از دریچه تاریخ ایران؛ شخصیت‌های تاثیرگذار در تاریخ ایران: حکیم عمر خیام نیشابوری

1 سال پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

 

یکی از مشاهیر نامدار ایرانی که شهرت خود را مدیون رباعیاتش است، درحالی‌که همه‌چیزدان، فیلسوف، ریاضی‌دان و منجم نیز بوده، حکیم عمر خیام است. خیام همه‌ی عمر خود را صرف علوم ریاضی و فلسفه کرد و تنها برای رهایی از این اشتغالات زمانی را به سرودن رباعی می‌گذراند. مردی متعلق به دوران سلجوقی، زمانه‌ای که در آن نوشتن و فضل و ادب نایاب است. روزگاری که تعصب و اختلاف میان مردم بیداد می‌کند، حکامی نه‌چندان خردمند بر جامعه حکم می‌رانند و سخن‌گفتن می‌تواند عواقبی سخت به‌دنبال داشته باشد؛ زیرا متهم‌شدن به کفر چیزی بعید نیست و همین اوضاع است که خیام را وا می‌دارد تا جانب احتیاط را نگه دارد و تا حد زیادی از سخن‌گفتن اجتناب کند. او در میان اهالی فرهنگ و فلسفه که در آن روزگار تنگنا و فشار را احساس می‌کردند و عده‌ای سر خود را نیز باختند، با تلاشی سخت روش تعامل با حکومت را برگزید که این شیوه برایش انتقادهایی را از سوی برخی روشنفکران به‌دنبال آورد، تاآنجاکه خیام را فرصت‌طلب و عافیت‌جو نامیدند. بااین‌وجود نمی‌توان از خلق رباعیاتی بدیع که اندیشه‌هایی ژرف و گاه فلسفی را در خود جای داده که شهرت آن جهان را فرا گرفته است، چشم پوشید.

اسناد و روایات موجود پیرامون خیام سال تولد او را 439 هجری قمری بیان کرده‌اند. دورانی درخشان از حیث ظهور و شکوفایی بزرگان و نوابغی در علم و اندیشه و همان‌طور که شرحش رفت نامناسب به جهت جو و قدرت حاکم بر جامعه. او که در نیشابور به دنیا آمد، جز برای حج و چند سفر دیگر به بخارا و بلخ و سرخس و براساس برخی روایات بغداد، از نیشابور خارج نشد.

 

خیام شاعر را اغلب می‌شناسیم، کسی که رباعیاتش بازتابی از فکر و اندیشه‌ی فلسفی‌اش است و یکی از مشهورترین قطعات ادبی جهان امروز. محبوبیت رباعیات خیام در حدی است که پس از کتاب مقدس و آثار شکسپیر، پرتیراژترین کتاب انگلیسی به حساب می‌آید. از رباعیات او این‌گونه بر می‌آید که مردی واقع‌بین بوده و نسبت به زمانه، مرگ و زندگی با نگاهی واقع‌نگر سخن گفته است؛ او همچنین شاعری بدبین نیز به نظر می‌آید و رباعیاتش تقریبا به‌کلی از عنصر عرفانی خالی است. در مورد اصالت برخی رباعیات که شاعرش را خیام گفته‌اند شبهه‌هایی وجود دارد و چندان بعید نیست که برخی رباعیات تنها به او نسبت داده شده باشند و خیام خالقشان نباشد.

 

اما خیام وجهی دیگر نیز دارد، او دانشمندی بود که در نجوم و ریاضیات، به‌ویژه ریاضیات، به جایگاهی بلند رسید. اثر او با عنوان رساله فی الجبر و المقابله، برجسته‌ترین رساله در حوزه‌ی ریاضیات در تمام قرون وسطی بود. حل هندسی و همچنین تحقیق در زمینه‌ی حل معادلات جبری درجه‌ یک، درجه دو و درجه سوم در این اثر جای گرفته است. او همچنین در اثر خود، شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس، تحقیقاتی را عرضه کرده که در تاریخ ریاضیات اهمیت دارد و قرن‌ها بعد مورد استفاده‌ی ساکری که کشیش و استاد ریاضیات دانشگاه پادیا بود قرار گرفت.

خیام با بهره از مسائل جبری مطرح در آثار بیرونی، راه‌حل‌هایی برای معادلات ارائه کرد که بعدها ریاضی‌دان و منجم برجسته، خواجه نصیرالدین توسی، از آن بهره برد.

نقش فعال و برجسته‌ی او در تنظیم تقویم جلالی که منسوب به جلال‌الدین ملکشاه است، قابل‌توجه است.

 

فلسفه‌ی خیام و اندیشه‌ی فیلسوفانه‌ی او را می‌توان در سروده‌هایش به تماشا نشست. نه به این معنا که در اشعار خیام اصطلاحات فلسفی بازگو می‌شود، بلکه عمیق‌ترین مفاهیم فلسفی در بطن آن، جا خوش کرده است. در واقع آنچه که شعر خیام را قابل‌ستایش و متمایز می‌کند صرف‌نظر از بُعد ادبی آن، فلسفه‌ی شعر اوست.

از دیدگاه هدایت ترانه‌های کوچک اما پرمغز خیام، مسائل مهم و تاریک فلسفی که موجب سردرگمی انسان در تمام دوران شده، افکاری که به اجبار به او تزریق شده و و اسراری که برایش لاینحل مانده، را بازتاب می‌کند؛ او به زبان شعر تمام مشکلات، معماها و مجهولات را بیان می‌کند و در پی چاره‌ای برای آن است. هرکسی می‌تواند در سروده‌های خیام تکه‌ای از افکار یا یأس خود را کشف کند و جالب اینکه هرچه زمان می‌گذرد، گیرایی این رباعیات برای مخاطب بیشتر می‌شود و این‌گونه است که شاهد مورد توجه قرار گرفتن آن از سوی اقوام و نژادهای گوناگون هستیم.

 

هرچند به لحاظ تاریخی، درباره‌ی هم‌زمانی دوره‌ی زندگی خیام و بوعلی سینا اما و اگرهایی وجود دارد، اما شکی نیست که خیام ابن‌سینا را استاد خود می‌دانسته و ارادت و اعتقاد علمی و همراه با تعصب نسبت به او داشته است، بنابراین او یا در واقعیت شاگرد بوعلی بوده و یا اینکه مکتب او را شاگردی می‌کرده. فلسفه‌ی خیام بسیار نزدیک به نگرش فلسفی ابن‌سینا و در حقیقت نزدیک به فلسفه‌ی مشّاء و الاهیات معتزله است. نکته‌ی جالب توجه درباره‌ی خیام و بوعلی نزدیکی سرشت و سرنوشت آن‌ها به یکدیگر است؛ آن‌ دو هم در روزگار خود و هم پس از آن تکفیر شدند و هردو در کهن‌سالی سر از گریبان عرفان و لاادری‌گری بیرون آوردند.

میزان دلبستگی خیام به ابن‌سینا به حدی است که گفته شده او در ساعات پایانی عمر سرگرم مطالعه‌ی مبحث واحد و کثیر از کتاب شفای بوعلی بوده...

از سال‌های پایانی زندگی خیام چندان خبری در دست نیست، اما مطابق با تحقیقات صورت‌گرفته، در محرم سال 526 هجری قمری در 83سالگی درگذشت.

منابع:

کتاب خیام‌نامه نشر زوار

کتاب می و مینا نشر گویا

گردآوری:

ریحانه کردی

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید