ازدواج دروغین
(داستان های آمریکایی،قرن 21م)
نویسنده:
کیمبرلی بل
مترجم:
محدثه احمدی
ناموجود
مشخصات
تعداد صفحات
362
شابک
9786222018474
تاریخ ورود
1399/03/25
نوبت چاپ
1
سال چاپ
1398
وزن (گرم)
333
قیمت پشت جلد
65,000 تومان
کد کالا
91466
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
کیمبرلی بل متولد 20فوریه1968، رماننویس معروف آمریکایی است. «آخرین نفس»، «افراد مورد اعتماد ما»، «سه روز گمشدن»، «زن عزیزم» و «غریبهای در دریاچه» از آثار بل هستند؛ اما او با رمان «ازدواج دروغین» معروف شد. این کتاب در لیست پرفروشهای یواسایتودی، روزنامه سراسری آمریکا، والاستریتژورنال، یکی از مهمترین و پرنفوذترین روزنامههای اقتصادی-سیاسی جهان، و روزنامهی کانادایی گلوب اندمیل قرار گرفت. این کتاب رتبه اول فهرست پرفروشهای برنامههای صوتی آیتونزیوکی را به دست آورد و در بخش بهترین اثر مرموز و تریلر شبکه اجتماعی کتاب گودریدز، به مرحلهی نیمهنهایی رسید.
ماجرای رمان «ازدواج دروغین» از این قرار است که هفت سال از ازدواج و زندگی بیعیبونقص آیریس و ویل گذشته و همهچیز به خوبی و خوشی پیش میرود. اما یک روز صبح، ویل برای سفری کاری به فلوریدا میرود. این همان روزی است که آیریس آن را پایان خوشبختی خودش میپندارد. هواپیمایی که به مقصد سیاتل درحال پرواز است، سقوط میکند و تمام سرنشینان آن کشته میشوند. طبق گزارش سازمان خطوط هوایی، نام ویل نیز در فهرست مسافران این پرواز بوده است. آیریس ماتومبهوت و در این اندیشه باقی میماند که چرا ویل دربارهی سفرش به او دروغ گفته و علاوهبراین ممکن است در زندگی چه دروغهای دیگری به او گفته باشد؟
«ازدواج دروغین» داستان رازآلود و هوشمندانهای دارد که خواننده را به سفری پرهیجان میبرد. نویسنده برای نگارش قصهی خود از تعلیقی پیچیده استفاده کرده که برای طرفداران داستانهای مرموز خانوادگی جذاب است. مردی در شرایطی اسرارآمیز به مرگ و نیستی میرسد و زنش مصمم میشود حقیقت را درباره فردی که عمری عاشقش بود، کشف کند. بهنظر میرسد نوشتن چنین سوژهای به هر روش دیگری غیراز آنچه بل در این رمان به رشتهی تحریر درآورده، حق داستان را ادا نمیکرده است، اما تجربه وی در نگارش داستانهای زنانه باعث شده بتواند این موضوع را با روندی عادی که احساسات در آن نقش مهمی دارد، به این رمان تبدیل کند.
بخشی از کتاب
هرکسی رازی دارد...
هفت سال از ازدواج آیریس و ویل میگذرد. آنها زندگی مشترک بیعیبونقصی دارند. تا اینکه یک روز صبح، ویل برای سفری کاری به فلوریدا میرود و خوشبختی آیریس تمام میشود: هواپیمایی به مقصد سیاتل سقوط میکند و تمام سرنشینان آن کشته میشوند و طبق گفتهی خطوط هواپیمایی، ویل یکی از مسافران این هواپیما بوده است.
آیریس ماتمزده و مبهوت میشود و فکر میکند این یک سوءتفاهم بزرگ است. چرا ویل دربارهی سفرش به او دروغ گفته؟ چه دروغهای دیگری ممکن است به او گفته باشد؟ آیریس با درماندگی تلاش میکند رازهای شوهرش را کشف کند ولی در این راه به جوابهای شوکهکننده ای میرسد.
***
«تمام شب، خواب دیدم جای ویل هستم، در میان ابرها در هواپیما. کمربندم را بستهام. ناگهان از آسمان پایین میافتم. هواپیما کج میشود و میچرخد. صدای جیغ موتورهایش به اندازهی جیغ خودم کرکننده است. به اندازهی صدای تمام مسافرین وحشتناک است. به پایین شیرجه میزنیم. با سرعتی غیرقابلکنترل به سمت زمین کج میشویم. به محض اینکه هواپیما منفجر می شود، از خواب میپرم. تلخی وحشت ویل را در دهانم حس میکنم. آیا میدانست دارد چه اتفاقی میافتد؟ آیا جیغ کشید و گریست و دعا کرد؟ آیا در آخرین لحظات زندگیاش، به من فکر کرد؟»
نظرات کاربران
افزودن نظر
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است
افزودن نظر
منتظر نظرات شما هستیم ...
کالاهای مرتبط