دسته بندی : رمان خارجی

خون ناپاک:کاوشگری های کارآگاه ارلندور (ادبیات پلیسی35)

(داستان های ایسلندی،قرن 20م)
مترجم: زهرا زارعی
ناموجود
مشخصات
تعداد صفحات 264
شابک 9786222019273
تاریخ ورود 1400/08/11
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1400
وزن (گرم) 287
قیمت پشت جلد 65,000 تومان
کد کالا 108066
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
شخصیت اصلی «خون ناپاک»، یکی از محبوب‌ترین شمایل‌های داستان‌های کارآگاهی در دو دهه‌ی اخیر است که از دل رمان پلیسی و جنایی اسکندیناوی بیرون آمده است. اگرچه کمیسر ارلندور با رمان «پسران غبار» (1994) متولد شد، اما این ترجمه‌ی «خون ناپاک» به زبان انگلیسی بود که نام او را سر زبان‌ها انداخت و به توفیقی ادامه‌دار انجامید. رمان‌های او تاکنون به چهل زبان ترجمه شده و علاوه‌بر کمیسر ارلندور، حتی ریکاویک (محل وقوع داستان‌هایش) به جغرافیایی، آشنا برای خوانندگان آثارش بدل شده است. در«خون ناپاک» کمیسر ارلندور با ماجرایی بسیار پیچیده روبه‌روست که با پیوندخوردن به علوم آزمایشگاهی و پزشکی ژنتیک ابعاد جذابی بدان داده می‌شود. داستان با پیداشدن یک جسد به‌شکل کنجکاوی‌برانگیزی آغاز می‌شود. جنازه‌ی مردی در یکی از آپارتمان‌های «ریکاویک» پیدا می‌شود. ارلندور در صحنه‌ی قتل رد پای مشخصی پیدا نمی‌کند، جز یک یادداشت مرموز و عکسی از قبر یک دختر. بنابراین ارلندور چاره‌ای ندارد جز اینکه دست‌به‌دامن همکارانش در پزشک قانونی شود تا هیچ سرنخی را نادیده نگذارد. جست‌وجوی ارلندور وی را به مرکز تحقیقات ژنتیک رهنمون می‌کند تا پاسخ‌های مبهم این رمزوراز را پیدا کند. «خون ناپاک» صرف‌نظر از داستان پرکشش و کارآگاه مجذوب کننده‌اش، به‌دلیل تصویر زنده و تاثیرگذاری که از محل کل وقوع داستان ارائه می‌کند، مخاطب را با خود همراه می‌کند. ایندیرداسون در این زمینه به شیوه‌ای خلاقانه اسطوره‌های ایسلندی را که در زمان معاصر نیز همچنان در سطح ملی و اجتماعی، بازتاب دارند، در رمانش مورد استفاده قرار می‌دهد تا در این داستان پرفرازوفرود مفاهیمی چون عدالت، گناه و بی‌گناه و مجازات را مورد اشاره قرار دهد. «خون ناپاک» در سال ۲۰۰۲ جایزه‌ی کلید شیشه‌ای نویسندگان جنایی اسکاندیناوی را برای بهترین رمان داستانی جنایی نوردیک دریافت کرد. جایزه‌ای که سال بعد نیز با رمان «سکوت گور» دوباره از آن خود کرد. او تنها نویسنده‌ای بود که دو سال متوالی برنده‌ی این جایزه‌ی مهم شد. در سال ۲۰۰۶ با اقتباس از «خون ناپاک» فیلمی موفق به کارگردانی بالتاسار کورماکور نیز ساخته شده است.
بخشی از کتاب
تکه‌ای کاغذ درست بالای سر جسد افتاده بود، با یادداشتی که برای ارلندور نامفهوم می‌نمود. مردی حدودا هفتادساله به پهلوی راست افتاده بود، درست مقابل مبل اتاق نشیمن نقلی. پیراهن آبی و شلوار مخمل کبریتی حنایی پوشیده بود و دمپایی به پا داشت. موهای تُنُک و خاکستری‌اش پر از لکه‌های خون بود. کنار جسد زیرسیگاری شیشه‌ای بزرگی افتاده بود که لبه‌های تیزی داشت. آن‌هم غرق خون بود. میز عسلی واژگون شده بود. آپارتمانِ همکف در ساختمانی دوطبقه قرار داشت. باغ کوچکی دورتادورش را دربرمی‌گرفت که از سه طرف با دیوار سنگی پوشیده می‌شد. برگ درختان باغ ریخته و زمین را فرش برگ کرده بود و شاخه‌های پیچ‌درپیچ به‌سمت تاریکی آسمان گسترده می‌شد. در مسیر منتهی به پارکینگ بودند و مأموران اداره‌ی آگاهی ریکیاویک داشتند خودشان را به صحنه می‌رساندند. افسر پزشکی داشت گواهی فوت را امضا می‌کرد. پانزده دقیقه پیش جسد را پیدا کرده‌اند. کارآگاه ارلندور یکی از اولین افرادی بود که سر صحنه حاضر شد. منتظر همکارش سیگوردور بود. غروب اکتبر سایه‌اش را بر تمام شهر می‌افکند‌و باران مرتباً به باد پاییزی سیلی می‌زد. یک نفر چراغ روی میز اتاق نشیمن را روشن کرده بود و حالتی حزن‌انگیز، اطراف را دربرمی‌گرفت. صحنه‌ی جرم کاملا دست‌نخورده بود.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است