#
#
دسته بندی : فلسفه و منطق

باختن به بدن

(سیمون وی،1909-1943م)
187,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 128
شابک 9786226194877
تاریخ ورود 1404/09/09
نوبت چاپ 2
سال چاپ 1404
تاریخ تجدید چاپ 14040923
وزن (گرم) 94
قیمت پشت جلد 187,000 تومان
کد کالا 149657
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
«باختن به بدن»، جلد اول از مجموعه‌ی «در ستایش شکست»، درباره‌ی شکست‌ جسمی و پیامدهای مهمی است که می‌تواند برای انسان داشته باشد. کاستیکا براداتان با تأمل بر زندگی و اندیشه‌های سیمون وِی -فیلسوف، عارف و کنشگر سیاسیِ فرانسوی- این شکست ناگزیر در هستی انسان را بررسی می‌کند. معروف بود که سیمون وِی، به‌رغم ظرفیت‌های ذهنی شگفت‌انگیزش، انسانی دست‌وپاچلفتی است و در بیشتر مواجهه‌هایش با جهان ناکام می‌ماند. این کتاب می‌گوید که شکست فیزیکیِ برآمده از ضعف جسمانی نخستین باختی است که آدمی را متوجه «قریب‌به‌هیچ‌بودگی‌»اش می‌کند و می‌تواند موجب فروتنی و افتادگی‌اش شود. مجموعه‌ی چهار جلدی «در ستایش شکست» اهمیت شکست در زندگی و چالش‌های مواجهه با فرهنگ موفقیت‌محور جهانی را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد شکست می‌تواند انسان را از خودفریبی و نخوت بی‌ثمر نجات دهد و نوعی فروتنی در او ایجاد کند. کاستیکا براداتان، نویسنده‌ی این مجموعه، شکست را به‌صورت دایره‌هایی متحدالمرکز می‌بیند که شامل شکست‌های «فیزیکی»، «سیاسی»، «اجتماعی» و «وجودی» می‌شوند. او هر کتاب را به یکی از این شکست‌ها اختصاص داده و با تمرکز بر قصه‌ی واقعی شخصیتی تاریخی، تلاش کرده با لحنی سرخوش و کنایی، به حقیقت مفهوم شکست دست یابد و اهمیت آن را برای ما توضیح دهد. کاستیکا براداتان، نویسنده و فیلسوف رومانیایی‌آمریکایی، استاد فلسفه‌ی چندین دانشگاه از جمله ویسکانسین-مدیسن، کوئینزلند و نوتردام بوده و به‌عنوان جستارنویس با نشریات مهمی مثل نیویورک‌تایمز همکاری کرده است. او تا کنون چندین کتاب تألیف کرده و دبیری دو مجموعه اثر «Philosophical Filmmakers» و «No Limits» را بر عهده داشته است. کیوان سررشته، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و مترجم، است. او در رشته‌ی ادبیات نمایشی تحصیل کرده و تا به حال چندین اثر تحسین‌شده را به روی صحنه برده است. نشر اطراف از این مترجم پیش‌تر کتاب‌های «اگر به خودم برگردم»، «اتاق کار»، «دیدار اتفاقی با دوست خیالی» و «به خاطره اعتمادی نیست» را منتشر کرده بود.
بخشی از کتاب
وقتی روز‌به‌روز بیشتر وابسته‌ی ماشین‌ها می‌شویم، ناخودآگاه از آن‌ها تقلید می‌کنیم. یک «خودِ ماشینیِ» کاملاً جدید را می‌پروریم: وقت‌تان را با چیزهای بیهوده تلف نکنید (ماشین‌ها کار بیهوده‌ای نمی‌کنند)؛ زبان مبهم به کار نبرید (زبان ماشین‌ها تحت‌اللفظی است)؛ و شوخ‌طبعی را رها کنید (ماشین‌ها نمی‌خندند). اگر زمانی کافی را در مجاورت آن‌ها سپری کنیم، به‌اندازه‌ی خود ماشین‌ها روان، کارآمد و از درون مرده می‌شویم؛ انسانی خودکار. طنز تلخ بی‌شک آن‌جاست که خودکار شدن کامل یک ابزار، دستاورد مهندسی و جلوه‌ای از هوش انسانی است؛ حال آن‌که خودکار شدنِ انسان او را به تندیس حماقت بدل می‌کند. حالا فقط خدا، یا موهبت شکست، می‌تواند نجات‌بخش‌مان باشد.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است