گامبی وزیر
(داستان های آمریکایی،قرن 20م)
موجود
ناشر | 360 درجه |
---|---|
مولف | والتر تویس |
مترجم | مینا اسکندری |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 304 |
شابک | 9786227418385 |
تاریخ ورود | 1400/10/14 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 289 |
کد کالا | 109749 |
قیمت پشت جلد | 2,490,000﷼ |
قیمت برای شما
2,490,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
کتاب گامبی وزیر اثری است از والتر تویس به ترجمه ی مینا اسکندری و چاپ انتشارات ٣۶٠ درجه.
بث هارمون هشت ساله بعد از کشته شدن مادرش در یک تصادف، به خانه ی کودکان بی سرپرست منتقل می شود. او که دختری باهوش اما ساکت و گوشه گیر است بعد از دیدن سرایدار یتیم خانه حین انجام بازی شطرنج، علاقه ی زیادی به این بازی پیدا می کند و با کمک سرایدار نحوه ی انجام آن را می آموزد. بث همه ی تلاشش را برای پیشرفت در شطرنج به کار می گیرد.
او با وجود اعتیادش به داروهای آرام بخش، موفقیت هایی در این زمینه به دست می آورد. اما هرچه موفقیتش در شطرنج بیشتر می شود، شخصیتش بیش از پیش به سوی نیستی و ویرانی می رود.
گامبی وزیر یک رمان خواندنی و جالب توجه است که یک مینی سریال براساس آن و به همین نام ساخته شده است.
بث هارمون هشت ساله بعد از کشته شدن مادرش در یک تصادف، به خانه ی کودکان بی سرپرست منتقل می شود. او که دختری باهوش اما ساکت و گوشه گیر است بعد از دیدن سرایدار یتیم خانه حین انجام بازی شطرنج، علاقه ی زیادی به این بازی پیدا می کند و با کمک سرایدار نحوه ی انجام آن را می آموزد. بث همه ی تلاشش را برای پیشرفت در شطرنج به کار می گیرد.
او با وجود اعتیادش به داروهای آرام بخش، موفقیت هایی در این زمینه به دست می آورد. اما هرچه موفقیتش در شطرنج بیشتر می شود، شخصیتش بیش از پیش به سوی نیستی و ویرانی می رود.
گامبی وزیر یک رمان خواندنی و جالب توجه است که یک مینی سریال براساس آن و به همین نام ساخته شده است.
بخشی از کتاب
با وجود اینکه رقبای روز سوم سرسخت تر بودند اما آن روز هم به راحتی روز اول سپری شد. مقداری زمان لازم بود تا ذهنش از تاثیر قرصها پاک شود اما زمان شروع مسابقه، ذهنش کاملا آماده بود. با اعتماد به نفس مهره ها را مدیریت می کرد و با خودباوری آنها را برمی داشت.
این تورنمنت اتاق «صفحات برتر» نداشت. صفحه ی اول، همان اولین صفحه روی اولین میز بود. بازی دوم بث روی میز ششم برگزار شد و هنگامی که بث استاد شطرنج را بعد از زدن یکی از رخ هایش وادار به واگذاری بازی کرد. افراد زیادی دور میزشان جمع شده بودند. حین تشویق ها چشم گرداند، آلما ویتلی را دید که از پشت در اتاق با شادی به او لبخند میزد.
بازی نهایی پشت میز شماره یک بث با استادی به نام رودولف برگزار شد. در اواسط بازی رودولف توانست مهره ها را در وسط صفحه معاوضه کند و بث با یک رخ، یک اسب و سه سرباز نگران پایان بازی بود. رودولف هم همین مهره ها را داشت با این تفاوت که رودولف به جای اسب، فیل داشت. بث از این وضعیت راضی نبود، فیل برای رودولف یک امتیاز اساسی محسوب می شد. ولی بث موفق شد آن را آچمز کند و با اسب تعویض کند و بعد از اشتباه محاسباتی رودولف بث همه توجهش را معطوف بازی کرد. یک ساعت و نیم بعدی بازی به نفع بث بود. بث با یک سرباز به رودولف کیش داد، رخ ها را تعویض کرد و یکی از سربازها را برای محافظت از شاه گذاشت. تشویق ها مداوم بود. رودولف عصبی شد و بازی را واگذار کرد.
تشویق های جانانه ادامه داشت. بث به جمعیت دور میز نگاه کرد. عقب جمعیت خانم ویتلی در لباس آبی اش با نهایت اشتیاق و افتخار دست میزد.
موقع برگشت به اتاق خانم ویتلی جام سنگین قهرمانی را حمل می کرد و چک در جیب بلوز بث بود.
این تورنمنت اتاق «صفحات برتر» نداشت. صفحه ی اول، همان اولین صفحه روی اولین میز بود. بازی دوم بث روی میز ششم برگزار شد و هنگامی که بث استاد شطرنج را بعد از زدن یکی از رخ هایش وادار به واگذاری بازی کرد. افراد زیادی دور میزشان جمع شده بودند. حین تشویق ها چشم گرداند، آلما ویتلی را دید که از پشت در اتاق با شادی به او لبخند میزد.
بازی نهایی پشت میز شماره یک بث با استادی به نام رودولف برگزار شد. در اواسط بازی رودولف توانست مهره ها را در وسط صفحه معاوضه کند و بث با یک رخ، یک اسب و سه سرباز نگران پایان بازی بود. رودولف هم همین مهره ها را داشت با این تفاوت که رودولف به جای اسب، فیل داشت. بث از این وضعیت راضی نبود، فیل برای رودولف یک امتیاز اساسی محسوب می شد. ولی بث موفق شد آن را آچمز کند و با اسب تعویض کند و بعد از اشتباه محاسباتی رودولف بث همه توجهش را معطوف بازی کرد. یک ساعت و نیم بعدی بازی به نفع بث بود. بث با یک سرباز به رودولف کیش داد، رخ ها را تعویض کرد و یکی از سربازها را برای محافظت از شاه گذاشت. تشویق ها مداوم بود. رودولف عصبی شد و بازی را واگذار کرد.
تشویق های جانانه ادامه داشت. بث به جمعیت دور میز نگاه کرد. عقب جمعیت خانم ویتلی در لباس آبی اش با نهایت اشتیاق و افتخار دست میزد.
موقع برگشت به اتاق خانم ویتلی جام سنگین قهرمانی را حمل می کرد و چک در جیب بلوز بث بود.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر