دسته بندی : رمان خارجی

ظهور هانیبال (خاستگاه شرارت دکتر لکتر آشکار می شود...)

(داستانهای آمریکایی،قرن 20م)
نویسنده: توماس هریس
395,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 364
شابک 9786005722499
تاریخ ورود 1397/08/21
نوبت چاپ 2
سال چاپ 1401
وزن (گرم) 411
قیمت پشت جلد 395,000 تومان
کد کالا 70772
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
پیش از کتاب‌های «اژدهای سرخ» و «سکوت بره‌ها» به نقل از واشینگتن پست: «هریس در ژرفای داستان لکتر کندوکاو می‌کند ... ظهور هانیبال، به ظن قوی، بهترین رمان اوست.» توماس هریس به ما نشان می‌دهد چگونه هانیبال لکتر ترسناک‌ترین مرد دنیا می‌شود... در جبهه‌ی شرق همه‌ی اجزای شکل‌گیری هیولایی وجود دارد، این یتیم باهوش اهریمنانی دارد که در حافظه‌اش کمین کرده‌اند، با تکه‌های گذشته‌ی هولناک او، در وجودش حفره ایجاد می‌کند. اگر لکتر بتواند با اهریمنان قلب و ذهنش رویارو شود، می‌تواند خود آن‌ها را بیابد، شکارشان کند و به‌گونه‌ای آرامش دست یابد. زنی زیبا و کم‌نظیر او را در قلب خود جای می‌دهد، از هر سلاح و هر نیرنگی که در زیر فرمان خود دارد بهره می‌گیرد تا او را از تاریکی برهاند، تا نیروهای وحشتناکی را که هانیبال لکتر با نخستین بار چشیدن خون رها ساخت، متوقف کند.
بخشی از کتاب
هانیبالِ مخوف (1365 - 1428) قلعة لکتر را در مدت پنج سال ساخت و از آن برای بیگاری کشیدن از سربازانی استفاده کرد که در جنگ ژالگیریس اسیر کرده بود. او، در نخستین روزی که پرچمش از برج‌های کامل شده به اهتزاز در آمد، زندانیان را در باغچه گرد هم آورد و، با برپاکردن چوبة دار خود برای سخنرانی در پای آن برای‌شان، همان‌گونه که قول داده بود، مردان را رها ساخت که به خانه‌هایشان بروند. بسیاری از آنان، به سبب کیفیت غذا و آزوقة او، بودن در خدمتش را برگزیدند. پانصد سال بعد، هانیبال لکتر هشت ساله و هشتمین کسی که آن نام را به خود گرفته بود، با خواهر کوچکش، میشا، ایستاده در باغچه، برای قوهای سیاه در آب‌های سیاه خندق تکه‌های نان پرتاب می‌کرد. میشا که برای حفظ تعادل خود، دست هانیبال را گرفته بود، در بسیاری از پرتاب‌های تکه‌های نان درون خندق، به کلی اشتباه کرد و آن‌ها را درون خندق نینداخت. ماهی کپور بزرگ برگ‌های پهن سوسن را بر سطح آب به حرکت درآورد و سنجاقک‌ها را به هوا پراند.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است