دسته بندی : نقد ادبی - شعر

بوطیقا (درباره شعر ارسطو)

(فن شعر،متون قدیمی تا 1800م)
نویسنده: ارسطو
380,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 227
شابک 9786004564038
تاریخ ورود 1404/03/11
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 385
قیمت پشت جلد 380,000 تومان
کد کالا 144798
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
ارسطو، اولین کسی است که درباره‌ی شعر و هنر رساله‌‏ای جداگانه نوشت و در آن اعتراضات افلاطون را، بی‌‏آنکه نام او را بیاورد یک به یک پاسخ داد. بعضی از محققان معتقدند که مقصود ارسطو از نگارش این رساله تنها رد عقاید افلاطون درباره‌ی شعر و هنر است، لکن باید دانست که فیلسوف باریک‌‏بینی چون ارسطو، که همه‌ی کوشش خود را در تحلیل فعالیت‌‏های ذهن آدمی و در تنظیم و تبویب علوم و معارف عصر خویش به کار بسته بود، شک نیست که شعر و هنر را نیز، که از عالی‌ترین جلوه‌‏های ذوق و روح انسانی است و تا زمان وی به پایه‌‏ای بس بزرگ رسیده بود، نادیده نمی‌‏توانست گرفت. ارسطو می‌‏خواست که ذوق و نیروی دریافت مردم یونان را پرورش دهد و آنان را در درک زیبایی و شناختن زشت از زیبا یاری و راهبری کند، و در این زمینه آثار بسیار به وجود آورد، لکن امروز از آن جمله، جز همین کتاب شعر چیزی باقی نمانده است، و آن نیز، چنانکه خواهیم دید، ناقص و ناتمام به دست ما رسیده است. ترجمه‌ی حاضر بوطیقا نخستین بار در سال ۱۳۳۶ به چاپ رسید و اکنون پس از گذشت نزدیک به هفتاد سال مجددا منتشر می‌شود. چاپ حاضر تقریبا همان است که در سال ۱۳۳۶ منتشر شد. ولی در این چاپ دو ضمیمه به آن افزوده شده‏ است. یکی مقاله‌‏ای است درباره‌ی «بوطیقای دوم» که براساس ترجمه‌ی شارل روئل و ترجمه‌ی جدید ریچارد یانکو نوشته شده، و دیگری رساله‌‏ای است درباره‌ی شعر از خواجه نصیرالدین طوسی که در پایان اساس ‏الاقتباس آورده شده ‏است.
بخشی از کتاب
می‌‏دانیم که در زیباترین تراژدیها، داستان نباید ساده، بلکه باید پیچیده باشد. و نیز باید اعمالی را تقلید کند که رحم و ترس را در آدمی برانگیزاند (زیرا که این صفت خاص تراژدی است) بنابراین، ترتیب وقایع داستان باید چنان باشد که در آن: ۱. مرد نیک‌‏سیرتی از نیک‌‏بختی به بدبختی نرسد (زیرا که چنین داستان نه رحم‌‏انگیز و نه ترس‌‏آور است، بلکه کدورت خاطر پدید می‌‏آورد). ۲. مرد بدسیرتی از بدبختی به نیک‌‏بختی نرسد (چنین داستان، بیش از هر چیز از «تأثیر تراژیک» به دور است. زیرا که هیچ‌‏یک از خصوصیات تراژدی را دارا نیست: نه حس بشردوستی را به جنبش می‌‏آورد و نه رحم و ترس را). ۳. و نیز مرد بسیار بدسیرتی از نیک‌‏بختی به بدبختی نیافتند (زیرا که چنین داستان شاید حس بشردوستی را در ما برانگیزد، لکن ترس‌‏آور و رحم‌‏انگیز نتواند بود. حس رحم وقتی به جنبش در‏می‌‏آید که کسی را به ناروا گرفتار مصیبتی ببینیم و حس ترس نیز وقتی پدید می‌‏آید که شاهد بدبختی کسی باشیم که همچون خود ما است. و چنین داستان نه رحم‌‏انگیز تواند بود و نه ترس‌‏آور).
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است