حروفی که می‌خوانند یا می‌گریزند؟ راز تأثیر فونت فارسی در جان کتاب

3 ماه پیش زمان مطالعه 4 دقیقه


در نگاه اول، شاید فونت یا نوع قلمِ مورد استفاده در یک کتاب فارسی، مسئله‌ای حاشیه‌ای و صرفاً زیبایی‌شناختی به نظر برسد؛ چیزی که به‌زعم بسیاری، کمترین تأثیر را در تجربۀ خواندن دارد. اما اگر از منظر طراحی گرافیک، روان‌شناسی خواندن، بازار نشر و تجربه مخاطب به موضوع بنگریم، متوجه می‌شویم که انتخاب فونت، نه‌فقط یک انتخاب زیبایی‌شناسانه، بلکه تصمیمی استراتژیک، فرهنگی و حتی تجاری است. فونت، همان صدایی است که متن با آن با مخاطب حرف می‌زند؛ گاه آرام و دلنشین، گاه خسته‌کننده و سرد، و گاه حتی آن‌قدر نامتناسب که مخاطب را از ادامه خواندن منصرف می‌کند.
در زبان فارسی، انتخاب فونت به‌دلیل ویژگی‌های خاص ساختار حروف، پیوستگی نوشتاری و تنوع نگارشی، چالش‌برانگیزتر از زبان‌هایی چون انگلیسی است. حرف فارسی اتصال‌پذیرند و این پیوستگی باعث می‌شود که خوانایی و ریتم بصری متن، به‌شدت وابسته به طراحی قلم باشد. فونت‌هایی چون ایران‌سنس، نازنین، بی‌نازنین، وزیر، شبنم و صنم هریک لحن و روح خاص خود را دارند. فونت نازنین، با سابقه‌ای قدیمی در نشر درسی و دانشگاهی، لحن رسمی و خشک‌تری دارد؛ درحالی‌که فونت ایران‌سنس، با طراحی مدرن و مینیمال، بیشتر در آثار روزنامه‌نگاری و دیجیتال استفاده می‌شود و حس پویایی و معاصر بودن را القا می‌کند.

 


جالب آنکه، حتی ژانر کتاب نیز بر انتخاب فونت تأثیر می‌گذارد. یک رمان ادبی جدی، به فونتی نیاز دارد که وقار و آرامش را منتقل کند؛ درحالی‌که کتابی طنز یا اثری کودکانه، ممکن است با فونت‌هایی بازیگوش، نرم و فانتزی، ارتباط بهتری برقرار کند. در آثار کودک و نوجوان، فونت هم باید خوانا و واضح باشد و هم باید تخیل‌برانگیز باشد، تا کودک از ورق‌ زدن صفحات خسته نشود و بازی حروف برایش تبدیل به تجربه‌ای لذت‌بخش شود.
از منظر فنی، برخی فونت‌ها دارای کرنینگ (فاصله‌گذاری حروف) و لیدینگ (فاصله بین خطوط) استانداردتر و چشم‌نوازتر هستند که باعث می‌شود چشم کمتر خسته شود. چاپ کتاب با فونت‌هایی که تراکم بیش‌از‌حد دارند یا ارتفاع خطی نامتناسبی دارند، خواننده را به‌مرور فرسوده می‌کند. بسیاری از ناشران حرفه‌ای، با آزمون و خطای بسیار به فونت‌هایی می‌رسند که نه‌فقط زیبا، که کاربردی، روان و مناسب حجم‌های بالا از خواندن هستند.
اهمیت فونت به حدی‌ است که حتی می‌تواند احساس اعتماد یا بی‌اعتمادی به یک کتاب ایجاد کند. تصور کنید کتابی درباره‌ی روان‌درمانی یا فلسفه، با فونتی بیش‌از‌حد فانتزی و کودکانه منتشر شود؛ چنین ناسازگاری‌ای، حس جدی‌ بودن محتوا را مخدوش می‌کند. یا کتابی عاشقانه که با فونتی خشک و رسمی چاپ شود، بخشی از لطافت متن را از دست می‌دهد. این همان‌جاست که فونت، نه یک انتخاب تزئینی، که پلی بین روح اثر و ذهن مخاطب می‌شود.

 

 

نکته عجیب این است که بسیاری از ناشران، هنوز اهمیت فونت را در حدی نمی‌دانند که طراح یا مشاور تایپوگرافی در تیم تولید خود داشته باشند. درحالی‌که در غرب، این نقش به اندازه ویراستار یا گرافیست جلد مهم شمرده می‌شود. انتخاب یک فونت مناسب برای متن اصلی، تیترها، پاورقی‌ها و نقل‌قول‌ها، مانند ارکستری هماهنگ، به کتاب روح می‌بخشد و هارمونی بصری ایجاد می‌کند.
درنهایت، فونت در کتاب فارسی، نه‌فقط شکل‌دهنده‌ی ظاهر کلمات، که بخش مهمی از شخصیت کتاب است. انتخاب نادرست فونت، مانند این است که بازیگری نابلد نقش شخصیت اصلی را ایفا کند؛ محتوا هست؛ اما تأثیرگذاری ندارد. اما فونت مناسب، مانند بازیگری ستاره است که روح شخصیت را تجسم می‌بخشد و خواننده را غرق در داستان یا مفهوم می‌کند. پس اگر کتابی را ورق زدید و احساس کردید که واژه‌ها بی‌صدا با شما گفت‌وگو می‌کنند، بدانید که شاید راز آن، در حروفی نهفته باشد که خوب اتخاب شده‌اند. 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید