دسته بندی : مدیریت

چهار هزار هفته (مدیریت زمان برای انسان فانی)

(مدیریت زمان،خوشبختی)
نویسنده: اولیور برکمن
مترجم: میثم همدمی
275,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 248
شابک 9786225213135
تاریخ ورود 1401/08/11
نوبت چاپ 3
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 249
قیمت پشت جلد 275,000 تومان
کد کالا 117290
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
بهره‌گیری نامناسب از زمان محدود و عملکرد بد در مدیریت زمان، مسئله‌ای است که اغلب ما با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنیم. با وجود تلاش‌های روزافزون برای استفاده حداکثری از زمان، همچنان با شکست مواجه هستیم و شرایط بدتر می‌شود. همین مسئله باعث شده تا کتاب‌های گوناگونی برای بهره‌گیری مناسب و بهینه از زمان منتشر شود و ترفندهای گوناگون در وب‌سایت‌های مختلف عرضه گردد؛ همچنین ابزارها و نرم‌افزارهای مختلفی در این راستا ارائه شده‌اند. با وجود این‌که این ابزارها و محصولات ناکارآمد نیستند، اضطراب، مشغله‌ها، و احساس تهی بودن با انسان امروزی همراه است و گویی تکالیف او لحظه‌به‌لحظه بیشتر می‌شود. فرسودگی فلج‌آوری انسان و به ویژه جوانان را تهدید می‌کند و این ناشی از عدم توانایی در مدیریت زمان و بی‌توجهی به آن است. هرچقدر با ابزارهای تسریع‌بخش در زندگی همراه می‌شویم، همچنان فرصت کمی برای زندگی کردن داریم؛ سوال این است که این مسئله به واقع از چه نشات می‌گیرد و چگونه می‌توان با زمان همراه شد؟! کتاب پیش رو در همین باب به نگارش درآمده و به مسئله زمان پرداخته است. این کتاب مسائل و مشکلات انسان را در مواجه با وقت به بحث گذاشته و مطالب درخورتوجه و سودمندی برای انسان امروزی درباره‌ی زمان و نحوه‌ی بهره‌گیری صحیح و کارآمد از آن ارائه کرده است.
بخشی از کتاب
همان‌طـور کـه مامفـورد اشـاره می‌کنـد، لازم نیسـت ابـداع سـاعت را تنهـا مقصـر مشکلات وابسته امروزی‌مان بدانیم (و البتـه من هـم ابدا به نفع بازگشت به زندگی دهقانان قرون وسطی بحث نمی‌کنم). مسـئله ایـن اسـت کـه اختـراع سـاعت مـا را بـه دورانی تازه وارد کرد. تا قبل از آن، زمان صرفا ابزاری بود که زندگی در بستر خود در آغوش کشیده بود، پدیده‌ای بود که زندگی از آن ساخته می‌شد. پس از ورود ساعت، در ذهن بسیاری از افراد، «زمان» و «زندگی» از هم جدا شدند؛ زمان به چیزی بدل شد که از آن استفاده می‌گردید و همین تغییر، پیش‌نیاز تمامی روش‌های مدرنی است که امروزه با آن‌ها دست‌به‌گریبانیم. به محض آنکه زمان به کالایی تبدیل شد که باید مصرف می‌شد، احساس تحت فشار بودن -خواه از سوی عوامل بیرونی، خواه از سوی خودتان- و نیز سرزنش خود آغاز شد؛ این احساس فشار مبنی بر این بود که باید به‌خوبی زمان را به کار گرفت و سرزنش نیز زمانی رخ می‌داد که گمان می‌کردید هدرش داده‌اید. وقتی شما با مطالبات متعدد بمباران می‌شوید، راه ساده این است که تصور کنید تنها واکنش ممکن به این مطالبات بهره‌گیری بهتر از زمان است، آن هم با کارآمدی بیشتر و سخت‌تر یا طولانی‌تر کار کردن. گویی شما ماشینی در انقلاب صنعتی هستید. حال‌آنکه می توان از خود سوال کرد که آیا این مطالبات معقول‌اند یا نه. در این حالت است که وسوسه می‌شوید هم‌زمان چندین کار را انجام دهید.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است