#
#
دسته بندی : زندگینامه

لوکا مودریچ:زندگی نامه من

(سرگذشتنامه فوتبالیست های کرواسی،لوکا مودریچ،1985م)
نویسنده: لوکا مودریچ
مترجم: آرمین زمانی
295,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 323
شابک 9786226489584
تاریخ ورود 1402/03/10
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1402
وزن (گرم) 355
قیمت پشت جلد 295,000 تومان
کد کالا 122737
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
لوکا مودریچ، اسطور‌ه‌ی کروات رئال مادرید، در اولین و تنها زندگی‌نامه‌اش، داستان سفر باورنکردنی خود را از دوران کودکی در قلب جنگ بالکان تا تبدیل شدن به ستاره‌ی رئال‌مادرید و بهترین بازیکن تاریخ کشورش بازگو می‌کند. از روزهایی که شاهد قتل پدربزرگش به دست صرب‌ها بود، مجبور شد به عنوان یک جنگ‌زده همراه خانواده‌اش از شهرش فرار کند و در میان آژیر قرمز بمباران، فوتبال بازی کند. در سال 2018، لوکا مودریچ با یک شاهکار بی‌سابقه تاریخ فوتبال را ثبت کرد - هر چهار جایزه معتبر فوتبال را در یک سال به دست آورد: توپ طلا در جام جهانی روسیه، بهترین بازیکن مرد فیفا، بازیکن مرد سال یوفا، و توپ طلا. در همان سال به عنوان کاپیتان تیم کرواسی را به مدال نقره جام‌جهانی رساند. لوکا در این کتاب داستان زندگی ناگفته‌اش و جزئیاتی از دوران کودکی‌اش در یوگسلاوی جنگ‌زده را فاش می‌کند؛ او شروع خود را به عنوان یک بازیکن فوتبال تعریف می‌کند و از لحظات کلیدی در دینامو زاگرب، اسپرز و رئال مادرید پرده برمی‌دارد. کتاب حاضر روایت شخصی موویچ از اوج حرفه خود- مسیر دراماتیک کرواسی به فینال تماشایی جام جهانی- و تصویری از اندیشه او در بازی‌های سرنوشت‌ساز، کیفیت رابطه‌اش با بازیکنان و مربیان کلیدی و عزم درونی به‌عنوان نیروی‌محرکه‌ای برای تلاش در زمین فوتبال است. لوکا مودریچ که در سطح جهانی به عنوان یک بازی‌ساز رویایی و استاد خط میانی شهرت دارد، با آرزوی اثبات خود و رهبری به دنیا آمد. او از خاستگاه متواضع و سخت‌کوش خود، با سخاوت و پشتکار با همه کسانی که به او شک داشتند روبه‌رو شد و به اوج فوتبال جهان رسید. داستان زندگی او، داستانی الهام‌بخش برای همه‌ی انسان‌ها است.
بخشی از کتاب
چیزهای زیادی درمورد روزهای اولیه زندگی من و بزرگ شدن در فقر، ترس از جنگ و زندگی‌ام به عنوان یک پناهنده نوشته شده است. درست است که چیز چندانی نداشتیم. این هم درست است که بمباران و ترس برای مدت زمانی طولانی بخشی از زندگی روزانه من بود. 5 یا 6 سال به عنوان پناهنده و در خانه‌های موقتی زندگی کردیم که آن را با مردم دیگری شریک بودیم که با همان تقدیر غم‌انگیز دست‌وپنجه نرم می‌کردند. اما با وجود تمام این مسائل، اشتباه است اگر بگویم زندگی بدی داشتم یا با مشکلات زیادی دست‌وپنجه نرم کردم. والدینم و تمام افرادی که اطرافم بودند و در آن 16 سال از زندگی من نقش داشتند، همگی دلیل خاطرات خوب و شیرین من از آن روزها هستند. دوماگوی باشیچ فرد کتاب‌خوانی بود. پسرانی بودیم که تازه به بلوغ رسیده‌اند و او از ما هم می‌خواست کتاب بخوانیم! درآغاز، چنین درخواستی برایمان عجیب بود. از چنین چیزی خوشحال نشدیم اما مربی درموردش کاملا جدی بود. به ما یک کتاب می‌داد و یک هفته فرصت داشتیم آن را بخوانیم. بعد از آن، از ما آزمون می‌گرفت تا ببیند کاری که از ما خواسته را انجام داده‌ایم یا نه. تیم را دور یک دایره جمع می‌کرد و از هر بازیکن سوالی در مورد این فصل یا آن فصل می‌پرسید. می‌توانستیم کتابی که می‌خواهیم بخوانیم را انتخاب کنیم. همه کتاب‌ها را خیلی وقت پیش خوانده بود و می‌توانست خیلی سریع بفهمد آیا کسی راست می‌گوید یا نه. اگر کسی نمی‌توانست او را قانع کند که کتابش را خوانده‌، آن فرد را به خانه می‌فرستاد. قبول کردم کتاب رابینسون کروزوئه، هایدی و یک کتاب دیگر که اسمش را به خاطر نمی‌آورم را بخوانم. همه آنها را خواندم. می‌خواست به ما یاد دهد صرف‌نظر از این که خوشمان می‌آید یا نه، باید کاری که قولش را می‌دهیم را انجام دهیم!
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است