترین. نویسنده‌ی مشهور، مریسا مایر، در نخستین رمان تک‌جلدی خود سراغ «آلیس در سرزمین عجایب» رفته است و از شخصیت‌های آن رمان جاودان (مخصوصا ملکه‌ی دل‌ها) برای روایت فانتزی‌ای شخصی و هولناک استفاده کرده است. پرفروش‌ترین رمان در رده‌ی جوانان روزنامه‌ی نیویورک تایمز و یو.اس.ای. تودی برای ده هفته.
بخشی از کتاب
کاترین گذاشت ماری‌آن لباس و زیرپوشش را به هزار جان‌کندن از تنش در بیاورد و گفت: «خیال می‌کردم امروز می‌خوای بری دهکده.» -رفتم؛ ولی باورت نمی‌شه چقدر حوصله‌سربر بود. همه داشتن درباره‌ی جشن رقص وراجی می‌کردن. انگار نه انگار پادشاه همیشه از این جشن‌ها می‌گیره. ماری‌آن لیف را برداشت و بازوهای کاترین را آن‌قدر لیف کشید تا پوستش رنگ عوض کرد و قرمز شد. بعد بدنش را به گلاب آغشته کرد تا هرچه بوی خمیر شیرینی و دود آتش مانده بود، از بین برود. -توی دهکده شایع شده دلقک جدید دربار امشب کارش را شروع می‌کنه. جک داشت لاف می‌زد که همین اول کار می‌خواد کلاه دلقک رو بدزده و زنگوله‌هاش رو خرد کنه. -چه کار بچگانه‌ای! -من هم همین رو می‌گم. جک خیلی موذیه. ماری‌آن به کاترین کمک کرد زیرپوش جدیدی بپوشد. بعد او را روی چهارپایه‌اش نشاند و موهای تیره‌اش را شانه زد: «یه خبر جالب هم به گوشم خورد. پینه‌دوز داره بازنشست می‌شه و تا آخر این ماه مغازش رو تخلیه می‌کنه.» با یک بند و ظرف پر از سنجاق و مقداری موم، موهای کاترین را پشت گردنش جمع کرد و چند رشته از موهای فرفری بامزه‌اش را دور صورتش ریخت. -پینه‌دوز؟ توی مین استریت؟ -آره. همون. ماری‌آن کاترین را چرخاند و با پچ‌پچ ادامه داد: «وقتی این خبر رو شنیدم، فوری به ذهنم رسید که چه جای عالی‌ای می‌شه برای ما.»
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است