مدرسه افسانه ای (طلسم مرلین 2،بخش اول)

او شبیه هیچ یک از دخترهایی نبود که قبلا می‌شناختند ولی برای‌شان آشنا بود. بینی دراز و نوک تیز، فکی قوی و چشمانی آبی داشت که فاصله‌شان از هم کم بود. گردنش کشیده‌تر از حد معمول بود و پوستش کک مکی. دختر مستقیم در چشمان آن دو نگاه کرد و لبخند ملیحی زد، سپس جیغ کرکننده‌ای کشید که آگاتا و سوفی از جای‌شان پریدند. بعد برای هردو دختر از دور نشان محبتی فرستاد، تور را روی صورتش کشید و با کنار زدن دیگران از سرسرا بیرون رفت. همه‌ی دخترها که انگار لال شده بودند، او را تماشا کردند ولی در یک چشم به هم زدن دوباره بلوا به پا شد و همگی به طرف سوفی و آگاتا حمله‌ور شدند و بتریکس سوتش را زد.