دسته بندی : رمان خارجی

وقتی نیچه گریست (رمانی درباره تسخیر ذهن)

(داستان های آمریکایی،قرن 20م،یوزف برویر،1842-1844،فریدریش ویلهلم نیچه،1844-1900م)
نویسنده: اروین د.یالوم
395,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 456
شابک 9786222673611
تاریخ ورود 1401/11/08
نوبت چاپ 2
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 399
قیمت پشت جلد 395,000 تومان
کد کالا 119784
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
در وین سده‌ی نوزدهم داستانی از عشق، سرنوشت و اراده در میان خردگرایانی شکل می‌گیرد که تصویری از آن دوران به دست می‌دهد. در این داستان دیدار خیالی فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی و یوزف بروئر، پزشک وینی روایت می‌شود. رویدادهای رمان در سال ۱۸۸۲ رخ می‌دهد و این داستان در واقع روایتی است از تاریخ برهم کنش فلسفه و روان‌کاوی و رویارویی خیالی برخی از مهم‌ترین چهره‌های دهه‌های پایانی قرن نوزدهم همچون فریدریش نیچه، یوزف بروئر و زیگموند فروید. ظاهرا نیچه به دلایلی در عشق و رابطه‌اش با زن‌ها پیوسته شکست می‌خورده و به زن نگاهی معیوب داشته است. دکتر بروئر در رمان یالوم موفق می‌شود کاری کند نیچه به عجز و ناتوانی‌اش در عشق اعتراف کند؛ همین‌جاست که نیچه می‌گرید.
بخشی از کتاب
بروئر و مهمانش لحظه‌ای را به سکوت گذراندند. سپس، لو سالومه نگاهش را مستقیم به چشمان بروئر دوخت و شروع به گفتن کرد: «دوستی دارم که دچار افسردگی شده و بیم دارم به‌زودی به زندگی‌اش پایان دهد. غم از ‌دست دادنش ضایعۀ عظیمی برایم خواهد بود و از آنجا که بخشی از مسئولیت را بر گردۀ خود حس می‌کنم، این جدایی، حتی اگر مصیبتش را تاب آورم و بر آن فائق آیم، تراژدی سهمگینی برایم خواهد بود.» کمی به‌سمت بروئر خم شد و با صدایی آهسته‌تر گفت: «اما، این مصیبت فقط گریبان مرا نخواهد گرفت، مرگ او عواقب خطیری در بر خواهد داشت، از جمله برای خود شما آقای دکتر، برای فرهنگ اروپا، برای همۀ ما، حرف‌هایم را بپذیرید.» بروئر لب به سخن گشود و گفت: «البته اطمینان دارم سرکار اغراق می‌فرمایید»، اما نتوانست کلماتش را کامل کند. هویدا بود آنچه این زن جوان می‌گفت، با حرف‌های بی‌پایه و اغراق‌آمیز دیگر جوانان فرق داشت. چیزی در حرف‌هایش بود که انگار باید جدی تلقی می‌شد. ایستادگی در مقابل صداقت و اعتقادات راسخش کار آسانی نبود. -«این دوست شما، این مرد کیست؟ آیا من او را می‌شناسم؟» «البته هنوز نه. اما روزی فراخواهد رسید، همگان او را خواهیم شناخت. نامش فریدریش نیچه است. شاید این نامه که از طرف ریشارد واگنر خطاب به پروفسور نیچه نوشته شده، بتواند او را بهتر به شما معرفی کند.» نامه‌ای از کیفش بیرون آورد، آن را باز کرد و به‌دست بروئر داد. «پیش از هر چیزی باید اقرار کنم نیچه از اینکه من اینجا نزد شما آمده‌ام و اینکه نامه اکنون در اختیار من است چیزی نمی‌داند.»
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است