دسته بندی : زندگینامه

سیمای صادق هدایت

(داستان نویسان ایرانی،قرن 14،صادق هدایت،1281-1330)
نویسنده: احمد مدنی
425,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 486
شابک 9786222673420
تاریخ ورود 1401/08/29
نوبت چاپ 3
سال چاپ 1402
وزن (گرم) 432
قیمت پشت جلد 425,000 تومان
کد کالا 117797
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
سیمای صادق هدایت از دریچه‌ای تازه به زندگی این نویسنده‌ی معاصر ایرانی نظر افکنده و گام‌به‌گام روزهای زندگی‌اش را همپای او از تولد تا مرگ طی می‌کند. این کتاب، گزارشِ گونه‌ای از زندگی روزمره اوست و به خواننده می‌گوید که هدایت چگونه زیست چه کرد، چه گفت، چه نوشت و به که نوشت کجا رفت و با که رفت با که نشست و جوشید و بر که خروشید و از که چشم پوشید، چه خورد و چه نوشید و چه پوشید و سرانجام چگونه در گذشت.
بخشی از کتاب
صادق با آن چهرۀ سپید و موهای طلایی و چشمان آبی‌رنگ، کودکی زیبا بود و برادران و خواهرانش همیشه پروانه‏وار دور او جمع می‏شدند. صادق نیز مانند برادران و خواهرانش در دامن دایه‏ بزرگ شد و علاوه‌بر آن‌که مدام در آغوش مادر یا این خواهر و آن برادر بود، در بغل دایه‏اش آرام می‏گرفت. صـادق عزیزکردۀ خانواده و در همۀ دورۀ کودکی مایۀ سرگرمی اهل خانه بود و حرکات و گفـتار شیرین و دلچسبش همه را سرگرم می‏کرد. گذشته از آن دیدن صـادق با آن مـوهای بور و چشـم‏های رنگی، برای همۀ اطرافیان خوشایند بود و اگر کسی بغلش می‏کرد، دیگر نمی‏خواست وی را بر زمین بگذارد. صادق در بچگی مدام بلبل‌زبانی می‏کرد. اما هرچه بزرگ‏تر می‏شد، به ‏سکوت راغب‏تر می‏گشت. او دو برادر و دو خواهر بزرگ‏تر از خود داشت و کودکی او، شاید به ‏سبب اختلاف سنّی با برادران و خواهرانش، نسبتا در تنهایی و سکوت گذشت. صادق کودکی محجوب بود. وقتی کمی بزرگ‏تر شد، هرگاه از او سؤالی می‏کردند، سر را به ‏زیر می‏انداخت و تا گوش‏هایش قرمز می‏شد. در پنج‌سالگی و خیلی زودتر از معمول و سن خودش، آرامش و سکونی در حرکاتش دیده می‏شد و رغبت به ‏تنهایی داشت. شیطنت‏های بچگانه نداشت، غالبا در خودش فرو می‏رفت و در خاموشی و بی‏آزاری، به ‏گوشه‏ای می‏رفت و از کودکان دیگر کناره می‏گرفت. گرچه بچۀ آرامی بود، اما گاهی که چیزی او را ناراحت می‏کرد، عصبانی می‏شد، سرش را به ‏دیوار می‏کوبید و به ‏صورت خود چنگ می‏انداخت، به ‏طوری‏که لپ‏هایش خون می‏افتاد.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است