دسته بندی : ادبیات فارسی

رها و ناهشیار می نویسم (هنر جستارنویسی)

(خود سرگذشتنامه نویسی)
نویسنده: ادر لارا
343,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 288
شابک 9786226194563
تاریخ ورود 1400/11/07
نوبت چاپ 8
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 237
قیمت پشت جلد 343,000 تومان
کد کالا 110473
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
نویسنده کتاب پیش رو می‌کوشد فوت‌وفن نوشتن، ویرایش و انتشار جستار شخصی و خاطره‌پردازی را با لحنی شوخ‌وشنگ و سرخوشانه به خواننده بیاموزد؛ از آن‌جا که این سبک از نوشتن ویژگی جذاب و مهمی به نام رهایی و لاقیدی دارد، شیوه‌ای که مولف برای بیان مطالب خود از آن بهره‌برده کاملا مناسب به‌ نظر می‌آید. در حقیقت ادر لارا توصیه‌هایی عملی برای تقویت توان نوشتن در خواننده ارائه می‌دهد و همزمان مراقب است تا خواننده علاقه‌مند به جستارنویسی را گرفتار قواعد بی‌چون‌وچرا نکند. او فرایند طولانی و دشوار انتقال افکار نویسنده از ذهن به کاغذ و از کاغذ به خواننده را به‌شکلی واضح، دقیق و مرحله‌به‌مرحله توضیح می‌دهد و با بهره‌گیری از مثال‌ها و تمرین‌های متنوع، راه‌های تقویت مهارت نوشتن را که خود تجربه کرده به خواننده عرضه می‌کند. لارا شوق نوشتن را در مخاطب بیدار و او را در این راه همراهی می‌کند.
بخشی از کتاب
ببخشید اگر حرفم بیش از حد بدیهی است، اما حواس‌تان باشد که خاطره‌پردازی هم نوعی کتاب است، یعنی دست‌کم پنجاه‌هزار کلمه. خاطره‌پردازی قصه‌ای به اندازه‌ی یک کتاب است که می‌گوید چه مشتاقانه چیزی را می‌خواسته‌اید، چگونه برای رسیدن به خواسته‌تان به هر دری زده‌اید و در مسیر این تلاش چه چیزی درباره‌ی خودتان کشف کرده‌اید. خاطره‌پردازی قصه‌ای است درباره‌ی رخداد، رابطه یا مضمونی خاص و معمولا در مقایسه با کتاب‌های خاطرات بازه‌ی زمانی کوتاه‌تری را روایت می‌کند. کتاب‌های خاطرات گلچینی از قصه‌ها و حکایت‌های نه چندان مرتبطی‌اند که در طول عمر نویسنده رخ داده‌اند؛ کتاب‌هایی که نویسندگان‌شان معمولا از مشاهیر یا ستاره‌ها هستند و مردم، حین آفتاب گرفتن کنار استخر، خودشان را با آن سرگرم می‌کنند. مثلا بحث دوچرخه نیست، کتابی که لنس آرمسترانگ درباره‌ی نبردش با سرطان -و نه درباره‌ی اتفاق‌های مختلف تمام عمرش- نوشته، خاطره‌پردازی است نه خاطرات. بر خلاف خاطره‌پردازی و خاطرات، زندگی‌نامه یعنی قصه‌ی کامل یک زندگی. کسی زندگی نامه‌ی شما را نمی‌نویسد، مگر این که مشهور باشید. آیا ایده‌ی شما خوب است؟ شاید همین حالا هم چیزی در ذهن‌تان باشد که بخواهید درباره‌اش بنویسید. مثلا این که معشوقه‌ی شوهرتان به شما شلیک کرده، ایستگاه رادیویی غیرمجاز خودتان را راه انداخته‌اید یا این که از زندگی در نازونعمت و معاشرت با پولدارها دست کشیده‌اید و راهبه شده‌اید. یا مثلا وانتی که درست پارک نشده بود در سرازیری خیابان به حرکت افتاده و شوهرتان را که درست کنارتان ایستاده بوده به هوا پرتاب کرده. یا شاید بعد از یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی بدفرجام سعی کرده‌اید خودتان را بکشید. اما آیا این ایده به درد می‌خورد و می‌ارزد که برای نوشتنش زحمت بکشید و مهارت‌هایی تازه یاد بگیرید؟
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است