مارکووالدو

(داستان های ایتالیایی،قرن 20)
نویسنده: ایتالو کالوینو
210,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 143
شابک 9789641229353
تاریخ ورود 1404/07/12
نوبت چاپ 5
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 218
قیمت پشت جلد 210,000 تومان
کد کالا 147921
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
مارکو والدو قهرمان کتابی است به همین نام؛ اثر معروف ایتالو کالوینو نویسنده‌ی ایتالیایی که در ۱۵ اکتبر ۱۹۲۳ در کوبا و در دهکده‌ای به نام سانتیاگو دی لاس‌وگاس به دنیا آمد. والدینش هر دو گیاه‌شناس بودند و می‌توان گفت در شیفتگی او به طبیعت و شناخت آن سهم بسزایی داشته‌اند؛ طبیعتی که او با نگرشی متمایز و استثنایی با آن روبه‌رو می‌شود. مارکووالدو در این کتاب ما را در میان اسفالت و سیمان‌شهر به جست‌وجوی طبیعتی می‌برد که خود می‌بیند. او با هزار امید و آرزو قدم به شهر می‌گذارد ولی با دیدن آن همه نابهنجاری و نابسامانی از دلبستگی‌اش نسبت به طبیعت کاسته نمی‌شود. او طبیعت را حتی در کنار جدول خیابانی می‌یابد؛ همان‌جا که هرروز در انتظار اتوبوس می‌ایستد جایی که از دل خاک قارچی در حال برون آمدن است و او مشتاق و نگران به امید بارش باران روز شماری می‌کند. البته به آرزویش می‌رسد و سرانجام به امید صرف املت قارچ، آن‌ها را می‌چیند و به خانه می‌برد ولی نشان به آن نشان که چه خودش و چه آن‌هایی که آن قارچ‌ها را نوش جان کرده‌اند روانه‌ی بیمارستان می‌شوند ولی او هرگز از میدان به در نمی‌رود و باز هم در جست‌وجوی طبیعت به پیشواز حوادث دیگری می‌رود که یکی از دیگری شیرین‌تر و طنزآمیزتر است. یک بار با گربه‌ای طرح دوستی می‌ریزد و چهار دست و پا همراهش به قلمرو گربه‌ها دست می‌یابد و با راهنمایی او، خود را به بالای بام معروف‌ترین و مجلل‌ترین رستوران شهر می‌رساند. جایی که در زیر پنجره دیدگاهش، ماهی‌های قزل‎آلا در ظرفی شیشه‌ای شنا می‎کنند و طبق انتخاب مشتری‌ها توسط گارسون صید و سپس کباب می‌شوند. چشمان مارکووالدو برای دیدن مناظر شهری ساخته نشده‌اند؛ پدیده‌هایی مانند بیلبوردهای تبلیغاتی، چراغ قرمز سر چهارراه‎ها، ویترین مغازه‌ها و اعلان‌های طراحی‎شده برای جلب توجه رهگذران هرگز موفق نشده‌اند که نگاه او را به‎سوی خود جذب کنند. در عوض برگی درحال زردشدن بر شاخه‎ی درختی و پر پرنده‌ای در تنگنای سفال‌های سقف شیبدار هرگز از دید او پنهان نمی‌مانند. نگاه مارکووالدو نگران یورش کک بر گرده اسب، نفوذ بید بر تخته‎ی در و له‎شدن پوست انجیر بر کف پیاده‌رو زیر پای رهگذران است و رابطه‎ی پنهان آن‎ها را با تغییرات فصل‌ها و دلشوره‌هایی که در جان او رخنه کرده‌اند، می‌سنجد.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است