دسته بندی : زندگینامه

این منم محمدعلی کلی (آدم های معمولی جهان را تغییر می دهند!)،(گلاسه)

(سرگذشتنامه محمدعلی کلی،سرگذشتنامه بوکسورها،سیاهان ایالات متحده،مناسب برای بالای 8 سال،تصویرگر:کریستوفر الیوپولوس،گلاسه)
نویسنده: برد ملتزر
مترجم: هستی حسینی
79,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 44
شابک 9786227924411
تاریخ ورود 1401/03/04
نوبت چاپ 4
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 111
قیمت پشت جلد 79,000 تومان
کد کالا 113514
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
کتاب حاضر یک جلد از مجموعه‌کتاب‌های آدم‌های معمولی جهان را تغییر می‌دهند! است که به شرح سرگذشت محمدعلی کلی «بهترین بوکسور تاریخ» می‌پردازد. او همیشه خود واقعی‌اش بود و با عزمی راسخ پای عقاید و باورهایش ایستاد و رنج مبارزه را تحمل کرد. کلی از همان کودکی به‌دنبال ماجراجویی بود و با وجود ناملایمات زندگی هرگز ناامید نشد. هنگامی که محمدعلی تصمیم گرفت یک بوکسور شود، برای به‌دست‌آوردن جایگاه مورد نظر خود تلاش کرد. او با ترس‌هایش چشم در چشم شد و با آن‌ها مبارزه کرد. هرچند باوجوداینکه توانسته بود به مدال المپیک دست یابد، همچنان رنگ پوستش مانع از آن می‌شد که از حقوق بسیاری که شهروندان سفیدپوست داشتند، بهره‌مند شود. او که در پی اتفاقاتی به دین اسلام روی آورد و مسلمان شد، این دین را دین برادری و صلح یافت، گرچه اجازه نداشت از عقاید خود صحبت کند.
بخشی از کتاب
پیش خودم فکر می‌کردم مدال طلای المپیک زندگی‌ام را از این رو به آن رو می‌کند. همه‌جا آن را به گردنم می‌انداختم و خیال می‌کردم حالا می‌گذارند بروم توی رستوران و غذا بخورم. لطفا یک همبرگر و یک میلک شیک. ما به سیاه‌پوست‌ها خدمات نمی‌دهیم. اما من قهرمان المپیک هستم! شرمنده، تشریف ببر بیرون! همه فکر می‌کردند آمریکا مهد آزادی است، اما اگر شما پشت گوشتان را دیدید من هم رنگ آزادی را دیدم. به خاطر رنگ پوستم حقوقی را که بقیه داشتند، من نداشتم. اگر این مدال باعث تساوی حقوق همه نشود، خب پس یعنی مفت هم نمی‌ارزد. چیزی که از آن سال یادم مانده این است که مدال طلا را از گردنم درآوردم. این مشکل فقط در شهر لویی ویل نبود. به میامی رفتم تا بوکسور حرفه‌ای بشوم. صبح‌ها که می‌دویدم، پلیس جلویم را می‌گرفت و چون سیاه‌پوست بودم حتما باید با باشگاهم تماس می‌گرفت تا مطمئن شود من واقعا دارم آنجا تمرین می‌کنم. همان جایی که هستی وایستا. باید کارت شناسایی‌ات را ببینم. کمی بعد از این ماجراها، مسلمان شدم. و این یعنی دین من اسلام است. ما مسلمان‌ها باور داریم که همه‌ی انسان‌ها برای چیزهای مشترکی مبارزه می‌کنند: عشق، همبستگی و تفاهم. وقتی می‌خواهم با شما حال و احوال کنم می‌گویم «سلام»، به معنی سلامتی و صلح. درباره‌ی دین جدیدم به کسی چیزی نمی‌گفتم. آن روزها، ورزشکاران سیاه‌پوست حق نداشتند از عقاید و باورهایشان حرف بزنند. باید کار خودمان را پیش می‌بردیم و راضی می‌بودیم. نباید جیکمان در می‌آمد. اما من همیشه راه و روش خودم را داشتم. من بهترین هستم! من خوش‌تیپ‌ترین مبارز دنیا هستم. من قوی‌ترین مبارز دنیا هستم. من سریع‌ترین مبارز دنیا هستم!
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است